سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
سه شنبه 91 مهر 18 , ساعت 1:50 عصر

بررسی موضوع کشف بمب در حرم حضرت امام رضا (ع)


 فرمانده نیروی انتظامی گفت: موضوع کشف بمب در پارکینگ حرم امام رضا (ع) در دست بررسی است

 به گزارش حلقه شهید علیرضا شبانی سردار اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی در حاشیه دیدار با سفرا، کارداران و وابستگان نظامی مستقر در ایران با اشاره به خبر کشف بمب در پارکینگ شماره یک حرم حضرت امام رضا ( ع) گفت: وظیفه حراست و تامین امنیت حرم امام و آستان قدس بر عهده تولیت و سایر نیروها است اما ما نیز در این زمینه با آنها همکاری می‌کنیم. موضع کشف بمب نیز هم اکنون در حال پیگیری است که به زودی در این مورد اطلاع رسانی می‌شود. وی به مقوله استرداد مجرمان بر اساس قواعد بین‌المللی و پروتکل‌های دوجانبه اشاره کرد و افزود: کشور ما در این زمینه فعالیت‌های بسیار خوبی تا به امروز انجام داده است. سر دار احمدی مقدم با اشاره به مقوله سوء استفاده برخی کشورها از بر هم زدن امنیت در کشورهای دیگر تصریح کرد: برخلاف آن چیزی که باید در همه کشورها امنیت برقرار شود برخی از کشورها تلاش می‌کنند تا با ناامنی فشار بر کشورهای دیگر وارد کنند.


دوشنبه 91 مهر 17 , ساعت 1:19 عصر

http://www.snn.ir/pic/13910716207_2012281358e.jpg

صهیونیست ها با ابراز خرسندی از پندار اخیر خود مبنی بر تاثیرپذیری شدید ایران از تحریم ها؛ و برای سرپوش گذاشتن بر عدم توانایی خود در حمله به ایران، فشار اقتصادی را برای تغییر حکومت در ایران کافی می دانند.

به گزارش`حلقه شهید علیرضا شبانی صهیونیست ها با ابراز خرسندی از پندار اخیر خود مبنی بر تاثیرپذیری شدید ایران از تحریم ها؛ و برای سرپوش گذاشتن بر عدم توانایی خود در حمله به ایران، فشار اقتصادی را برای تغییر حکومت در ایران کافی می دانند.

روزنام? صهیونیستی هاآرتص امروز یکشنبه در گزارشی مدعی شد: موج جدید تظاهرات(!) که در روزهای اخیر در اعتراض به کاهش ارزش ریال و افزایش بهای کالاهای اساسی در ایران به راه افتاده، مواضع جهانی را در قبال ایران تغییر داده است.

این روزنامه با تکرار ادعای کارایی تحریم های شدید اخیر برضد ایران، نوشت: در چنین شرایطی طبیعی است که بگوییم فشار اقتصادی می تواند به تغییر حکومت در ایران منجر شود.

هاآرتص در ادامه تصریح کرد: اسرائیل که در ماه های گذشته از تاثیر تحریم ها ناامید شده بود، اکنون موضع خود را در این خصوص تعدیل کرده و به یکی از حامیان اقدامات کشورهای تحریم کننده ایران تبدیل شده است.

روزنام? صهیونیستی همچنین با اشاره به فتن? سال 88 نوشت: در چنین شرایطی احتمال می رود انقلاب سبز یا همان اعتراضات نافرجام پس از پیروزی احمدی نژاد در انتخابات گذشته، بار دیگر تکرار شود.

در بخش دیگری از مقاله هاآرتص آمده است: پیش بینی های لیبرمن بیش از حد خوش بینانه به نظر می رسد. اما آنچه مشخص است این که مقامات ایران هیچ تصمیمی برای متوقف کردن برنامه هسته ای خود تحت تاثیر فشارهای بین المللی ندارند. اما احتمال تاثیر تحریم ها در تغییر حکومت ایران موجب شده که اسرائیل هم در پاییز جاری، برنامه ای برای حمله به ایران نداشته باشد.


یکشنبه 91 مهر 16 , ساعت 10:52 عصر
 

خبرگزاری حلقه شهید علیرضا شبانی: دیدار ایران و کره جنوبی ساعت 20 روزسه شنبه 25 مهر ماه در ورزشگاه آزادی برگزار می‌شود.

خبرگزاری فارس: دیدار ایران- کره جنوبی ساعت 20 سه شنبه 25 مهرماه برگزار می‌شود



 

 

به گزارش خبرگزاری حلقه شهید علیرضا شبانی به نقل از سایت فدراسیون فوتبال، دیدار ایران و کره جنوبی روز سه شنبه 25 مهرماه ساعت 20 در ورزشگاه آزادی تهران برگزار می‌شود.

برخی رسانه‌ها از برگزاری دیدار تیم‌های ایران و کره‌جنوبی در روز 25 مهر در ساعت 19 خبر داده‌اند که ساعت برگزاری بازی درست نیست و بر اساس اعلام فیفا این دیدار ساعت 20 روز سه شنبه برگزار خواهد شد.

سایت فیفا هم ساعت شروع بازی را ساعت 20 اعلام کرده است.

 


یکشنبه 91 مهر 16 , ساعت 10:27 عصر

دلتنگی‌های یک دختر شهید


وقتی تصاویر قبل از عملیات را می‌بینم دنبال «بابا» می‌گردم اما وقتی تصاویر آزادسازی خرمشهر را می‌بینم حس عجیبی پیدا می‌کنم...
به گزارش حلقه شهید علیرضا شبانی به نقل از وحدت درمیان :عکس‌های ماندگار قزوین را که ورق می‌زدم چشمم به عکس دختر نوزادی افتاد که بر روی پیش بندش «الله اکبر، خمینی رهبر» و «من فرزند شهیدم روی پدر ندیدم» حک شده بود.

با مراجعه به معاونت پژوهش بنیاد شهید و امور ایثارگران استان قزوین و به دست آوردن شماره‌ همسر شهید «جلال ذوالقدر»، با او تماس گرفتم و گفتم: در مورد آن عکسی که جزو عکس‌های ماندگار است، مزاحم شده‌ام.

«پرپینچی» همسر شهید ذوالقدر گفت که این عکس متعلق به دخترم سمیه است و حالا 30 سال دارد و ساکن شهر قزوین است.

همسر شهید ذوالقدر

بعد از صحبت‌های اولیه با همسر شهید جلال ذوالقدر، قرار مصاحبه را برای 8:30 صبح روز بعد در گلزار شهدا گذاشتیم. محل مصاحبه با دختر و همسر شهید ذوالقدر در موزه شهدا و در کنار آن عکس ماندگار بود.

«پرپینچی» همسر شهید جلال ذوالقدر در گفت‌‌وگو با ایسنا می‌گوید: اول خردادماه سال 61 دقیقا یک سال بعد از عقدمان در محضر امام خمینی (ره)، در «عملیات بیت‌المقدس» در خرمشهر به شهادت رسید. خیلی علاقه داشت قبل از شهادت تنها فرزندش را ببیند و برای آن لحظه‌شماری می‌کرد.

وقت خداحافظی به قدری در مورد فرزندمان سفارش کرد که داشتم جای خود را با او اشتباه می‌گرفتم اما به سفارشات بسنده نکرد و در میان خون و باروت نامه‌ای فرستاد که مراقبش باشم. هنوز نامه‌اش را کامل نخوانده بودم که اشک‌هایم از خبر عروجش جاری شد.

یک روز سمیه را با همان پیش‌بند به حضور امام خمینی(ره) بردیم. بعدها شنیدیم امام تا عصر در فکر این نوزاد بوده‌اند. این عکس را خودم گرفتم و می‌دانستم روزی ماندگار خواهد شد زیرا در آن تنها یادگار شهید ذوالقدر حضور داشت.11 ماه زندگی با شهید ذوالقدر عنوان بهترین روزهای زندگی من است هرچند می‌دانستم او روزی شهید خواهد شد.

خانواده شهید ذوالقدر

این عکس در بسیاری از دانشگاه‌ها نصب شده است و حتی شنیدیم که در یکی از دانشگاه‌های لبنان نیز نصب شده است.

در لحظه‌ای که سمیه راز ماندگاری عکس خود را می‌گفت، مردی در حال بازدید از موزه بود و پرسید شما با این شهید نسبتی دارید؟ دختر شهید پاسخ داد: «پدر من است». آن مرد گفت که «او در جنوب فرمانده من بود».

سمیه ذوالقدر دختر شهید ذوالقدر در گفت‌‌وگو با خبرنگار ایسنا می‌گوید: وقتی تصاویر قبل از عملیات را می‌بینم دنبال «بابا» می‌گردم اما وقتی تصاویر آزادسازی خرمشهر را می‌بینم حس عجیبی پیدا می‌کنم. من پدر را ندیدم اما در خواب او را می‌بینم و مانند سایر پدر و دخترها با هم درددل می‌کنیم. حضور پدر را در کنار خود احساس می‌کنم و برای درد دل بیشتر، شبها به گلزار شهدا می‌آیم.

جلال ذوالقدر اول مهرماه 1338 در تاکستان به دنیا آمد، اردیبهشت‌ماه 1361 داوطلبانه به جبهه اعزام شد و در روز اول خرداد 61 به شهادت رسید.
 


یکشنبه 91 مهر 16 , ساعت 10:24 عصر

شارژ موبایل با قابلمه

 وقتی تکنولوژی و طراحی دست به دست هم دهند می‌توان در آشپزخانه و از قابلمه‌ای که روی شعله قرار دارد هم تلفن همراه را شارژ کرد
به گزارش حلقه شهید علیرضا شبانی، وسیله‌ای که در زیر می‌بینید طرح مفهومی اولیه از یک ژنراتور حرارتی است،‌ این ژنراتور می‌تواند با متصل شدن به یک منبع حرارتی، از قابلمه روی شعله گرفته تا بخاری، انرژی گرمایی را به الکتریسیته تبدیل کند.

این وسیله جالب و دوست‌دار محیط زیست که انرژی گرمایی هدر رفته را به انرژی الکتریکی تبدیل می‌کند دارای پورت یو اس بی است که از آن می‌توان برای شارژ کردن موبایل و سایر وسایل الکتریکی استفاده کرد.
 


یکشنبه 91 مهر 16 , ساعت 2:54 عصر

 

http://www.snn.ir/pic/13910716108_2011233053e.jpg

در جلسه هفتگی جنبش عدالتخواه دانشجویی؛

فردا در جلسه هفتگی جنبش عدالتخواه دانشجویی «گرانی‌ها و اتفاقات اخیر بازار ارز» بررسی می شود.

به گزارش خبرنگار سیاسی «حلقه شهید علیرضا شبانی»، با شروع سال تحصیلی جلسات هفتگی جنبش عدالتخواه دانشجویی برگزار می شود.
 
بنا بر این گزارش، در اولین جلسه از این سلسله جلسات  دکتر محمدجواد شریف زاده، استادیار دانشگاه امام صادق (ع) به «بررسی و تحلیل گرانی‌ها و اتفاقات اخیر بازار ارز» می پردازد.
 
این نشست ساعت16:30 فردا دوشنبه در محل دفتر مرکزی این اتحادیه دانشجویی برگزار می شود.


یکشنبه 91 مهر 16 , ساعت 2:52 عصر

 

http://www.snn.ir/pic/13910716048_2011131003e.jpg

لاریجانی در واکنش به اظهارات احمدی‌نژاد:

رئیس مجلس شورای اسلامی گفت: اگر با فحش به رئیس مجلس مشکلات اقتصادی کشور حل می‌شود، ما حاضریم روزی یکی دو جین فحش بشنویم.

به گزارش حلقه شهید علیرضا شبانی علی لاریجانی امروز در پاسخ به تذکر یکی از نمایندگان در مورد زیر سوال بردن نمایندگان مجلس توسط رئیس مجلس در نشست خبری وی گفت: مجلس با توجه به شرایط کشور با طمانینه عمل کرد و وقت خود را صرف حل مسائل کشور کرد.

وی با بیان اینکه عملکرد مجلس عملکرد صحیحی بوده است، گفت: لغو استیضاح وزیر ورزش نیز از نمونه این اقدامات صحیح بود که نمایندگان با توجه به شرایط اقتصادی، رسیدگی به مشکلات مردم را در اولویت قرار دادند.

رئیس مجلس شورای اسلامی تاکید کرد: افتخار ما این است که درک درستی از شرایط داریم و در این راستا برای حل مشکلات اقتصادی مردم نیز جلسات غیرعلنی و علنی با دولت برپا کردیم.

لاریجانی ادامه داد: این اقدامات نشان می‌دهد که نگاه مجلس نگاه طبیبانه به مشکلات بود.

عضو فراکسیون اصولگرایان رهروان ولایت با اشاره به تحقیر خود توسط احمدی‌نژاد خاطرنشان کرد: اگر با فحش به رئیس مجلس مشکلات اقتصادی کشور حل می‌شود، ما حاضریم روزی یکی دو جین فحش بشنویم.


شنبه 91 مهر 15 , ساعت 5:27 عصر

تعلیم و تعلّم و إِعمال سحر، در ردیف کفر است و براى مقابله با علوم مضرّ و عقاید انحرافى، آگاهى صالحان از آنها لازم است.

و هر معلّمی در مقام تعلیم، باید نسبت به کاربردهاى منفى علوم هشدار دهد چرا که همواره انسان در بین دو آموزش قرار داد: هم وسوسه های شیطانى و هم الهامات الهى.

 


 

 

جادو

 


تعلیم و تعلّم و إِعمال سحر، در ردیف کفر است!!

وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلى‏ مُلْکِ سُلَیْمانَ وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ وَ لکِنَّ الشَّیاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما یُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ ( بقره 102)

و (یهود) آنچه (از افسون و سحر که) شیاطین (از جنّ و انس) در عصر سلیمان مى‏خواندند، پیروى مى‏کردند و سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود و) کافر نشد و لکن شیاطین، کفر ورزیدند که به مردم سحر و جادو مى‏آموختند و (نیز) از آنچه بر دو فرشته، هاروت و ماروت، در شهر بابل نازل شده بود (پیروى نمودند. آنها سحر را براى آشنایى به طرز ابطال آن به مردم مى‏آموختند.) و به هیچ کس چیزى نمى‏آموختند، مگر اینکه قبلًا به او مى‏گفتند ما وسیله آزمایش شما هستیم، (با بکار بستن سحر) کافر نشوید (و از این تعلیمات سوء استفاده نکنید،) ولى آنها از آن دو فرشته مطالبى را مى‏آموختند که بتوانند به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایى بیفکنند (نه اینکه از آن براى ابطال سحر استفاده کنند). ولى هیچگاه بدون خواست خدا، نمى‏توانند به کسى ضرر برسانند. آنها قسمت‏هایى را فرا مى‏گرفتند که براى آنان زیان داشت و نفعى نداشت، و مسلّماً مى‏دانستند هر کس خریدار اینگونه متاع باشد، بهره‏اى در آخرت نخواهد داشت و به راستى خود را به بد چیزى فروختند، اگر مى‏فهمیدند.

 

نکته‏های آیه

آنچه از روایات استفاده مى‏شود آن است که حضرت سلیمان علیه السلام براى جلوگیرى از انحراف یا سوء استفاده، دستور داد اوراق ساحران را جمع‏آورى و نگهدارى کنند. ولى بعد از وفات او گروهى به آن نوشته‏ها دست یافته و مشغول تعلیم و اشاعه سحر (سحر، به فن ظریف و دقیقى گفته مى‏شود که امور را از مسیر عادّى خود منحرف مى‏سازد و گاهى سحر به معنى خدعه، و باطل را در شکل و قالب حقّ آوردن، آمده است) در میان مردم شدند.

ساحر با داشتن علمِ سحر، از دایره‏ى قدرت الهى خارج نیست و بدون اراده‏ى خدا قادر به انجام کارى نیست و به کسى نمى‏تواند ضررى برساند، ولى از آنجایى که خداوند براى هر چیز اثرى قرار داده است، سحر و جادو نیز مى‏تواند اثرات سویى داشته باشد که از آن جمله تأثیر آن بر روابط زناشویى و خانوادگى است

 

آنان حتّى معجزات حضرت سلیمان را سحر معرّفى کرده و پیامبرى او را منکر شدند. و برخى از بنى اسرائیل نیز به جاى پیروى از تورات به سراغ سحر و جادو رفتند. این کار چنان شهرت و گسترش یافت که یهود زمان پیامبر اسلام صلى اللَّه علیه و آله نیز سلیمان را ساحرى زبردست مى‏دانستند و او را به عنوان پیامبر نمى‏شناختند!

این آیه، گناه و انحراف رها کردن تورات و پیروى از شیاطین سحرآموز را بیان مى‏کند که یهود به جاى تورات از آنچه شیاطین در زمان سلیمان بر مردم مى‏خواندند، پیروى مى‏کردند. آنان براى توجیه کار خویش، نسبت سحر به سلیمان نیز مى‏دادند، در حالى که سلیمان مرد خدا بود و کارش معجزه، و شیاطین در جهت مخالف او و کارشان سحر بود.

علاوه بر آنچه گذشت، یهود از منبع دیگرى نیز به سحر دست یافتند. بدین طریق که خداوند دو فرشته را به نام «هاروت» و «ماروت» به صورت انسان در شهر «بابل» («بابل» نام منطقه‏اى حدود نجف و کربلاى فعلى بوده است) در میان مردم قرار داد که روش ابطال و خنثى سازى سحر و جادو را به آنان بیاموزند. امّا براى اینکار لازم بود ابتدا آنان را با سحر آشنا سازند. چون انسان تا فرمول ترکیبى چیزى را نداند، نمى‏تواند آن را خنثى نماید.

لذا فرشته‏ها، ابتدا طریق سحر و سپس طریقه ابطال آن را مى‏آموختند و قبل از آموزش با شاگردان خود شرط مى‏کردند که از آن سوء استفاده نکنند و مى‏گفتند: این کار مایه‏ى فتنه و آزمایش است، مبادا در مسیر مبارزه و خنثى سازى، خودتان گرفتار شوید. امّا یهود از آن آموزش سوء استفاده نموده و از آن براى مقاصد ناشایست بهره بردند و حتّى براى جدایى میان مرد و همسرش بکار گرفتند.

جادو

 

قرآن در اینجا نکته‏اى را یادآور مى‏شود که جاى دقت و تأمل است. مى‏فرماید:

ساحر با داشتن علمِ سحر، از دایره‏ى قدرت الهى خارج نیست و بدون اراده‏ى خدا قادر به انجام کارى نیست و به کسى نمى‏تواند ضررى برساند، ولى از آنجایى که خداوند براى هر چیز اثرى قرار داده است، سحر و جادو نیز مى‏تواند اثرات سویى داشته باشد که از آن جمله تأثیر آن بر روابط زناشویى و خانوادگى است.

  

  

هیچ کس بدون اذن خدا قادر بر انجام کارى نیست‏!!

در آیه خواندیم که ساحران نمى‏توانستند بدون اذن پروردگار به کسى زیان برسانند این به آن معنى نیست که جبر و اجبارى در کار باشد، بلکه‏ اشاره به یکى از اصول اساسى توحید است که همه قدرت ها در این جهان از قدرت پروردگار سرچشمه مى‏گیرد، حتى سوزندگى آتش و برندگى شمشیر بى اذن و فرمان او نمى‏باشد، چنان نیست که ساحر بتواند بر خلاف اراده خدا در عالم آفرینش دخالت کند و چنین نیست که خدا را در قلمرو حکومتش محدود نماید بلکه اینها خواص و آثارى است که او در موجودات مختلف قرار داده، بعضى از آن حسن استفاده مى‏کنند و بعضى سوء استفاده، و این آزادى و اختیار که خدا به انسانها داده نیز وسیله‏اى است براى آزمودن و تکامل آنها.

 

پیام‏های آیه:

1ـ در حکومت حقّ و زمامدارى حاکم الهى نیز همه‏ى مردم اصلاح نمى‏شوند، گروهى کجروى مى‏کنند.«وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلى‏ مُلْکِ سُلَیْمانَ»

2ـ شیاطین، در حکومت سلیمان نیز بیکار نمى‏نشینند و پى در پى القاى سوء مى‏کنند. «ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلى‏ مُلْکِ سُلَیْمانَ»

ساحر دست به کارهایى مى‏زند، ولى تمام تأثیر و تأثرات زیر نظر خداست. مى‏توان از طریق پناه بردن به خداوند و استعاذه و توکّل و دعا و صدقه از توطئه‏ها نجات یافت. «وَ ما هُمْ بِضارِّینَ»

 

3ـ حکومت، با نبوّت منافات ندارد. برخى انبیا حکومت داشته‏اند. «مُلْکِ سُلَیْمانَ»

4ـ ساحران براى مقدّس جلوه دادن و توجیه کار خود، سلیمان را نیز ساحر معرّفى مى‏کردند. «وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ»

5ـ خداوند، از مقام انبیا در برابر تهمت دیگران دفاع مى‏کند. «وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ»

6ـ تعلیم و تعلّم و إِعمال سحر، در ردیف کفر است.«کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ» (در روایات نیز وارد شده که ساحر، کافر و مجازاتش قتل است)

براى مقابله با علوم مضرّ و عقاید انحرافى، آگاهى صالحان از آنها لازم است. «ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ»

8ـ در مقام تعلیم، معلّم باید نسبت به کاربردهاى منفى علوم هشدار دهد. «وَ ما یُعَلِّمانِ» ، «حَتَّى یَقُولا» ، «فَلا تَکْفُرْ»

9ـ انسان در بین دو آموزش قرار داد: هم وساوس شیطانى «یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ» و هم الهامات الهى. «وَ ما یُعَلِّمانِ»

10ـ فرشتگان نیز مى‏توانند معلّم انسان‏ها شوند. «ما یُعَلِّمانِ» ، «حَتَّى یَقُولا»

11ـ گاهى علم و دانش، وسیله آزمایش است. «إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ»

12ـ تفرقه انداختن میان زن و شوهر، کارى شیاطینى و در حدّ کفر است. «فَلا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ»

13ـ دانش و آموزش همیشه مفید نیست، گاهى مضرّ و زیان‏آور نیز مى‏باشد.  «یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ»

14ـ سحر و جادو واقعیّت دارد و در زندگى انسان م?ثّر است. «یُفَرِّقُونَ بِهِ»

15ـ ساحر دست به کارهایى مى‏زند، ولى تمام تأثیر و تأثرات زیر نظر خداست. مى‏توان از طریق پناه بردن به خداوند و استعاذه و توکّل و دعا و صدقه از توطئه‏ها نجات یافت. «وَ ما هُمْ بِضارِّینَ»

16ـ ساحران شاید به پول و شهرتى برسند، ولى در قیامت بهره‏اى ندارند. «ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ»

17ـ کسى که به سراغ تفرقه اندازى و سحر مى‏رود، انسانیّت خود را از دست مى‏دهد. «لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ»

 

منابع:

1-  تفسیر نورج 1

2-  تفسیر نمونه ج1


شنبه 91 مهر 15 , ساعت 11:41 صبح

راه نجات از فقر و تنگدستی

امر به معروف و نهی از منکر

فقیر بودن به خودی خود عیب نیست؛ آنچه ناپسند است این است که انسان با سوء اختیار خویش مبتلا به فقر شده، خود و دیگران را به زحمت بیندازد. کم نیستند کسانی که مدام با فقر و نداری دست و پنجه نرم می کنند و با وام بعدی قسطهای قبلی را می دهند؛ همیشه هشت شان گرو نُهشان است و اینگونه روزگار می گذرانند.

علاج این معضل چیست؟ و چگونه می توان از چنگال آن نجات پیدا کرد؟

 

پاسخ این سوال در آموزه های اسلامی

 

مردم با سه نوع فقر دست در گریبانند اول فقری که در اثر سوء تدبیر و یا ترک برخی از دستورات دینی نصیبشان شده است؛ دوم فقری که کفاره گناهان مومنین است 1 و سوم فقری که محصول کم کاری و یا بی دینی آنها نیست بلکه قرار است از تحمل آن پاداش و ترفیع درجه نصیبشان شود. 2

فقری که در سوال این نوشتار مطرح است از جنس اول است و ما برآنیم تا به پاسخ آن بپردازیم.

در متون دینی به سوء رفتارهایی اشاره شده که هر یک عاملی هستند برای فقر و تنگدستی و انسان می تواند با ترک آنها از چنگال فقر نجات یابد.

مهمترین چیزی که انسان را زمینگیر فقر می کند آلوده شدن به گناه و معصیت است. قرآن وعده داد که اگر مردم اهل تقوا و دوری از گناه باشند خداوند خیر و برکت آسمان و زمین را به سوی آنها سرازیر می کند؛ وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض .3

و در سوره طلاق فرمود هر کس از گناه بپرهیزد خداوند روزی او را از جایی که هیچ گمان نمی کند تامین خواهد کرد؛ در کارش گشایش ایجاد کرده و سختی آن را برایش آسان می گرداند؛ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یجَْعَل لَّهُ مخَْرَجًا وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یحَْتَسِبُ ... وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یجَْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ یُسْرًا .4

تاثیر گناه در فقیر کردن انسان چنان جدی است که امیرالمومنین علی علیه السلام به ما آموخت تا در دعا اینگونه بخوانیم:

اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ یَدْعُو إِلَى الْکُفْرِ وَ یُطِیلُ الْفِکْرَ وَ یُورِثُ الْفَقْرَ وَ یَجْلِبُ الْعُسْرَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِین 5 خداوندا از تو طلب آمرزش می کنم نسبت به هر گناهی که مرا به کفر می کشاند و توان فکر کردن را از من می گیرد و باعث فقر من شده و زندگی مرا به سختی می اندازد.

و نیز می فرماید:

اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ یَکُونُ فِی اجْتِرَاحِهِ قَطْعُ الرِّزْق 6؛ پروردگارا! از تو طلب بخشش دارم نسبت به هر گناهی که باعث قطع رزق می شود.

از آنچه تا کنون نقل شد به دست می آید که اصولا گناه برکت را از زندگی انسان برده و او را گرفتار فقر و تهی دستی می گرداند. در روایات نام برخی از گناهان که تاثیر جدی تری در فقر و تنگدستی دارند ذکر شده است که ما نیز آنها را بازگو می کنیم.

مردم با سه نوع فقر دست در گریبانند اول فقری که در اثر سوء تدبیر و یا ترک برخی از دستورات دینی نصیبشان شده است؛ دوم فقری که کفاره گناهان مومنین است  و سوم فقری که محصول کم کاری و یا بی دینی آنها نیست بلکه قرار است از تحمل آن پاداش و ترفیع درجه نصیبشان شود

1. رابطه نامشروع

 

خطرناک ترین گناهی که چندین روایت به فقرآور بودن آن اشاره دارد رابطه نامشروع جنسی یا همان زنا است.

نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: فِی الزِّنَا خَمْسُ خِصَالٍ یَذْهَبُ بِمَاءِ الْوَجْهِ وَ یُورِثُ الْفَقْرَ وَ یَنْقُصُ الْعُمُرَ وَ یُسْخِطُ الرَّحْمَنَ وَ یُخَلِّدُ فِی النَّار 7؛ زنا پنج ضرر دارد: آبرو را می برد؛ باعث فقر می شود؛ عمر را کوتاه می کند؛ خشم خداوند را بر می انگیزد و انسان را در جهنم جاودان می گرداند.

امام صادق علیه السلام فرمود: الذُّنُوبُ ... الَّتِی تَحْبِسُ الرِّزْقَ الزِّنَا 8؛ زنا از گناهانی است که جلوی نزول رزق را می گیرد.

 

2. قطع ارتباط با خویشاوندان نزدیک

 

از دیگر گناهانی که موجب فقر است قطع رحم یا همان قطع ارتباط با بستگان نزدیک مانند: پدر، مادر، برادر، خواهر و مانند آن است.

امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند: قَطِیعَةُ الرَّحِمِ تُورِثُ الْفَقْر 9؛ قطع ارتباط خویشاوندی فقرآور است.

 

3. اسراف

 

تهیه کالا بیش از حد نیاز و تلف کردن بخشی از نعمتهای خدادادی سبب می شود که انسان از همان مقدار ضروری هم محروم شود.

امام صادق علیه السلام فرمودند: إِنَّ السَّرَفَ یُورِثُ الْفَقْرَ وَ إِنَّ الْقَصْدَ یُورِثُ الْغِنَی 10؛ اسراف انسان را فقیر می کند و مدیریت صحیح اقتصادی باعث بی نیازی انسان می شود.

موسیقی حرام

4. گوش دادن به آواز و ترانه های حرام

 

در دین اسلام برخی آوازها و ترانه ها حرامند و ملاک تشخیص هم این است که اگر آن ترانه مطرب بود؛ یعنی مناسب با مجالس بزن و برقص بود می شود حرام وگرنه از نظر شرعی گوش دادن به آن مانعی ندارد.

به هر حال یکی از گناهانی که سایه نحس فقر را بر روی زندگی انسان می گستراند همین گوش دادن به چنین آواز و ترانه هائیست که متاسفانه امروز رواج زیادی هم دارد. امام صادق علیه السلام فرمودند: الغِناءُ یُورِثُ الفَقر  11

 

5. سبک شمردن نماز و اهمیت کم دادن به آن

 

گاهی نماز خواندن و گاهی نخواندن، بی توجهی به نماز اول وقت، ترک نماز جماعت، فرار از شرکت در نماز مسجد و مانند آن همگی از مصادیق کاهلی در نماز است که در روایات از آن به الاستخفاف بالصلاة 12 تعبیر شده است. این کارها نیز بنا بر تصریح روایات باعث فقر می شوند.

 

6. عادت بر دروغگویی

 

برخی از بس که دروغ گفته اند این گناه به صورت عادتی زشت برای آنها تبدیل شده است. روایات به ما هشدار می دهند که این کار موجب فقر و تنگدستی می شود.

امیر المومنین علی علیه السلام فرمود: اعْتِیَادُ الْکَذِبِ یُورِثُ الْفَقْر  13عادت بر دروغگویی فقرآور است.

مهمترین چیزی که انسان را زمینگیر فقر می کند آلوده شدن به گناه و معصیت است. قرآن وعده داد که اگر مردم اهل تقوا و دوری از گناه باشند خداوند خیر و برکت آسمان و زمین را به سوی آنها سرازیر می کند؛ وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض

7. قسم دروغ خوردن

 

این هم از جمله کارهای ناشایستی است که برکت را از زندگی برده و انسان را گرفتار فقر می کند.

امیر المومنین علی علیه السلام فرمود: الْیَمِینُ الْفَاجِرَةُ تُورِثُ الْفَقْرَ  14

 

8. لعنت کردن فرزند

لعنت فرزند

گاهی پدر و مادرها برای آنکه آب خنکی بر جگر تفتیده شده خود بپاشند دست به نفرین فرزند سرکش خود می زنند غافل از این که این کار پیامد ناگواری برای خودشان دارد به نام فقر.

رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند یکی از کارهایی که باعث تنگدستی می شود اللَّعْنُ عَلَى الْأَوْلَاد یعنی لعنت کردن فرزندان است. 15

در نهایت باز به همان سخن نخست بر می گردیم و می گوییم: اصلی ترین کار برای فقر زدایی از صحنه زندگی زدودن هر نوع گناه از صفحه دل است و نفس کشیدن در فضای پاک و فرح بخش دین است و بس.

این نوشتار را با نقل پرسش و پاسخی از محضر حضرت آیت الله العظمی مظاهری دامت برکاته به پایان می بریم:

 

سوال:

 

به خاطر مسائلی دچار مشکلات مادی بسیار بسیار شدیدی شده ام. آیا این به خاطر عذاب الهی است یا رحمت الهی که خودم از فهم آن عاجز هستم؟  آیا این امتحان الهی است؟ چگونه بر این امتحان بسیار مشکل غلبه کنم؟ چرا دست به هر کاری می زنم خراب می شود؟ استاد عزیز هزاران و هزاران سئوال دارم ولی واقعاً دلم پر از خون است و واقعاً مستاصل شده ام. وظیفه من چیست؟ 

پاسخ معظم له:

 

رضا به داده بده وز جبین گره بگشا

 

 که بر من و تو در اختیار نگشودند

 

 

 

ما باید بدانیم که خداوند قادر و عالم و جواد و حکیم است و هرچه جلو می آید از روی حکمت است. ولی ما برای رفع گرفتاری ها باید تلاش و کوشش کنیم. اگر گناهکاریم بدانیم گرفتاری ها از آنجا سرچشمه می گیرد، توبه کنیم و گناه را ترک کنیم. و اگر گناهکار نیستیم برای رفع گرفتاری ها تلاش کنیم، اگر رفع نشد، گله نکنیم و بدانیم مصلحتی در کار است. البته خداوند پاداش بزرگی در دنیا و آخرت عنایت می کند. 16

پی نوشت ها:

1 - بحارالانوار، ج 50، ص 229

2-  بحارالانوار، ج 69، ص 66

3-  اعراف / 96

4-  طلاق /2-4

5-  بحارالانوار، ج 84، ص 334

6-  همان.

7-  الکافی، ج 5، ص542

8-  الکافی، ج 2، ص447

9-  وسائل‏ الشیعة، ج 15، ص 347

10-من‏لایحضره‏ الفقیه، ج 3، ص 174

11-دعائم‏الإسلام، ج 2، ص 20

12-بحارالانوار، ج 73 ، ص 315

13-وسائل‏ الشیعة، ج 15، ص 347

14-همان

15-بحارالانوار، ج 73 ، ص 315

16-به نقل از پایگاه اطلاع رسانی معظم له

 


شنبه 91 مهر 15 , ساعت 11:36 صبح

برای عبور موفقیّت آمیز از منزل احتضار که منزل اوّل مرگ است، باید چاره‌ای اندیشید. در طول زندگی باید رفتارها اصلاح شوند تا انسان بتواند هنگام مرگ با سلامتی در دین از دنیا برود .

مرگ

 



یادآوری مسأله مهم مرگ و منازل پس از آن، یکی از موانع سقوط و انحراف انسان در زندگی است. در این جلسه به بیان مصادیقی از سرنوشت انسان‌ها در هنگام مرگ اشاره می‌شود. قرآن کریم در آیات بسیاری و نیز اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» در روایات فراوانی به موضوع مرگ و منازل پس از آن پرداخته‌اند که این حقیقت، نشانگر اهمیّت موضوع مرگ و قیامت از منظر تعالیم دینی و حاکی از آن است که یاد مرگ و قیامت، از بزرگترین عوامل کنترل کننده و موانع سقوط انسان‌ها به شمار می‌رود

. حالت احتضار و منتقل شدن از این دنیا به عالم آخرت، انصافاً حالت سخت و مشکلی است.البته اگر انسان نیکوکار باشد، مرگ برای او مبارک و میمون خواهد بود:

 

 

 

«الَّذینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیِّبینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ»[1]

ولی اگر بدکار و زشت کردار باشد، قبض روح او با شدائد و سختی‌های فراوانی همراه است:

«یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ»[2]

 

حالت احتضار، ناشی از ملکات نفسانی

استاد بزرگوار ما حضرت امام خمینی«قدّس‌سرّه‌الشّریف» جمله تکان دهنده‌ای داشتند و می‌فرمودند: «افرادی که به دنیا دلبستگی دارند و برای آخرت کاری نکرده‌اند، هنگام مرگ نمی‌خواهند از دنیا بروند. لذا وقتی عزرائیل یا ملائکه الهی برای قبض روح نزد او می‌آیند، با آنان دشمنی می‌کند و با بغض آنها از دنیا می‌رود.» حضرت امام«قدّس‌سرّه‌الشّریف» گاهی جمله بالاتری را می‌‌فرمودند و می‌گفتند: «بدون اذن امیرالم?منین علی«سلام‌الله‌علیه» ملائکه نمی‌توانند کاری انجام دهند و باید همه کارها با اذن ایشان باشد، بنابراین اگر محتضر، انسانی بدکار و وابسته به تعلّقات دنیوی باشد، وقتی می‌بیند که با امر و اذن امیرالم?منین«سلام‌الله‌علیه» او را قبض روح می‌کنند، کینه ایشان را به دل می‌گیرد و آنگاه با دشمنی امیرالم?منین علی«سلام‌الله‌علیه» از دنیا می‌رود. وای به حال کسی که دشمن حضرت علی«سلام‌الله‌علیه» باشد.»

اگر انسان نیکوکار و سلیم النفس باشد، مرگ و احتضار نیز برای او گوارا و همراه با سلامتی خواهد بود. کردار زشت و تبعیّت از هوای نفس نیز احتضار سخت و زشتی برای انسان رقم خواهد خورد .

 

بنابراین برای عبور موفقیّت آمیز از منزل احتضار که منزل اوّل مرگ است، باید چاره‌ای اندیشید. در طول زندگی باید رفتارها اصلاح شوند تا انسان بتواند هنگام مرگ با سلامتی در دین از دنیا برود. قطع دلبستگی‌های مادی، اندیشیدن به قبر و قیامت و همچنین توسّل‌ به اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» از جمله راه‌کارهای نجات از حالات انحرافی در هنگام احتضار هستند.

یکی از بزرگان مورد وثوق چنین نقل می‌کرد: پیرمردی را می‌شناختم که سواد الفبا نداشت، ولی از تقدّس و سلامت نفس بالایی برخوردار بود. روزی مریض شد و کسی را به دنبال من فرستاد. وقتی نزد او رفتم، گفت: من امشب می‌میرم و می‌خواهم تو بالای سر من باشی. من قبول کردم و در کنار پیرمرد ماندم. پیرمرد گفت: من الان نمی‌میرم، برو بخواب و هنگام سحر کنارم بیا. آن عالم می‌گوید: خوابیدم و برای نماز شب نزد او آمدم، دیدم نمی‌تواند بلند شود و خوابیده نماز شب می‌خواند. پس از آن، نماز صبحش را نیز به صورت خوابیده به من اقتدا کرد. وقتی نماز صبح تمام شد، یک دفعه دیدم که می‌گوید: السّلام علیک یا رسول‌الله، السّلام علیک یا امیرالم?منین، السّلام علیکِ یا سیدة نساء‌العالمین، تا به نام امام زمان«ارواحنافداه» رسید، می‌خواست بلند شود، ولی نتوانست، لذا در حالت خوابیده دست روی سر گذاشت و گفت: السّلام علیک یا بقیّة‌الله، السّلام علیک یا حجة‌الله؛ آنگاه از دنیا رفت. من فهمیدم که چهارده معصوم«سلام‌الله‌علیهم» بالای سر او آمده‌اند تا روح مقدّس این پیرمرد را با خود ببرند.

ایمان

 

همچنین یکی از علمای اصفهان می‌گفت: با یکی از دوستان وارسته‌ در سفر بودیم و در راه بازگشت تصادف کردیم. من سالم ماندم ولی حال او در اثر تصادف وخیم شد و حالتی شبیه کما به او دست داد. او را در ماشین قرار دادیم تا به بیمارستان منتقل کنیم. من بالای سرش بودم که یکباره دیدم شروع به خواندن زیارت جامعه کرد. زیارت جامعه را خواند تا به اصفهان رسیدیم، وقتی وارد اصفهان شدیم، شروع به قرائت سوره یس کرد. هنگامی که ماشین به بیمارستان رسید، آیه «سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحیمٍ»[3] را گفت و از دنیا رفت.

اگر انسان نیکوکار و سلیم النفس باشد، مرگ و احتضار نیز برای او گوارا و همراه با سلامتی خواهد بود. کردار زشت و تبعیّت از هوای نفس نیز احتضار سخت و زشتی برای انسان رقم خواهد. فردی که انسان بد زبان و فحّاشی بود، هنگام مرگ شروع به فحش و بیان کلمات رکیک به خانواده و فرزندان خود کرد، به قدری فحش‌های او زشت بود که خانواده او خجالت کشیدند و از نزد او بیرون رفتند تا از دنیا رفت و مرد.

در واقع هنگام احتضار، ملکات و روحیّات انسان که در مدّت عمر در اثر کردار خود پدید آورده است، بروز و ظهور می‌یابد. ملکات نفسانی زنده می‌شوند و خواهش‌ها و آمال و آرزوها تجلّی پیدا می‌کنند. در این حالت اگر انسان به راستی در زندگی اهل عبادت و ارتباط با خداوند به خصوص اهل نماز باشد و با قرآن انس گرفته باشد، در هنگام مرگ قرآن تلاوت می‌کند، ولی اگر دنیاطلب و پست باشد، در آن هنگام بازهم بر کارهای زشت خود تأکید می‌کند و رذائل اخلاقی او بروز می کند. در تاریخ می‌خوانیم که فردی قصد داشت زنی را فریب دهد و آدرسی را به اشتباه به او داد تا وی را گرفتار سازد، داستان طولانی است و ما فقط به منظور خود از این داستان اشاره می‌کنیم که بالاخره خداوند به آن زن عنایت کرد و قصد آن مرد را فهمید و به طریقی از دست او فرار کرد و مرد گرفتار عشق شیطانی شد. در نتیجه، هنگام مرگ، علی‌رغم اینکه مکرراً ذکر «لااله الاّ الله» را به او تلقین می‌کردند، شعری به این مضمون می‌خواند که کجاست آن کسی که می‌خواستم فریبش دهم و مرا فریب داد؟ کجاست آن زن؟ و ... و مرتّب این اشعار را می‌گفت تا به درک واصل شد.

قبض روح

 

استاد بزرگوار ما حضرت امام خمینی«قدّس‌سرّه‌الشّریف» می‌گفتند: یکی از اهل علم، بیمار شد و در حالت احتضار بود، وقتی برای دیدن او رفتیم، او می‌گفت: خدا عجب ظالمی است! می‌خواهد بین من و زن و فرزندانم فاصله بیندازد. او با این حالت از دنیا رفت! گرچه اهل علم بود، امّا دنیاپرستی و دلبستگی به دنیا، باعث شده بود شیطان به او الهام کند و نسبت به خداوند جسارت نماید و سخنان کفرآمیزی بگوید.

حضرت آیت الله العظمی آقای گلپایگانی«رحمةالله‌علیه» نیز به من می‌گفتند: دم مرگ یکی از رفقای قدیمی بر بالین او حاضر شدم، او چشمانش را باز کرد و گفت: خداوند چقدر ظالم است، من و تو هر دو طلبه بودیم و هر دو درس مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری می‌رفتیم و هر دو باسواد بودیم، ولی تو به اینجا رسیدی و مرجع تقلید شدی و من هیچ مقامی پیدا نکردم! بعد از آن از دنیا رفت.

قبل از آنکه از انسان کاری بر نیاید، باید به فکر فردا باشد. هرچه در هنگام احتضار برای انسان رخ می‌دهد، ناشی از اعمال دوران حیات خود اوست. اگر کردار، گفتار و رفتار نیک و پسندیده‌ای داشته، احتضار و جان دادن او نیز با راحتی همراه خواهد بود، ولی اگر بدکار باشد، قبض روح او با سختی همراه است. آیه شریفه «جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ»[4] که در قرآن شریف با عبارات مختلفی تکرار شده و مشابه آن فراوان است، نشانگر اهمیّت اثرات رفتار و کردار زندگی، در حالت احتضار می‌باشد.

در واقع هنگام احتضار، ملکات و روحیّات انسان که در مدّت عمر در اثر کردار خود پدید آورده است، بروز و ظهور می‌یابد. ملکات نفسانی زنده می‌شوند و خواهش‌ها و آمال و آرزوها تجلّی پیدا می‌کنند. در این حالت اگر انسان به راستی در زندگی اهل عبادت و ارتباط با خداوند به خصوص اهل نماز باشد و با قرآن انس گرفته باشد، در هنگام مرگ قرآن تلاوت می‌کند، ولی اگر دنیاطلب و پست باشد، در آن هنگام بازهم بر کارهای زشت خود تأکید می‌کند و رذائل اخلاقی او بروز می کند

 

توجّه در حیات کوتاه دنیوی

مرگ برای همگان حتمی و قطعی است و زندگی دنیا به نسبت آخرت، یک لحظه بیشتر نیست. در روز قیامت وقتی از کسی که در دنیا عمر طولانی نیز داشته است، س?ال می‌شود که چقدر در دنیا ماندی، پاسخ می‌دهد:

«قالُوا لَبِثْنا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ»[5] نصف روز و یا یک روز مانده‌ایم.

برخی از مفسّرین در معنای این آیه شریفه می‌گویند این افراد می‌خواهند دروغ بگویند و تهمت بزنند؛ امّا حقیقت نیز همین است و به راستی عالم دنیا نسبت به عالم برزخ، یک لحظه بیش نیست، حتّی عالم بزرخ که بسیار طولانی است، در برابر قیامت، لحظه‌ای بیش نیست. در این دنیا که خود لحظه‌ای در برابر جهان آخرت است، انسان می‌تواند به خود بیاید و لحظات خود را با یاد خداوند و توجّه به مرگ و قیامت، مقدّس و باارزش کند. یک لحظه غفلت در دنیا می‌تواند انسان را به ورطه سقوط بکشد و یک لحظه توجّه، ممکن است انسان را نجات دهد. استاد بزرگوار ما علامه طباطبائی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در آخرین لحظان حیات، به همه ما وصیّت می‌کردند: توجّه! توجّه! توجّه!

 فردی که انسان متشخّصی بود، نقل می‌کرد که در اوایل آدم خوبی نبودم. دختر کوچکی داشتم که از دنیا رفت. شبی در خواب دیدم که مرده‌ام و مرا در قبر گذاشتند. ناگهان حفره‌ای در قبرم گشوده شد و اژدهایی از آن بیرون آمد و به دنبال من ‌‌‌آمد. متوجّه شدم که این اژدها اثر اعمال من است. من از او فرار می‌کردم و او به دنبال من بود، تا اینکه به در باغی رسیدم و داخل آن شدم. اژدها دم در باغ ماند. دیدم که دخترم در باغ است و آن باغ، به دختر کوچکم که تازه از دنیا رفته بود، اختصاص دارد. دخترم جلو آمد و در دامان من نشست و این آیه شریفه را خواند: «أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ»[6] و گفت: پدرجان وقتش نشده که آدم شوی! وقتش نشده که انس با خدا و قرآن پیدا کنی؟ آن شخص می‌گوید ناگهان از خواب بیدار شدم و پس از آن از خواب غفلت نیز بیدار شدم.

 

پی‌نوشت‌ها:

1.‌ نحل / 32

2.‌ انفال / 50

3.‌ یس / 58

4.‌ سجدة / 17؛ همچنین ر.ک: نور / 24 ؛ سجدة / 19 ؛ أحقاف / 14 ؛ واقعة / 24 و ...

5.‌ م?منون / 113

6.‌ حدید / 16


<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ