سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
شنبه 91 مهر 15 , ساعت 11:19 صبح

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار شرکت‌کنندگان در ششمین همایش ملی نخبگان جوان به گزارش حلقه شهید علیرضا شبانی به نقل از دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای

بسماللهالرّحمنالرّحیم
اولاً به همهى شما عزیزان که واقعاً فرزندان عزیز این ملت هستید و نور چشمان ما هستید، باید مبارکباد بگوئیم، به خاطر حضور در مجموعهى نخبگانى کشور. البته این «مبارکباد» مثل مبارکبادهاى جشن تولد است، که در جشن تولد به آن شخص مبارکباد میگویند، در حالى که او در تعیین زمان تولد و تاریخ تولد و اصل تولد هیچ نقشى نداشته. پس این به معناى این است که خداى متعال یک فرصتى را به شما داده، خوشبختانه توفیق هم پیدا کردهاید که از این فرصت تا اینجا استفاده کنید و جزو مجموعهى نخبگانى واقع شوید؛ این مبارک است بر شما؛ لیکن این استعداد، این توانائى، این فعلیتى که تا امروز پیدا کردهاید، ورود در یک راه است، آغاز یک راه است، پایان یک راه نیست؛ این را باید همهى نخبگان عزیز جوان ما در نظر داشته باشند.
ما قانع نیستیم، شما هم قانع نباشید به این که جوانِ بااستعدادِ برجستهى ما توانست در یک بخشى، در یک آزمون بزرگى، نخبگى خودش را نشان بدهد؛ به این مقدار، نه من قانعم، نه شما قانع باشید. توقع من و توقع شما باید این باشد که این بذرِ بهثمرنشسته تبدیل شود به یک نهال برومند، و تبدیل شود به یک شجرهى طیبهاى که «تؤتى اکلها کلّ حین باذن ربّها»؛(1) درخت ثمربخشى شوید که در همهى زمانها، در همهى موقعیتها، بتوانید میوهى شیرین خودتان را به کام این کشور، این ملت، این تاریخ و در نهایت به کام بشریت بچشانید؛ این باید هدف باشد.
 اما در مورد جلسهى امروز. من با دقت به مطالبى که این عزیزان آمدند اینجا بیان کردند، گوش کردم. تصدیق میکنم که نظرات، نظرات سنجیده و خوبى بود؛ نه به معناى اینکه از نگاه کارشناسى، انسان بتواند همهى این پیشنهادها را تصدیق کند - این نیاز به بررسى دارد - اما از این نظر که انسان احساس میکند و مىبیند که این نظرات و این پیشنهادها، با فکر و با سنجیدگى مورد مطالعه قرار گرفته و بیان شده؛ این خیلى براى من ارزشمند است.
 خب، مسئولین محترم در مجلس حضور دارند - چند نفر از وزراى محترم و رئیس محترم بنیاد نخبگان - من انتظارم این است که نظراتى که این جوانهاى عزیز بیان کردند، مورد توجه قرار بگیرد، روى اینها کار شود، بررسى شود. اى بسا جرقههائى که میتواند منتهى شود به یک نور بزرگ و شعلهاى فراگیر که فضا را روشن کند. و توجه شود به این که این نظرات از دلهاى صادق صادر شده؛ این هم خیلى مهم است. در همهى این مطالبى که دوستان گفتند و من رئوس مطالب را یادداشت کردم، انسان همین نکته را مشاهده میکند: برخاستهى از صدق و صفا و احساس شیرینِ موجود در ذهن جوان و دل جوان، که احساس مسئولیت میکند و با امید و با نشاط حرف میزند. این از آن چیزهائى است که اصلاً فضا را شیرین میکند. وقتى جوانها با آن امید و با آن نشاط و با آن روحیه حرف میزنند، فضا، فضاى پرنشاطى میشود؛ این پیشنهادها غالباً اینجور است. البته این مطالب، سنجیده هم هست؛ یعنى آنچه دوستان بیان کردند، پیشنهادهاى خامى به نظرم نرسید.
 خب، اصلىترین محور پیشرفت کشور، همین است. امام بزرگوار ما در یک حادثهى مهم جنگى - که خیلى از شماها آن وقت شاید متولد هم نشده بودید - در قضیهى یکى از عملیات که پیروزىاى به دست رزمندگان آمده بود، یک پیامى دادند. در آن پیام این نکته وجود داشت که فتحالفتوح انقلاب اسلامى، تربیت این جوانهاست. همه توقع داشتند که امام بگوید این پیروزىاى که شما به دست آوردید، فتحالفتوح است؛ از آن پیروزى ستایش کند؛ امام نه، از رزمندگان تشکر کردند. اما گفتند فتحالفتوح انقلاب ما تربیت این جوانهاست؛ که در آن شرائط دشوارى که همهى دنیا در مقابل ما با چهرهى دژم و سلاحِ آمادهى شلیک ایستاده بودند، اینها توانستند یک چنین پیروزى بزرگى را به دست آورند؛ عملیات طریقالقدس بود. من همین را تکرار میکنم: فتحالفتوح انقلاب اسلامى اینهاست. پیشرفت واقعى این است که جوانهاى ما، نخبگان ما نسبت به آینده احساس مسئولیت کنند؛ براى خودشان دیدگاه تعریف کنند؛ براى کشور آیندهاى را تصویر کنند و مجسم کنند و احساس کنند و این احساس را اظهار کنند؛ که آمادهاند براى رسیدن به این آینده، تلاش کنند. این چیزى است که امروز وجود دارد؛ این را باید تقویت کرد، این را باید پیش برد. این احساس و روحیهى نشاط را باید روزبهروز در جامعهى ما تشدید کرد. اگر این شد، آن وقت این دارائىِ شخصى شما - این استعداد و این نخبگى که یک دارائى شخصى است  - تبدیل خواهد شد به دارائى ملى؛ ببینید چقدر خوب است. یک نفر سرمایهى خودش را به طلا و ارز تبدیل میکند و میرود توى صندوقخانهى منزلِ خودش پنهان میکند؛ این کجا، آن که مىآید سرمایه را تبدیل میکند به یک صنعت، به یک کارخانه، به یک کار تولیدىِ باارزش، و کشور را پیش میبرد، این کجا؟ شما با حرکت در راه این هدفها، این کار دوم را دارید میکنید؛ یعنى سرمایهى شخصى خودتان را تبدیل میکنید به یک سرمایهى ملى، به سرمایهى ملت ایران؛ این خیلى باارزش است.
 خوشبختانه فضاى گفتمانى در کشور در جهت پیشرفت علم است؛ این دیگر بحمدالله تثبیت شده و جاافتاده است. حرکت علمى در کشور، یک حرکت پرشتابى است - همین طور که آمارهاى جهانى هم این را نشان میدهد - ولى نگرانى من از این است که احساس رضایتى که از این موقعیت و از این وضعیت به ما دست میدهد، ما را بىخیال کند، همت ما را کم کند. برمیگردم به آن حرف اول، که عزیزان من! هم شما در آغاز یک راهید، هم کشور در آغاز یک راه است. ببینید، ما به خاطر خباثت و سستى و استبداد و وابستگى حکومتهاى گوناگونى که در طول دورانهاى اخیر داشتیم، از قافلهى علمى جهان عقبیم. تقریباً شاید بشود گفت سه قرن، ما عقبیم. ما غفلت کردیم. رهبران سیاسى کشور، زمامداران کشور غرق در عیش و نوش و رسیدگى به نیازهاى شخصى و تکبر و استکبار نسبت به مردم شدند؛ از اوضاع و احوال دنیا غافل شدند؛ هم از لحاظ سیاسى ضرر کردیم، هم خسارتبارتر، از لحاظ پیشرفت علمى ضرر کردیم. در این میدان مسابقه که در قرنهاى گذشته ما جلوتر از دیگران بودیم، بعد از آنکه همهى دنیا تقریباً یک جور حرکت میکردند، ملتهائى توانستند به یک وسیلهى نقلیهى سریعالسیرى دست پیدا کنند، از ما جلو افتادند؛ لذا فاصلهى ما هى زیاد شد. آنها چون جلوتر از ما بودند، جلوتر از ما به وسیلهى نقلیهى سریعالسیرترى دست پیدا کردند؛ لذا فاصله بیشتر شد - این یک تمثیل است - ما که متوقف بودیم، یا حداکثر به پسماندههاى کارهاى دیگران و ساختههاى دیگران اکتفاء میکردیم، فاصلهى ما با دنیائى که روزبهروز میدانهاى جدیدى را کشف میکرد، بیشتر شد. انقلاب اسلامى آمد، همهى ماها را بیدار کرد، همتها را در ما برانگیخت، استعدادها به میدان آمدند. شتابى که ما امروز داریم، ده برابر، یازده برابر، سیزده برابر شتاب متعارف و متوسط علمى در دنیاست. این خیلى خوب است، اما فاصله زیاد است. اگر چنانچه مثلاً بیست سال - حالا من که میگویم بیست سال، روى محاسبهى دقیق نمیگویم؛ همین طور حدسى میگویم - ما همین شتابِ ده برابر را، دوازده برابر نسبت به پیشرفت علمى جهان را ادامه دهیم، خواهیم رسید به آن نقطهاى که متناسب ملت ایران است؛ متناسب تاریخ ماست، گذشتهى ماست، مواریث علمى ماست، و متناسب اهمیت ماست. بنابراین نباید بگذاریم این حرکت از دوْر بیفتد. اگر حرکت از دوْر افتاد، بازیابى و بازسازى آن دشوارتر خواهد بود. و این کارِ شما جوانهاست. جوانها باید همتهاى خود را زیاد کنند. احساس کنید که هم شما در آغاز یک راه طولانى و مهمید، هم کشور در آغاز یک راه طولانى و مهم است.
 البته من به هیچ وجه توصیه نمیکنم که شما مرعوب پیشرفتهاى غرب شوید - ابدا - آن پیشرفتها به خاطر زودتر وارد یک مرحله شدن و متکى به ظلم و استکبار و استعمار است. اگر انگلیسىها هند را، برمه را، آن منطقهى ثروتمند آسیا را استعمار نمیکردند، غصب نمیکردند، ثروتهایش را بالا نمیکشیدند - که خود هندىها در یک دورهى تاریخى، خیلى خوب این وضع را ترسیم کردند - مسلّماً نمیتوانستند به اینجا برسند. اینها مثل زالو از دیگران مکیدند و خودشان را فربه کردند؛ ما نمیخواهیم این کار را بکنیم. ما به هیچ وجه به دنبال مکیدن دیگران نیستیم. ما درونزائى و درونجوشى را تقویت میکنیم، و معتقدیم میشود، و انشاءالله پیش خواهیم رفت. بنابراین، این نکتهى اول، که نگذارید حرکت از دوْر بیفتد.
 نکتهى دوم اینکه، هم مسئولین و مدیران دستگاههاى ذىربط با حرکت علمى مسئولیتهائى دارند، هم خود نخبگان مسئولیتهائى دارند. من خرسند شدم از اینکه دیدم چند نفر از جوانهاى عزیز ما اینجا تصریح کردند که نخبه خودش را طلبگار از نظام نمیداند، طلبگار از مردم نمیداند - به این مضمون بیان کردند - خودش را کسى میداند که میتواند به این مردم خدمت کند و موظف است که این خدمت را انجام دهد. این خیلى روحیهى خوبى است. در عین حال مسئولیتهائى وجود دارد.
 البته مسئولان، خوب کار کردند. من بررسى کردم و گزارشهاى نزدیک را گرفتم. میدانید من معمولاً به گزارشهائى که دوستان و مدیران مىآیند ابراز میکنند، اکتفاء نمیکنم. خب، گزارشهائى که به طور رسمى گفته میشود، غالباً گزارشهاى مطلوب و رنگآمیزى شدهى قشنگى است؛ انسان از راههاى دیگر میتواند کشف کند. علاوه بر اینکه گزارشهائى که مدیران دادند، گزارشهاى خوبى بود و امروز هم خانم رئیس بنیاد مطرح کردند، من از طرق دیگر هم تحقیق کردم، دیدم انصافاً در بنیاد نخبگان دارد خوب کار میشود و تلاش، تلاش بسیار خوبى است.
 خب، یک نکته این است که در حوزهى علوم فنى و حوزهى علوم انسانى، معیارها دوگانه است. البته حالا یک جوان عزیزى باز در مورد علوم فنى هم تفکیک قائل میشوند بین علوم محض و علوم صنعتى و فنى؛ که این هم نکتهى قابل توجهى است. اما به هر حال مایزى وجود دارد بین معیارهاى نخبگى و زبدگى در علوم فنى و علوم انسانى. مترها یک اندازه نیست، معیارها یک جور نیست؛ به این نکته توجه شود. ما لازم داریم که در زمینهى علوم انسانى - که امروز یک نیاز بسیار اساسى کشور ماست - به تازهها، برجستگىها و نوآورىها دست پیدا کنیم؛ این کلید اساسى پیشرفت نهائى و بنیادى و ریشهدار کشور است. بنابراین لازم است معیارها درست انتخاب شود.
 یک نکتهى دیگر این است که حمایت از نخبه، در درجهى اول باید به معناى ایجاد فرصت پژوهش و تحصیل و پیشرفت باشد. البته من به هیچ وجه مخالف حمایتهاى مالى و مادى و اینها نیستم، بلکه لازم است آن کارها انجام بگیرد؛ لیکن مهمتر از آن این است که نخبه احساس کند فضاى تنفس علمى دارد. آن چیزى که مکرر به ما منتقل میشود، این است که نخبگان و برجستگان مایلند یک میدان وسیعى باشد که بتوانند به اقتضاى نخبگى و استعداد برتر، در آن بتازند؛ این را باید فراهم کرد. البته این، راههاى گوناگونى دارد. تشخیص راهها، ارائهى راهها و پیشنهادها کار ما نیست؛ کارِ کارشناسهاى ذىربط است. البته امروز جوانها نظراتى هم دادند. این را باید تأمین کرد تا نخبه بتواند احساس کند که میدان کار و پیشرفت براى او وجود دارد.
 نکتهى دیگر این است که ما مسئلهى رعایت نخبگان و نگاه به نخبگان را به یک حالت شبکهاى در بیاوریم. ما نخبه را شناسائى میکنیم، انتخاب میکنیم، کمک میکنیم و ثبات در حرکت نخبگى به او میدهیم؛ این کافى نیست. باید یک حرکت شبکهاىِ سازنده و یک چرخه به وجود بیاید، که از پرورش و ساخت نخبه آغاز میشود؛ یعنى مربیگرى. ریشه و پایه هم در آموزش و پرورش است؛ همچنان که یکى از جوانها گفت. ما باید استعدادهاى نخبه را شناسائى کنیم و تربیت کنیم، بعد در میان اینها گزینش و انتخاب لازم است؛ بعضى نخبهترند، بعضى استعدادهاى برترند؛ انتخاب بهترینها. بعد از آن، نگهدارى و ارتقاء است؛ نه فقط نگهدارى، بلکه نگهدارى همراه با ارتقاء و پیشرفت. کمک کنید این نخبه اگر امروز در رتبهى دهم است، در آیندهى نه چندان دورى به رتبهى اول برسد؛ ارتقاء پیدا کند. بعد این نخبه، خود وارد چرخهى نخبهسازى شود - یعنى حالت شبکهاى پیدا کند - خود این نخبه، نخبهساز و نخبهپرور شود. در این صورت، حالت درونزائى به وجود خواهد آمد و حرکت مضاعف خواهد شد. اگر ما یک چنین شیوهاى را در پیش بگیریم، به نظر میرسد که کار پیشرفت خواهد کرد.
 یک نکتهى دیگر که مربوط به مسئولین محترم است، مربوط میشود به سند راهبردى نخبگان؛ که این پیشنهاد شد. خوشبختانه چیز خوبى تهیه شده. من خودم ندیدم، اما دوستانى که بررسى کردند، قضاوتشان این است که این سند راهبردى، بسیار خوب و جامع تهیه شده. خب، در مرحلهاى از شوراى عالى انقلاب فرهنگى هم تصویب شده، اما باید سریعاً به تصویب نهائى برسد و سریعاً ابلاغ شود. وقتى ابلاغ شد، همهى دستگاهها در اجراى آن همکارى و همافزائى کنند. اگر چنانچه سند راهبردى نخبگان - آنطورى که براى من نقل کردند تهیه شده - تصویب شود و ابلاغ شود، بسیارى از این سؤالات و نقاط ابهام به خودى خود برطرف خواهد شد.
 اما در مورد مسئولیت شما نخبگان عزیز. عرض کردیم خود را در آغاز راه بدانید. سعى کنید در طراز نخبگى باقى بمانید. امروز شما نخبهاید، اما مسابقه است؛ ممکن است سطح علمى کشور به حدى برسد که این مقدار، نصاب نخبگى نباشد؛ لازم باشد انسان به نصاب بالاترى دست پیدا کند. ما در سند چشمانداز بیست ساله آوردیم که در سال 1404 از لحاظ علمى، در رتبهى اول منطقه باشیم. بعضى از مسئولین میگویند آقا شما گفتید سال 1404، اما حالا که 1391 است، از لحاظ علمى در رتبهى اول منطقه هستیم. خب، این حرف درست است؛ اما این، آن حرف نیست. حالا آخر راه نیست، وسط راهیم، اول کاریم. باید بتوانید این رتبهى اوّلى را از 1391 - که امسال است - تا 1404 نگه دارید؛ ببینید اقتضاى این نگهدارى چیست؟ خیلى کار لازم دارد. یک یاعلى گفتید و یک جهشى کردید؛ خیلى خوب، رسیدید به رتبهى اول؛ اما دیگران که بیکار ننشستهاند. در منطقه، دیگران هم میخواهند رتبهى اول باشند، رتبهى بالاتر باشند؛ آنها هم دارند تلاش میکنند. بنابراین باید بتوانید این نخبگى را حفظ کنید. در مورد اشخاصِ شما هم عیناً این صدق میکند؛ باید اثرگذارى داشته باشید. همان طور که عرض کردیم، در این شبکهى نخبگانى، باید بتوانید فضاى پیرامون خودتان را به سمت نخبه شدن سوق دهید؛ این یک کار مهمى است، جزو وظائف مهم نخبگان است.
 یک مسئولیت دیگرى که من یادداشت کردم، این است که تلاش خودتان را معطوف به نیازهاى کشور کنید. البته در بیانات دوستان هم هست؛ در دیدارهاى دانشجوئى و دانشگاهى هم که من ماه رمضان و غیر ماه رمضان گاهى داشتم، این را تکرار میکنند؛ اما باید این تحقق پیدا کند، باید عملى شود. الان به ما گزارش میدهند که هفتاد درصد مقالههاى علمى ما ناظر به نیازهاى کشور نیست. نمیدانم چقدر این آمار دقیق است، اما به من اینجور گزارش میشود. این همه شما زحمت بکشید، مقالهى علمى تهیه کنید، از این مقالات علمى سى درصد ناظر به نیازهاى کشور باشد، هفتاد درصد نه! خب، انسان احساس خسارت میکند. باید صددرصد کار علمى، تلاش علمى، تهیهى مقالهى علمى ناظر باشد به نیازهاى شما. شما با I.S.I هم بر این اساس همکارى کنید. آنجائى که مقالهى مورد قبول  I.S.Iچیزى است که شما میتوانید در کشور از آن استفاده کنید، آن را دنبال کنید. ما معیار اساسى در دست داریم؛ معیار ما این است که کشور ما صدها خلل و مشکل و خلا دارد، میخواهیم اینها را پر کنیم. این هم یک نکتهى بسیار اساسى است. البته این بیش از همه احتیاج دارد به همان روش سیستمى که یکى از دوستان اشاره کردند، و تلاشى که بنیاد نخبگان باید در این زمینه انجام دهد.
 توصیهى دیگر من این است که عزیزان! از خودتان مراقبت کنید. مراد من مراقبت فیزیکى نیست. مراقبت کنید در معنویت، در تهذیب نفس؛ این به شما کمک خواهد کرد. باید بتوانیم چهرهى مقبولى در پیشگاه الهى براى خودمان درست کنیم. شما جوانید؛ دلهاتان پاک است، روحهاتان شفاف است. دست  یافتن به رتبهها و مقامات معنوى و روحى در سنینى که شما هستید، شاید بشود گفت ده برابر آسانتر است براى کسى در سنین من. میتوانید توجه پیدا کنید، میتوانید توسل پیدا کنید، میتوانید با خدا انس پیدا کنید، میتوانید خودتان را از گناهان دور نگه دارید؛ یکى از خصوصیات جوان همین است. شما مثلاً جسم یک ژیمناست جوان را در تحرکات گوناگونش نگاه کنید، ببینید چقدر عضلات و بندهاى بدن او قابل انعطافند؛ که یک آدم مسنّى مثل بنده، بههیچوجه یکصدم آن را هم نمیتواند براى خودش به وجود بیاورد. این قدرت انعطاف، یک توانائى است. عین همین، در روح وجود دارد؛ در جان انسان، در دل انسان وجود دارد. شما میتوانید خودتان را متوجه به معانى مترقى و متعالى معنوى کنید؛ این را براى خودتان در نظر بگیرید. توجه به نماز، اهتمام به نماز، خیلى تأثیر دارد. نماز را با توجه خواندن، اول وقت خواندن، با حضور قلب خواندن، با تمرکز خواندن، خیلى خیلى اثر دارد. انس با قرآن، خیلى خوب است. هر روزى یک مقدار قرآن بخوانید، ولو نیم صفحه؛ مواظب باشید ترک نشود. قرآن را باز کنید؛ نیم صفحه، دو آیه، با توجه بخوانید. اینها مستمرند. این، آن مراقبت از معنویت و تهذیب نفس است. بگذارید یک نخبهى علمى - که انشاءالله یک روزى در اوج قلههاى علم خواهد بود - آنچنان در معنویت غرق باشد که بتواند این دانش را به طور خالص و صددرصد به نفع بشریت به کار ببرد. وقتى دل شما با خدا بود، دانش شما دیگر در خدمت بمب اتم یا سلاح سمّى یا شیوههاى اقتصادىِ نابود کنندهى ثروت ملتها به کار نمیرود. امروز دانشمند اقتصادى دنیا، دانشمند اتمى دنیا، دانشمندهاى گوناگون علوم زیستى در دنیا، بسیارى از فرآوردههاى علمىشان در اهلاک بشریت، نابودى جسم بشر یا روح بشر دارد به کار میرود. علم است که میتواند مادهى مخدرِ کشندهاى مثل این موادى که امروز وجود دارد، به وجود بیاورد؛ اینها هم از راه علم به وجود آمده؛ اینها خیانتهاى بزرگ صاحبان علم است؛ به خاطر دلهاى غافل، چشمهاى حریص به پول و زندگى دنیا و مادیت، که بکلى معنویات را فراموش میکنند. شما وقتى مهذب بودید، دانش شما به طور صددرصد به نفع انسانها تمام میشود. این مراقبت اول.
 مراقبت بعدى، مراقبت در تفکر است. فرمودهاند بزرگترین عبادت، تفکر است؛ تفکر در آفرینش، تفکر در وظائف انسان، تفکر در زندگى دنیا، تفکر دربارهى آخرت، تفکر در اوضاع سیاسى عالم، تفکر در مسائل اصولى و اساسى زندگى بشر. ما تحول در علم و پیشرفت در علم داریم، پیشرفت در فکر هم باید پیدا کنیم. اندیشه و تفکر است که خط و جهت و سمت تلاشهاى علمى و اقتصادى و اجتماعى و سیاسى جوامع را ترسیم میکند. این هم مراقبت دوم.
 بعد هم مراقبت نسبت به وضعیت کشورتان؛ نگاه درست و دقیق به مسائل کشور، تحلیل مسائل کشور. امروز نخبگان ما میتوانند در این زمینهها خیلى کارهاى خوبى انجام دهند. ما امروز در یک میدان وسیعى در مقابلهى با جبههى دشمن قرار گرفتهایم؛ آن جبهه، جبههى ضعیفى نیست؛ جبههى تهیدستى نیست؛ پول دارد، تبلیغات دارد، رسانه دارد، علم دارد، سیاست و توانائىهاى سیاسى دارد؛ اما ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى در مقابل همهى فشارهاى او ایستاده. همه جور هم فشار وارد میکنند؛ از فشار امنیتى و نظامى و ترور و ایجاد اغتشاش و غیره بگیرید، تا فشار سیاسى، تا فشار اقتصادى، تا تحریم، و از این قبیل کارها. ملت در مقابل همهى اینها ایستاده و پیش رفته. سى و سه سال است که این فشارها وجود دارد و ملت ایران و انقلاب اسلامى و نظام جمهورى اسلامى، با رشادت و با توانائى ایستاده؛ هم فشارها را خنثى کرده، هم خودش را قوى کرده.
 در نقشهى کنونى دنیا، در این کالکى که امروز وضعیت جایگاه و موقعیت نیروهاى سیاسى دنیا و جغرافیاى سیاسى دنیا را ترسیم کرده و وجود دارد، جایگاه خودمان را، جایگاه ملت ایران را، جایگاه نظام جمهورى اسلامى را گم نکنیم؛ ما کجائیم؟ در چه وضعیتى هستیم؟ زورآزمائىها را ببینید، فشارها را ببینید، ناکامىهاى دشمن را مشاهده کنید. البته فشارها خیلى زیاد است - از جوانب مختلف - اما اینکه ما تصور کنیم با فلان تصمیم، با فلان تدبیر و اقدام، موجب شدیم که دشمنى به طرف ما جلب شود، این غلط است؛ این درست نیست. ملت ایران به خاطر جایگاه مستقل خودش، به خاطر تسلیم نشدن در مقابل نظام سلطهى بینالمللى، مورد این تهاجمهاست. چون ملت در مقابل این نظام سلطه تسلیم نشده، فشار مىآورند که تسلیمش کنند. نه تنها نتوانستند او را وادار به تسلیم کنند، بلکه او در جایگاه خودش پافشارىاش هم بیشتر شده، قدرت و توانائىاش هم بیشتر شده. این، دشمنان را دچار عصبانیت و هیجانهائى میکند که اشتباهاتى هم بر اثر این هیجانها از آنها سر میزند؛ که انسان از اشتباهات آنها هم میتواند منتفع شود. بنابراین نخبگان عزیز ما جایگاه نظام جمهورى اسلامى را بدانند.
 و من به شما عرض بکنم؛ با ثروت نیروى انسانى که امروز خوشبختانه کشور ما از آن برخوردار است، خواهیم توانست از تمام این گردنههاى دشوار عبور کنیم. رسیدن به قله، بدون عبور از گردنهها، یک خیال باطل است. گاهى شما در خانه نشستهاید - من بارها مثال میزنم - از پنجرهى خانه نگاه میکنید، کوههاى البرز را مىبینید که افراد دارند روز جمعه یا غیر جمعه از یک جا بالا میروند. انسان از درون همان اتاقى که نشسته، خودش را کنار اینها و در قله مشاهده میکند؛ در حالى که در قله نیست. اگر بخواهید به قله برسید، باید بروید از همین پائین کوه شروع کنید، حرکت کنید، سختىها را تحمل کنید، عرق بریزید، خسته بشوید، مشکلات فراوانى را در راه تحمل کنید، بالاخره هم به قله برسید. رسیدن به قله در مثال کوهپیمائى، صرفاً یک ورزش است؛ رسیدن به هواى آزاد و احساس رضایت و دلشادى است؛ اما در حرکت یک ملت، رسیدن به قله، یعنى رسیدن به سعادت دنیا و آخرت، رسیدن به آرامش، به آسایش، به همهى خوشبختىهائى که یک ملت میتواند براى خودش ترسیم کند. با این ثروتى که کشور ما دارد - هم ثروت انسانى، هم ثروت طبیعى - به توفیق الهى ملت ایران از همهى این گذرگاههاى خطرناک و پیچهاى دشوار و سربالائىهاى سخت عبور خواهد کرد و انشاءالله به قله خواهد رسید.
 امیدوارم خداوند متعال همه‌ى شماها را محفوظ بدارد؛ مسئولین را هم بر وظائف مهمى که برعهدهشان هست، موفق بدارد و انشاءالله روزبهروز ما شما را در پیشرفت و در ترقى ببینیم و انشاءالله خداى متعال کشور ما را و ملت ما را از همهى این میدانها سربلند بیرون بیاورد.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
 
1) ابراهیم: 25

 


جمعه 91 مهر 14 , ساعت 9:14 عصر

برای فرج یار

ظهور

 

.


دنیای پیچیده امروز با جذابیتها و مشغولیتهای خاص خودش ، بسیاری از ما انسانها را از امور مهم و ضروری غافل کرده و دچار روزمرگی نموده است ، یکی از این امور فوق العاده مهم که در متون اسلامی ما به کرات مورد اشاره قرار گرفته و بخش قابل توجهی از روایات و ادعیه وارد شده اهل بیت علیهم السلام را به خود اختصاص داده است ، امر ظهور امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف می باشد


عظمت و ضرورت امر ظهور کاملاً روشن است، اما مع الاسف شاهدیم در سطوح مختلف جامعه حق این مطلب ادا نمی شود خواندن مجموعه ای از دعا ها و انجام اعمالی بسیار موثر در جهت سرعت بخشیدن به ظهور سریع السیر حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف است که توصیه میشود:

 

1. خواندن روزانه دو رکعت نماز به نیت تعجیل در فرج آقا امام زمان علیه السلام به نیابت از فرشتگان و ملائک خداوند.

2. خواندن روزانه دو رکعت نماز به نیت تعجیل در فرج آقا امام زمان ارواحنا له الفداه به نیابت از حضرت محمدصلی الله علیه و اله و سلم و پیامبران الهی و امامان معصوم .

3. خواندن روزانه دو رکعت نماز به نیت تعجیل در فرج آقا امام زمان عج الله تعالی  به نیابت از تمامی م?منین.

4. خواندن دعای جوشن کبیر به نیت تعجیل در فرج آقا امام زمان علیه السلام به نیابت از تمامی م?منین(حتی شبی 10 فصل )

اخیرا حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف در عالم خواب به یکی از علما فرمودند دعای جوشن کبیر برای فرج من بخوانید و خداوند را به اسمای اعظمش برای صدور حکم فرج قسم بدهید.

تمام اعمال نیک و ثواب را به نیت تعجیل در فرج و به نیابت از امام زمان(عج) انجام دهیم اعم از : حج ، خواندن سوره های قرآن ، صدقه ، قرض الحسنه ،زیارت ائمه اطهار ، انبیا و اولیا علیه السلام ، دیدن روی پدر و مادر ، انفاق ، احسان ، زیارت اهل قبور و .... تمامی مستحبات را به نیت امام زمان عج الله تعالی انجام دهیم و اگر کوچکترین قدم خیری برمیداریم به نیابت از امام زمان علیه السلام باشد

5. برای سلامتی آقا امام زمان علیه السلام و تعجیل در فرجش صدقه بدهیم ؛ روضه بگیریم و قربانی نماییم .

6. حداقل روزی 14 مرتبه دعای ((اللهم عجل لولیک الفرج)) به نیت چهارده معصوم پاک و 100 مرتبه صلوات بفرستیم بر محمد و آل محمد و (( عجل فرجهم )) ، در قنوت و رکوع و سجود نمارها نیز دعای فرج بخوانیم و بعد از نماز فرشتگان و پیامبران الهی را به عزت و جلال خداوند به دعا برای ظهور حضرت قسم بدهیم .

7. با خواندن دعای عهد و زیارت آل یاسین در لشکر امام زمان علیه السلام حاضری بزنیم و با خواندن دعای ندبه و دعای عصر جمعه در غیبت آن حضرت اشک ماتم بریزیم. هر کجا آثاری از زندگی هست از برکت وجود امام زمان عج الله تعالی  ماست ...

ایشان مقسم الارزاق و همه عالم مهمان سفره او هستند. ولی نعمت خود را فراموش نکنیم گوش به زنگ فرج باشیم ، قرآن را که گشودیم شریک قرآن را فراموش نکنیم ، بیتاب زیارتش باشیم و برای آمدنش لحظه شماری کنیم .

تمام اعمال نیک و ثواب را به نیت تعجیل در فرج و به نیابت از امام زمان(عج) انجام دهیم اعم از : حج ، خواندن سوره های قرآن ، صدقه ، قرض الحسنه ،زیارت ائمه اطهار ، انبیا و اولیا علیه السلام ، دیدن روی پدر و مادر ، انفاق ، احسان ، زیارت اهل قبور و .... تمامی مستحبات را به نیت امام زمان عج الله تعالی  انجام دهیم و اگر کوچکترین قدم خیری برمیداریم به نیابت از امام زمان علیه السلام باشد .

منبع : کتاب وعده ی دیدار نزدیک است . مولف : سعید سبزکار


جمعه 91 مهر 14 , ساعت 9:12 عصر

اردهال

اردهال در فاصله 35 کیلومترى غرب کاشان واقع شده است. در دوران اسلامى مردم اردهال به سبب وجود چند مزار مقدّس از امامزادگان شیعه و نزدیکى و پیوند آن با قم و روایت‏هاى تاریخى و مذهبى که در وصف قم و اطراف آن آمده، سرزمین اردهال را مقدّس مى‏شمارند و رشته کوه‏ها و ارتفاعات آنجا را «اردهار» یا «اردهال» یعنى کوه یا رشته کوه مقدّس نامیده‏اند.

 


 

در توصیف مقام این دیار که به اردهال مشهور است، امام رضا علیه السلام به موسی بن خزرج فرمودند: نعِمَ المُوِضَع وَراردَهارْ،خوب مکانی است اردهار. (تاریخ قم)

 اردهال پس از شهادت حضرت سلطان على ‏علیه السلام به «مشهد اردهال» و به سبب حُرمت تخته قالى که تمثیلى از پیکر پاک امامزاده است و آن را براى غسل تمثیلى به کنار نهر حمل مى‏کنند و بر آن آب مى‏ریزند، به «مشهد قالى» یا «مشهد قالى شویان» شهرت یافته است.

 

 مراسم قالى شویان

دومین جمعه مهر ماه هر سال بزرگان فین در حرم امامزاده سلطان على بن محمدالباقر ‏علیهماالسلام قالی متبرکه را از بزرگان روستای خاوه (یکی از روستاهای اطراف) تحویل می گیرند. قالی را با شور و حال وصف ناپذیری از صحن صفا به سوی نهر تاریخی شاهزاده حسین حرکت می دهند. در آن مکان اهالی فین با چوب دست هایشان آب نهر را به قالی می‌پاشند، سپس از مسیر دیگری قالی را با شور و حال سابق به صحن فینی ها می آورند و آن را به بزرگان تحویل می‌دهند و آنان قالی را در محفظه یی تا سال بعد نگاه می دارند.

استقبال با شکوه مشتاقان در مسیر راه آن حضرت یاد آور استقبال مردم مدینه از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله بود که پیش کش نمودن بیش از نیمی از دشت سر سبز خوابق روستای خاوه اردهال به پای آن حضرت گواه این مدّعاست

 نزدیک به دوازده چوبدار در صحن شاهزاده حسین گرد هم می آیند و چوبهایشان را در هوا تکان می دهند و اشعار مذهبی می خوانند. به مرور اهالی فین با چوب هایشان برای شرکت در مراسم جمع می شوند. فینی ها وارد صحن صفا می شوند و با سر دادن ندای حسین حسین به خونخواهی امامزاده می پردازند. وقتی میزان نفرات به حد نصاب رسید هیات امنا گزارش هایی را در ارتباط با تعمیرات و سایر اقدامات عمرانی صورت گرفته به مردم ارایه می کنند. پس از قرائت گزارش ها، برنامه لغتنامه و مرثیه خوانی انجام می شود و بعد از آن مراسم قالیشویان آغاز می شود. گفتنی است از افرادی که مورد لعن قرار می گیرند یکی چراغ کوش کرمه  یا همان زرین کفش است که امامزاده را به شهادت رساند او بعد از شهید کردن حضرت به روستایی گریخت و به خانه پیرزنی رفت، چراغ خانه او را خاموش کرد و در تنور منزل او پنهان شد. اهالی بعد از مدتی او را یافته و به سزای عملش می رسانند.

شهید اردهال

 

بررسی های تاریخی نشان می دهد علت اینکه همه ساله دومین جمعه مهرماه جلالی مراسم قالیشویان برگزار می شود ریشه در آیین های مهرپرستی ایرانیان باستان دارد. با ظهور دین اسلام ، برخی از آیین های نیک ایرانیان همچون جشن نوروز در میان مسلمانان نیز رواج پیدا کرد و برخی از آیین ها در قالب ستنهای اسلامی ظهور کرد. واقعه شهادت حضرت علی بن محمدالباقر علیهماالسلام که در جمادی الثانی سال 106 قمری اتفاق افتاده همزمان با دومین هفته مهرماه سال شمسی بوده که آیین جشن و پایکوبی مهرگان در ایران برپا می شده است و همچنین مردم فین آیین خاصی به نام جشن آبریزان برگزار می کردند و به نظر می رسد به هنگام شهادت حضرت، مردم سرگرم برگزاری جشن بودند ولی به محض شنیدن خبر شهادت سراسیمه خود را به مشهد اردهال می رسانند و از آن سال به بعد همه ساله در همان تاریخ (دومین جمعه مهرماه) به احترام شهادت فرزند امام پنجم مراسم قالیشویان را که شباهتی با جشن آبریزان و آیین مهرگان دارد برگزار می کنند.

شهید اردهال

 


مردی از تبار حسین علیه السلام

سال 113 هجری قمری و در اوج خفقان حکومت بنی امیّه سلاسه ی امام محمّد باقر علیه السلام که «علی» نام داشت با دعوت اهالی منطقه «چهل حصاران» (کاشان امروزی) و «فین» به آن دیار نزول اجلال کرد تا شیعیان را مراد دل و خضر راه باشد. او فرزند بلافصل امام باقر علیه السلام و برادر امام صادق علیه السلام بود و در مدت اقامت خود از جانب دو امام مأمور به تبلیغ معارف اسلام بود. سنّ شریفش را تقریباً هنگام ورود به ایران مرکزی 30 سال ذکر کرده اند .

استقبال با شکوه مشتاقان در مسیر راه آن حضرت یاد آور استقبال مردم مدینه از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله بود که پیش کش نمودن بیش از نیمی از دشت سرسبز خوابق روستای خاوه اردهال به پای آن حضرت گواه این مدّعاست .

سه سال در منطقه ی کاشان و فین به تبلیغ معارف اسلام پرداخت و فصل تابستان که هوای کویر گرم و طاقت فرسا بود به روستای خاوه ی اردهال کوچ می کردند و مهمان اهل آن دیار بودند. نماز جمعه را در محلّی به نام مصلّا اقامه می کردند که میعادگاه عاشقانی بود که از ولایات جاسب، قم، اردهال، فین و چهل حصاران می آمدند.

تا اینکه بالاخره شب سیرتان، فروغ خورشید را برنتافتند و به خاموشی اش توطئه چیدند. در 27 جمادی الثّانی سال 116 هجری قمری که مصادف با اوائل مهر ماه بود، عمّال بنی امیّه اطراف خیمه گاه آن حضرت را محاصره کردند و جنگی نابرابر آغاز شد که بنابر اقوال ، 13 روز به طول انجامید.

با وجودی که آن حضرت یکی از چهار امام مزاده بلافصل و دارای تاریخ مستند در ایران است و فضائل و کرامات بسیاری از او سر زده است اما به علّت قرار گرفتن زیارتش در مسیری که شاهراه نیست و از دیدگاه علمی و تحقیقی هم کاری بایسته و شایسته آن حضرت انجام نشده است ، ناشناخته مانده است

در این جنگ نیروهای امامزاده سلطانعلی بسیاری از افراد دشمن را از بین می برند و در نهایت زرین کفش (حاکم اردهال ) حیله می اندیشد و چهل تن از زنان و دختران کلجاری را برهنه به میدان جنگ می فرستد که امامزاده عقب نشینی می کند و در پناه سنگی در «درّه ی ازناوه» به نماز و دعا می پردازد. در این هنگام افراد دشمن به حضرت سلطانعلی و یارانش، حمله می کنند و عاقبت آن بزرگوار غریبانه و در حال سجده نماز وصال چونان جدّ غریبش حسین علیه السلام، سر از بدنش جدا می شود و به شهادت نائل می گردد.

خبر شهادت به مردم کاشان و محله فین می رسد. مردم فین کاشان چوب و چماق به دست راه می افتند و به منطقه می‌رسند و دشمنان را نابود می کنند و امامزاده سلطانعلی را در قالیچه ای می پیچند و در نهری کنار شاهزاده حسین غسل داده و سر و سینه زنان در حالی که چوب و چماق به دست دارند در اردهال به خاک می سپارند. این تشییع جنازه رسم هر ساله شد که در جمعه ی دوم پاییز که به جمعه قالیشویان معروف شده عاشقان آن حضرت از گوشه و کنار جمع می‌شوند و به سوگواری می پردازند .

با وجودی که آن حضرت یکی از چهار امامزاده بلافصل و دارای تاریخ مستند در ایران است و فضائل و کرامات بسیاری از او سر زده است اما به علّت قرار گرفتن زیارتش در مسیری که شاهراه نیست و از دیدگاه علمی و تحقیقی هم کاری بایسته و شایسته آن حضرت انجام نشده است، ناشناخته مانده است .

حــریم حــضرت سلطانعلی صـفادارد                                  نــسیــم تـربـت او عطـر کـربــلا دارد      

به آب دیـده بــشوییم گـر دقـالـی را                                که هر چه دارد از آن قطعه بوریا دارد


جمعه 91 مهر 14 , ساعت 9:10 عصر

حضرت عیسی1- تصور مرگ دروغین من باقی خواهد ماند تا آن که رسول الله بیاید و این فریب را بر کسانی که به شریعت خداوند ایمان دارند، روشن سازد.» (1)

و سال ها بعد، رسول الله (صلی الله علیه و آله) آمده بود و از طرف خداوند بشارت داده بود : «او را نکشتند و او را به صلیب نکشیدند، بلکه این بر آنان مشتبه شد (کسی شبیه حضرت عیسی کشته شد )و خداوند او را به سوی خود بالا برد». (2)

2-خوش حال بود و می خندید. اصحاب این شور درونی را نه از لبخند بر لبانش، که از شوری که در چشم هایش بود، دریافته بودند و گفتند :«یا رسول الله چه شده است که شما را تا این اندازه خوش حال می بینیم ؟» لبخند گوشه لبانش محو نشد. نگاهی به جمع اصحابش کرد و فرمود : « شب و روزی نیست، مگر این که برای من در آن تحفه ای از جانب خداوند هست. خداوند تحفه ای به من عطا کرد که نظیر آن را تا به حال نداده بود. جبرییل آمد و از جانب خدا به من رساند و گفت : از شماست قائم که ذریه علی و فاطمه و از فرزندان حسین است و عیسی بن مریم - که سلام بر او باد - پشت سر او نماز می گذارد؛ هنگامی که خداوند او را به زمین فرود آورد».

3-گفت : «نه، اصلاً با عقل جور در نمی آید. اصلاً یک جای کار ایراد دارد. مگر می شود یک پیامبر، آن هم یک پیامبر اوالعزم که صاحب شریعت و کتاب آسمانی است و بدون پدر هم آفریده شده است، پشت سر یک امام نماز بخواند؟»

لبخند زدم و گفتم : «ابراهیم پیامبر، چند امتحان بزرگ را پشت سر گذاشت تا به مقام امامت رسید؛ مقام امامت، از مقام نبوت بالاتر است. قائم آل محمد، مقام پیشوایی خدا را دارد و از طرف خداوند به عنوان وصی پیامبر، احیاگر دین خداست و واسطه فیض الهی؛ پس اگر حضرت عیسی (علیه السلام) پشت سر ایشان نماز بخواند، جای تعجبی ندارد ».

« شب و روزی نیست، مگر این که برای من در آن تحفه ای از جانب خداوند هست. خداوند تحفه ای به من عطا کرد که نظیر آن را تا به حال نداده بود. جبرییل آمد و از جانب خدا به من رساند و گفت : از شماست قائم که ذریه علی و فاطمه و از فرزندان حسین است و عیسی بن مریم - که سلام بر او باد - پشت سر او نماز می گذارد؛ هنگامی که خداوند او را به زمین فرود آورد »

4-«کمرهای خود را بسته، چراغ های خود را افروخته بدارید و شما مانند کسانی باشید که انتظار آقای خود را می کشند، که چه وقت از عروسی مراجعت کند تا هر وقت آید و در را بکوبد، بی درنگ برای او باز کنند. خوشا به حال آن غلامان که آقای ایشان چون آید، ایشان را بیدار یابد... پس شما نیز مستعد باشید؛ زیرا در ساعتی که گمان نمی برید، پسر انسان می آید ».(3)

«و در آفتاب و ماه و ستارگان علامات خواهد بود و بر زمین، تنگی و حیرت از برای امت ها روی خواهد نمود، به سبب شوریدن دریا و امواجش دریا و امواجش. و دل های مردم ضعف خواهد کرد از قوت آسمان متزلزل خواهد شد و آن گاه پسر آسمان را خواهند دید که برابری سوار شده، با قوت و جلال عظیم می آید ».(4)

5- او آمده است روی تکه ابری، و فرشتگان هم راهی اش می کردند. در کنار دروازه شهر «لد » در فلسطین ظهور کرده است و دارد به سمت بیت المقدس می آید برای دیدار مهدی مسلمان. مهدی برای خواباندن فتنه بزرگ سفیانی به این دیار آمده است.

امام زمان

 

گفته بودند می آید و من همیشه فکر می کرده ام که نجات دهنده آخرین، آن که دنیا به دستش رنگ آرامش می بیند، او خواهد بود؛ اما حالا آمده است تا برای گسترش سفره دادخواهی و عدالت، با مهدی مسلمانان هم داستان شود.

نام سفیانی، تن مردم می لرزاند. نه ماه است که خواب بر همه حرام شده است و بچه ها هر شب کابوس او را می بینند. او مسلمان و غیر مسلمان نمی شناسد و تنها خون، سیرابش می کند. در ماه رجب بود که به همراه هفت نفر دیگر از وادی یابس دمشق خروج کرد. می گفتند آبله روست و خط سفیدی در سیاهی چشمانش دارد. شنیده بودم که با لشکریانش به هر کجا که پا گذاشته، جز قتل و خون ریزی و بی آبرو کردن زنان و دختران، کار دیگری انجام نداده است؛ اما آن شب، که وارد شهر ما شد، تازه فهمیدم که شنیده هایم در برابر آن چه می بینم هیچ است. هیچ گاه ضجه های آن مادر و کودک بی گناه را فراموش نمی کنم. پشت دیوار خرابه ای در زیر خروار زباله پنهان شده بودم که ناگهان چند مرد، زنی را کشان کشان به نزدیکی خرابه آوردند. موهای زن در میان دستان یکی از آنان که قد بلندی داشت، گره خورده بود. با هر حرکت دستان مرد، اندام زن، بالا و پایین می رفت و صدای ضجه اش بلند می شد. آن سوتر گریه نوزادی به گوش می رسید. یکی گفت : ببرید صدای نحسش را. آن یکی به سمت نوزاد رفت و خنجر بر گلویش گذاشت. من سر بریدن نوزاد و تقلای زن برای نجات کودکش را دیدم و نتوانستم برایشان کاری بکنم. از من تنها کاری برنمی آمد، اما عذاب این درد مدت هاست که با من است، مدت هاست که صدای ضجه آن زن و کودک خواب های مرا پر کرده است.

و در آفتاب و ماه و ستارگان علامات خواهد بود و بر زمین، تنگی و حیرت از برای امت ها روی خواهد نمود، به سبب شوریدن دریا و امواجش دریا و امواجش. و دل های مردم ضعف خواهد کرد از قوت آسمان متزلزل خواهد شد و آن گاه پسر آسمان را خواهند دید که برابری سوار شده، با قوت و جلال عظیم می آید

من هیچ گاه آن عیسای بسته شده به صلیب را باور نداشته و ایمان داشته ام که او نمرده است و حالا شوق دیدنش توانی برایم نگذاشته است.

جمعیت در بیت المقدس موج می زند. دارد می آید. گویا گذشت هزاره ها روی او کم ترین تأثیری نداشته؛ به همان سی و چند سالگی اش می ماند. همان گونه که گفته اند، چهارشانه است. صورت سرخ و سفید و موهای صاف سرش، چهره ای زیبا از او ساخته است. موهای سرش می درخشد؛ گویی که آن را روغن آلود کرده یا با آب شسته است. می گویند شبیه ترین خلق خدا به ابراهیم پیامبر است.

مهدی جلو می آید و هر دو هم دیگر را هم چون دو برادر در آغوش می گیرند. چه قدر دلم می خواهد که جلو بروم و به پایش بیفتم، اما فشار جمعیت که از این پیش آمد به وجد آمده اند، نمی گذارد.

-خوش آمدی که وقت نماز است.

امروز جمعه است و وقت نماز صبح. مهدی قدم به عقب می گذارد و می گوید : «ای بردارم، پیش آی و نماز بگزار.»

ولی عیسی از سر مهر نگاهی به او می کند و دستش را بین دو کتف او می گذارد و می گوید : «این نماز برای تو برپا شده است؛ پیش برو و امام جماعت مردم باش.»

مهدی جلو می ایستد و عیسی پشت سرش. جمعیت به امامت مهدی نماز می گزارد و من در دل می گویم : « اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان...».

 

پی نوشت:

 1.سخن عیسی به نقل از چهار فصل، علی م?ذنی، کتاب چهارم، بشارت.

2.نسا: آیات 157-158.

3.رساله پولس رسول به رومیان، باب 15، ص 261.

4.رساله اول پولس به تسالونیکیان، باب 4، ص 330.


جمعه 91 مهر 14 , ساعت 9:8 عصر

غیبت

  در عالم هستی هر امری دلیل خاصی دارد و امور زیادی هستند که ما فلسفه و علت آن ها را نمی دانیم و معمولاً تعداد آن اموری که نمی دانیم در مقایسه با دانسته های ما بسیار زیاد است. این عدم آگاهی ما نباید دلیلی بر انکار آنها شود. یکی از آن مواردی که ما سرّ آن را نمی دانیم غیبت امام عصر(عج) است که نداستن ما نباید مستمسکی برای انکار آن باشد. زیرا در محیط پیرامون ما مسائل و چیزهای بسیاری است که با آنها زندگی می کنیم اما علت و فلسفه حقیقی آنها را نمی دانیم ولی منکر آنها هم نیستیم. در مسئله غیبت می دانیم که خداوند ایمان به آن را جزء صفات متقین برشمرده است. اما این که غیبت چه فلسفه ای دارد س?ال جدیدی نیست این س?ال از ائمه اطهار (علیهم السلام) و حتی امام عصر(عج) نیز پرسیده شده که برای پاسخ به این س?ال پای سخن امامان معصوم(علیهم السلام) می نشینیم.

فلسفه غیبت

امامان بزرگوار در موضوع فلسفه غیبت دو گونه برخورد کرده اند. اگر چه به طور صریح عدم درک واقعی از فلسفه غیبت را بیان می کنند و فهم این موضوع به عصر ظهور موکول می کنند، اما مطالبی را نیز بیان کرده اند که در واقع فوائد، منافع و مصالحی است که سبب غیبت شده است. در واقع این دو نگاه متفاوت بیانگر آن است که سرّ حقیقی غیبت امر بزرگی است که از فهم و ادراک ما خارج است از سوی دیگر می خواهند بگویند این مصلحت ها و فوائد همه ی اسرار نیست. و اما در تأیید عدم درک ما از فلسفه اصلی غیبت به روایتی از امام صادق(علیه السلام) به نقل از عبدالله بن فضل هاشمی اشاره می کنیم: "إن وجه الحکمة فی ذلک لاینکشف إلا بعد ظهوره کما لا ینکشف .... و إن کان وجهه غیر منکشف لنا"

وجه حکمت در مسئله غیبت جز بعد از ظهور او آشکار نخواهد شد، همانگونه که وجه حکمت کارهای خضر(علیه السلام) یعنی خراب کردن کشتی، کشتن پسر بچه و تجدید بنای دیوار برای حضرت موسی(علیه السلام) تا زمان جدایی شان معلوم نشد، ای پسر فضل این مطلب، امری از امور الهی و سری از اسرار الهی و غیبی از غیوب الهی است و وقتی ما دانستیم که خداوند حکیم است، تصدیق خواهیم کرد که همه کارها و سخنانش حکیمانه است، ولو این که ما حکمت آن ها را در نیابیم.

دوران غیبت زمینه ای است تا مردم به رشد و آگاهی لازم برسند و خلاء عدالت را در جامعه خویش احساس کرده و خود برای برقراری عدالت اقدام کنند. و این همان مفهومی است که از آیات و روایات به آن رسیدیم که تا مردم با تمام وجود خواهان عدالت نشوند و تا با یکدیگر متحد و هم صدا نشوند حضرت ظهور نخواهند کرد

امام زمان(عج) نیز در توقیعی علاوه بر ذکر فوائد این غیبت، بر دشواری فهم آن توسط انسانهای عادی تأکید دارند، به طوری که می فرمایند: از حقیقت این امر خیلی جستجو نکنید که آن را نخواهید دانست. اما علت غیبت آن است که خداوند فرموده است: "ای کسانی که ایمان آورده اید از چیزهایی که اگر برایتان آشکار شود، ناراحتتان می کند س?ال نکنید" .... پس آنچه که به حالتان فایده ندارد نپرسید و خود را برای دانستن آنچه که از شما نخواسته اند در زحمت نیندازید.

 

فوائد غیبت

آنچه که در روایت به عنوان فلسفه غیبت مطرح شده در واقع منافع و مصالح است که بر غیبت مترتب گردیده و سر واقعی بر ما  پوشیده است. اما آن فوائد عبارتند از:

1- از آنجا که امامان توسط خلفای بنی امیه و بنی عباس به شهادت رسیدند خصوصاً امام جواد(علیه السلام)، امام هادی(علیه السلام)، و امام عسگری(علیه السلام) که در سنین جوانی به شهادت رسیدند و این امامان در شرائط سخت و تحت نظارت سربازان زندگی می کردند تا امام زمان را بهتر شناسایی کرده و در همان دوران کودکی به شهادت برسانند لذا خداوند به دلیل حفظ جان حضرت و جلوگیری از کشته شدن ایشان امر غیبت را قرار دادند و به دلیل آنکه این خطر همچنان وجود دارد این غیبت تداوم دارد و تا این خطر برطرف نشود امر غیبت ادامه خواهد داشت.

امام زمان

 

2- امام زمان(عج) در توقیعی فرموده اند: علت رویداد غیبت آن است که هیچ یک از پدران من نبودند مگر این که بیعت و تعهدی در مقابل حکومت های طاغوت زمان خود داشتند. ولی من هنگامی که قیام می کنم، تعهدی نسبت به هیچ یک از طاغوت ها بر عهده ام نیست.

3- فایده ای دیگر که در روایات به آن اشاره شده آمادگی اوضاع جهان و جامعه بشری برای پذیرش توحید و دین الهی و عدالت اجتماعی است.

بر اساس روایت، امام زمان(عج) وارث انبیاء معرفی شده اند و ایشان با ظهور خویش تمامی تلاش ها و کوشش های انبیای الهی را به سرانجام می رساند اما هدف انبیاء چیست؟

هدفی که انبیاء در طول حیات خویش دنبال می کردند همان است که خداوند برای آنها ترسیم نموده و آن چیزی نیست جز اشاعه ی توحید و عدالت و نابودی باطل. لذا در حدیثی به نقل از امام باقر(علیه السلام) آمده است: "چون قائم قیام کند جز خدای عزوجل معبودی پرستش نشود" و در حدیثی دیگر می فرماید: "هنگامی که قائم قیام کند، دوست باطل از بین می رود" از سوی دیگر خداوند در برقراری چنین نظام توحیدی در جامعه بشری به زور و اجبار متوسل نشدند بلکه رغبت و میل مردم و همکاری َآنها را ضروری می داند، و اگر غیر این بود می توانست از ابتدا و با اجبار چنین نظامی را برپا کند. آیه 17 از سوره حدید تأیید کننده این سخن ماست، "اعلموا ان الله یحیی الارض بعد موتها" بدانید که خداوند، زمین را پس از مرگش زنده گرداند. و نیز در آیه 25 از همین سوره می فرماید: "لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس و القسط" ما پیامبران خود را فرستادیم تا خود مردم برای برقراری قسط و عدل بپاخیزند.

امامان بزرگوار در موضوع فلسفه غیبت دو گونه برخورد کرده اند. اگر چه به طور صریح عدم درک واقعی از فلسفه غیبت را بیان می کنند و فهم این موضوع به عصر ظهور موکول می کنند، اما مطالبی را نیز بیان کرده اند که در واقع فوائد، منافع و مصالحی است که سبب غیبت شده است

همچنین در نامه ی امام زمان (عج) به شیخ مفید آمده است: اگر چنان که شیعیان ما در راه وفای به پیمانشان همدل می شدند، یُمن ملاقات ما برایشان به تأخیر نمی افتاد و سعادت دیدار ما بر مبنای شناختی راستین و صداقتی از جانب آن ها نسبت به ما، زودتر نصیبشان می شد. پس ما را از ایشان دور نمی دارد، مگر آن کارهایشان که از نظر ما ناپسند است و ما از آنان روا نمی دانیم.

پس دوران غیبت زمینه ای است تا مردم به رشد و آگاهی لازم برسند و خلاء عدالت را در جامعه خویش احساس کرده و خود برای برقراری عدالت اقدام کنند. و این همان مفهومی است که از آیات و روایات به آن رسیدیم که تا مردم با تمام وجود خواهان عدالت نشوند و تا با یکدیگر متحد و هم صدا نشوند حضرت ظهور نخواهند کرد.

4- آزمایش و امتحان مومنان برای شناخت مومنان حقیقی از دینداران دروغین یکی دیگر از حکمت های غیبت قائم(عج) است. البته امتحان و آزمایش خداوند همواره در بین مردم جاری است و هیچ گاه این قانون الهی تعطیل نخواهد شد و غیبت نیز یکی از آن امتحان های خداوند است که هم ایمان و هم عمل مومنین مورد بررسی قرار می گیرد.

طولانی شدن زمان غیبت سبب تردید عده ای خواهد شد اما کسانی که ایمانشان محکم نیست. در روایات متعددی منقول از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار(علیهم السلام) با عبارات متفاوت اما با مضمون تقریباً نزدیک به هم چنین آمده است که:

قائم ما غایب خواهد شد و امر غیبت طولانی خواهد شد و تنها کسانی در ایمان به او راسخ خواهند بود که قلبشان مملو از ایمان باشد.

اما امتحان عملی خدا به دلیل وجود سختی ها، ناملایمات و گناهانی است که مردم را احاطه می کند و بنابر گفته پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) "هر کسی بخواهد دینش را حفظ کند، چاره ای ندارد جز این که از کوهی به کوهی و از سوراخی به سوراخی دیگر فرار کند. همانند شغالی که دائماً آشیانه خود را عوض می‌کند" و به دلیل این مشکلات است که نقل شده: "حفظ ایمان در آخرالزمان به مراتب سخت تر از نگه داشتن آتش در دست است.

 

خلاصه سخن ...

فلسفه غیبت امام زمان(عج) سرّی است که بر ما پوشیده است و تا زمان ظهور معلوم نخواهد شد و آنچه در این رابطه گفته می شود بیشتر فوائد و منافع غیبت است.



جمعه 91 مهر 14 , ساعت 2:38 عصر

ملت ایران به خاطر فشار اقتصادی دست از انقلاب اسلامی برنمی‎دارد

حلقه شهید علیرضا شبانی به نقل از وحدت درمیان: نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی گفت: دشمنان بدانند ملت ایران به خاطر فشار اقتصادی دست از انقلاب اسلامی برنمی‎دارد.
به گزارش وحدت درمیان به نقل از فارس، غلامعلی حداد عادل در برگزاری یادواره شهدای حضرت امیر (ع) شهر گرگان اظهار داشت: شعار مردم ایران همان شعار جنگ یعنی «هیهات من الذله» است.
 
وی تصریح کرد: استکبار به خیال خام خود تصور می‌کند ملت ایران حاضر است به خاطر فشارهای اقتصادی، انقلاب اسلامی را از دست بدهد اما همانطور که مقام معظم رهبری فرمودند «اقتصاد مقاومتی را در کشور برقرار می‌کنیم تا محتاج بیگانه نشویم».
 
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی تاکید کرد: ملت ایران در جنگ روانی و توطئه‌ای که دشمن در بازار ارز و سکه به وجود آورده و این جنگ نیز دائما در حال نوسان است، غلبه می‌کند.
 
حداد عادل بیان داشت: شبکه‎های ماهواره‎ای ضد انقلاب و بی‎بی‎سی هر شب اخبار اقتصادی ایران را پخش می‌کنند و با اعلام اینکه «ارز گران شد، تحریم‎ها جواب داده، مردم ایران نسبت به رهبری بی‎تفاوت شده‎اند» می‎خواهند مردم را نسبت به نظام و انقلاب دلسرد کنند، اما مردم بصیر ایران با اعتقاد کامل 33 سال در برابر تحریم‎های مختلف دشمن کوتاه نیامده و این بار نیز استوارتر از گذشته ایستادگی خواهد کرد.
 
وی در خصوص کوتاه نیامدن مقام معظم رهبری از انرژی هسته‎ای متذکر شد: رهبری می‎داند که این قضیه یک بهانه است و در برابر ترفند دشمن، بارها و بارها به ملت ایران فرموده‎اند «فکر نکنید اگر امروز همه تشکیلات هسته‎ای را متوقف کنیم آنها راضی می‎شوند بلکه این تازه اول فشارها خواهد بود لذا اگر در برابر زیاده‎خواهی‎های دشمن کوتاه بیاییم، حتما فشارهای بعدی در راه است».
 
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی اضافه کرد: دنیا چه دنیای پوچی شده است، چرا که اسرائیل بدون اینکه پیمان ام‎پی‎تی را امضا کند در سازمان ملل، دنیا را از بمب نداشته ایران می‎ترساند.
 
حداد عادل با بیان اینکه اسرائیل تنها کشوری است که در منطقه بمب هسته‎ای دارد، خاطرنشان کرد: اسرائیل چندین کلاهک هسته‎ای دارد و اینکه نتانیاهو در سازمان ملل عکس بمب می‎کشد و ایران را به داشتن بمب متهم می‎کند جای تاسف است.
 
وی در پایان گفت: ملت ایران با تبعیت از فرامین مقام معظم رهبری همچون گذشته تمام ترفندهای استکباری را نقش بر آب می‎کند و با پیشتازی در این عرصه حرکت خواهد کرد.


جمعه 91 مهر 14 , ساعت 11:26 صبح

این میوه دشمن سرطان است


نوشیدن یک لیوان آب گریپ فروت در روز میزان دوز مصرفی داروی سیرولیموس مورد استفاده در مراحل شیمی درمانی علیه سرطان را به بیش از یک سوم کاهش می دهد
به گزارش حلقه شهید علیرضا شبانی میوه ها هر یک خاصیت درمانی علاوه بر تقویتی دارند که شناخت آنها می تواند انسان را در پیشگیری از برخی بیماری ها و نیاز به داروهای شیمیایی بی نیاز کند.

نوشیدن یک لیوان آب گریپ فروت در روز میزان دوز مصرفی داروی سیرولیموس مورد استفاده در مراحل شیمی درمانی علیه سرطان را به بیش از یک سوم کاهش می دهد.
 
محققان با انجام بررسی های خود دریافتند که آب گریپ فروت با کم کردن میزان عملکرد آنزیم های کاهنده سرعت ورود سیرولیموس به جریان خون، منجر به تأثیر بیشتر این دارو در کنترل سرطان می شود.
 
نتایج حاصل از این گزارش می افزاید که مصرف روزانه آب این میوه علاوه بر مهار بیشتر این بیماری با کم کردن مقدار دارو می تواند منجر به کاهش عوارض جانبی داروی سیرولیموس شود.
 
به گفته محققان، نوشیدن آب گریپ فروت پس از چند ساعت تأثیر خود را بر روی آنزیم های معده گذاشته و خواص آنتی تومورالی داروی سیرو لیموس را افزایش می دهد.
به اشتراک گذاری مطلب


پنج شنبه 91 مهر 13 , ساعت 9:46 عصر

می‌خواهم رکوردی بزنم که در کتاب گینس ثبت شود


قهرمان فوق سنگین وزنه‌برداری پارالمپیک لندن گفت: قول می‌دهم رکوردی بزنم که در کتاب گینس ثبت شود
 

به گزارش حلقه شهید علیرضا شبانی سیامند رحمان پس از مراسم تجلیل مدال‌آوران پارالمپیک لندن گفت: از اینکه این اتفاق به سرعت انجام شد خوشحالم و از رئیس‌جمهور و وزیر ورزش تشکر می‌کنم.

امیدوارم این اقدامات ادامه داشته باشد تا ورزشکاران المپیکی و پارالمپیکی با انگیزه بیشتری برای اهتزاز پرچم ایران تلاش کنند.

وی ادامه داد:‌ عمر قهرمانی در وزنه‌برداری کم است اما تلاش می‌کنم تا در مسابقات بعدی که در شأن ایران است رکوردی را به ثبت برسانم که در کتاب گینس ثبت شود. در این خصوص قول می‌دهم تمام تلاشم را انجام دهم.

وی در پایان در خصوص اینکه با سکه‌هایش چه کاری را انجام خواهد داد گفت: هنوز در این مورد نقشه نکشیده‌ام اما همین قدر بدانید که هزینه حضور در اردوهای دو سال اخیر بسیار سنگین بوده است.


پنج شنبه 91 مهر 13 , ساعت 4:57 عصر

خبرنگار جعلی در کنفرانس رئیس جمهور برای تعریف و تمجید از وی

بنا به اعلام روزنامه «گسترش صنعت» فردی که در نشست خبری دیروز رئیس جمهور با تعریف و تمجید غیرمتعارف از احمدی‌نژاد، وزیر ارشاد را مورد اعتراض قرار داد، اصلاً خبرنگار این روزنامه نبوده است. خبرگزاری فارس: خبرنگار جعلی در کنفرانس رئیس جمهور برای تخریب وزیر ارشاد

به گزارش حلقه شهید علیرضا شبانی در نشست خبری دیروز رئیس جمهور فردی با عنوان جعلی خبرنگار یکی از روزنامه‌های اقتصادی کشور حضور یافت و با تقدیر غیرمتعارف از رئیس جمهور، وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی  رامورد انتقاد قرار داد.

فرد مذکور همچنین خود را علاوه بر خبرنگار، مشاور فرهنگی و مطبوعاتی دولت در ستاد راهیان نور معرفی کرد اما نکته جالب، تکذیب رسمی هویت خبرنگاری وی بود.

روزنامه «گسترش صنعت» در شماره امروز خود در حاشیه گزارش نشست خبری رئیس جمهور در مطلبی با عنوان «خبرنگار ما چه کسی بود؟» نوشت: فردی در این کنفرانس خبری از عنوان جعلی خبرنگاری روزنامه ما برای بیان مطالب خود استفاده کرده است.

در این تکذیبیه آمده است: علیرغم تلاش گسترده روابط عمومی روزنامه گسترش صنعت برای اعزام خبرنگار به نشست خبری رئیس جمهور، با حضور نماینده این رسانه به دلیل کمبود جا و کثرت خبرنگاران موافقت نشد اما در نهایت تعجب در این نشست مطبوعاتی خبرنگاری ناشناس به عنوان نماینده این روزنامه پشت تریبون دعوت شد تا سئوال خود را مطرح کند.

روزنامه گسترش صنعت ضمن اعلام این مطلب که هیچ خبرنگاری از این رسانه در نشست خبری رئیس جمهور حضور نداشته و فقط عکاس این رسانه در جلسه مذکور حضور داشته است، از روابط عمومی ریاست جمهوری خواست که این موضوع را بررسی کند.

اشاره روزنامه گسترش صنعت به فردی است که در نیمه کنفرانس خبری رئیس جمهور با اعلام مجری برنامه، در جایگاه خبرنگاران حاضر شد.

وی که مدعی بود چندین بار وی را برای حضور در جایگاه خبرنگاران صدا زده اند و وی هر بار موفق به حضور نشده  خطاب به رئیس جمهور گفت: من هم نقد دارم هم سئوال و هم تشکر و از احمدی نژاد خواست یک گزینه را انتخاب کند.

هنگامی که رئیس جمهور از فرد مذکور خواست صرفا به طرح سؤال خود بپردازد، او هم برای خبرنگار نشان دادن خود به طرح سؤالی در خصوص سفر احمدی‌نژاد به نیویورک پرداخت.

فرد مذکور اما پس از گرفتن پاسخ سؤال خود، به بیان تشکر خود از احمدی‌نژاد پرداخت و گفت: دیشب افتخار داشتیم در خدمت ادیان الهی زرتشتیان در جشن مهرگان باشیم؛ من در آن جشن حامل پیام تبریک شما در رابطه با این روز بودم و نماینده شما بودم.

مدعی مشاور فرهنگی و مطبوعاتی دولت در راهیان نور ادامه داد: تمام ادیان الهی زمانی که اسم شما می آمد از ته دل بلند می شدند و تشویق می کردند؛ زرتشتیان اعلام می کردند که در این 33 سال گذشته سابقه نداشته رئیس جمهوری پیامی برای آن ها بفرستد.

این خبرنگار که "ظاهرا" به نمایندگی از یک روزنامه اقتصادی پشت تریبون آمده بود گفت: نقد من در رابطه با عدم استفاده از اصحاب رسانه در عرصه فرهنگی است.

وی ادامه داد: متاسفانه ما هم گسست فرهنگی و هم ستیز فرهنگی را در دولت شما شاهد هستیم، متاسفانه وزرای شما داعیه داران فعالیت های فرهنگی هستند اما در زمان اجرا کارهای موازی انجام می دهند.

مرادی تاکید کرد: وزیر شما در عرصه فرهنگ و هنر نتوانسته خوب عمل کند، دوستان مطبوعاتی من در این جا حضور دارند هر کدام از ما یک کارشناس فرهنگی از یک تا 30 سال هستیم اما متاسفانه وزیر ارشاد به ما خیلی بی مهر هستند!

نکته تأمل برانگیز در نشست خبری روز گذشته رئیس جمهور این بود که بر خلاف برنامه‌های مرسوم، به محفل شعرخوانی و بیانیه خوانی تعدادی از خبرنگاران تبدیل شده بود.

ظاهرا به جز کسانی که در این جلسه به مدیحه‌سرایی برای رئیس جمهور و یاران خاص وی پرداختند، خبرنگاران دیگری هم متقاضی این کار بودند که البته فرصت برای آنها فراهم نشد.

همچنین در این جلسه خبرنگاران رسانه حامی دولت به صورت ویژه مورد عنایت مسئولان روابط عمومی و بخش رسانه‌ای ریاست جمهوری قرار گرفتند که حتی  در کنار خبرنگار ایرنا و روزنامه ایران برای خبرنگاری ورزشی این روزنامه هم وقت سؤال در نظر گرفته شد.

جالب‌تر اینکه هنگامی که نام خبرنگار ورزشی روزنامه ایران برای طرح سؤال از رئیس جمهور مطرح شد، بسیاری از خبرنگاران که در گذشته نیز فرصت طرح سؤالات‌شان را در چنین جلساتی پیدا نکرده بودند، نسبت به این موضوع انتقاد کردند اما احمدی‌نژاد با حمایت از حامیان دولتش حتی «موضوع سؤال آنها» را هم می دانست!


پنج شنبه 91 مهر 13 , ساعت 1:50 عصر

http://snn.ir/pic/13910713033_2011241178e.jpg

هیئت شهدای گمنام امشب با حضور سید جعفر علوی از رهبران انقلاب 14 فوریه بحرین و حاج مهدی سلحشور برگزار می‌شود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی «حلقه شهید علیرضا شبانی»، جلسه هفتگی هیئت شهدای گمنام امشب با حضور سید جعفر علوی، از رهبران انقلاب 14 فوریه بحرین، سردار اباذری و مداحی حاج مهدی سلحشور برگزار می شود.
 
بنا بر این گزارش، این هیئت هر هفته پنجشنبه پس از نماز مغرب و عشا برگزار می شود که سخنران ثابت این هیئت نیز حجت الاسلام علیرضا پناهیان است.
 
لازم به ذکر است، محل برگزاری این مراسم خیابان ولیعصر، میدان منیریه، خیابان فرهنگ، حسینیه شهدای قهرود است.


<      1   2   3   4   5   >>   >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ