سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
چهارشنبه 91 دی 20 , ساعت 10:53 صبح

دیدار مقام معظم رهبریحضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، صبح امروز در جمع هزاران نفر از مردم متدین و انقلابی قم، پیامدهای مبارک و تعیین کننده قیام 19 دی مردم قم را جلوه هایی از تحقق وعده های صدق الهی خواندند و با تأکید بر ایستادگی و هوشیاری کامل در مقابل طرحها، روشها و حرکات دشمن بویژه در قبال انتخابات خرداد آینده، نکات مهمی را درباره وظایف مسئولان، خواص، مردم، رسانه ها و کسانی که قصد نامزدی در این انتخابات را دارند بیان کردند. حضرت آیت الله خامنه ای با تأملی در حوادث دوران انقلاب و سه دهه اخیر، درس آموزی از مناسبتهای ماندگاری همچون قیام 19 دی را ضروری دانستند و خاطرنشان کردند: برخی، پیروزی ملت بر رژیم پر کبکبه و مغرور طاغوت و خارج شدن ایران عزیز از چنبره حقارت آمیز سلطه امریکا را امری محال می دانستند اما به یاری پروردگار رژیم سلطنتی در ایران به زباله دان تاریخ رفت و جمهوری اسلامی و ملت ایران با استقلال کامل در مقابل امریکا، در چشم جهانیان به ملت و نظامی تبدیل شدند که نامشان ملتهای جهان را به وجد می آورد. ایشان پیروزیها و موفقیتهای سه دهه اخیر را جلوه هایی از تحقق وعده های نصرت الهی دانستند و با استناد به آیات متعدد قرآن افزودند: ملتهای مؤمن، هوشیار و با استقامت در زمان متناسب، قطعاً و یقیناً از یاری پروردگار برخوردار می شوند و این حقیقت، سنت تغییر ناپذیر الهی است و بر اساس همین سنت الهی ملت ایران در این مرحله وهمه مراحل دیگر بر دشمنان خود پیروز خواهد شد. رهبر انقلاب اسلامی، با اشاره به ضرورت طرح صحیح اهداف، حرفهای ناب ملت ایران در جهان و تدبیر برای پیشبرد این اهداف افزودند: اگر ملت عزیز و جوانان خوش روحیه و پر توان ایران، مسیر خود را با پایداری ادامه دهند بدون شک و براساس سنت صادق الهی در زمان مناسب، همه آمال، آرزوها و شعارهای «ملی، اسلامی و جهانی» آنان تحقق پیدا می کند، مسیر تاریخ عوض می شود و زمینه های ظهور حضرت ولیعصر (عج) فراهم خواهد شد. حضرت آیت الله خامنه ای همدستی دولتهای استکباری را برای تحریم ایران و به ستوه درآوردن ملت یادآور شدند و افزودند: مستکبران برخلاف گذشته به صراحت اذعان می کنند که هدف تحریم ها، خسته کردن ملت، تحریک مردم به مقابله با جمهوری اسلامی، افزایش فشار بر مسئولان ایران و در نتیجه تغییر محاسبات مسئولان است. ایشان افزودند: اما گرایش مردم این سرزمین بزرگ، به مبانی اسلام و انقلاب و عزت ملی ایرانیان روز به روز بیشتر می شود و این، درست نقطه مقابل خواست دشمنان است. ایشان در تحلیل عوامل تأثیرگذار در تقابل دولتهای مستکبر با ملت ایران، هوشیاری و زیرکی ملت را کاملاً ضروری دانستند و خاطرنشان کردند: باید با «تقوای جمعی و مراقبت و هوشیاری همگانی»، متوجه طرحهای دشمن باشیم و اجازه ندهیم هیچ مسئله ای، حواسمان را از دشمن پرت کند. رهبر انقلاب، توصیه ها و تأکیدات مکررشان به مسئولان، مطبوعات و پایگاههای اینترنتی را برای پرهیز از سرگرم کردن مردم به مسائل فرعی و نادرست، یادآوری کردند و افزودند: همه این توصیه ها، بخاطر این است که باید حواسمان به دشمن جمع باشد تا بفهمیم که دنبال چه طرح و هدفی است. حضرت آیت الله خامنه ای در چارچوب منطق ارائه شده یعنی هوشیاری ملی برای درک اهداف و طرحهای دشمن افزودند: بررسی رفتار و گفتار مستکبران، نشان می دهد که ذهن دشمن بر انتخابات مهمی که 5 ماه دیگر یعنی در خرداد 92، برگزار می شود،‌متمرکز شده است. ایشان در تشریح اهداف، تکنیکها و روشهای بیگانگان در قبال انتخابات یازدهم ریاست جمهوری افزودند: آنها در درجه اول اگر بتوانند مانع برگزاری انتخابات می شوند اما می دانند که نمی توانند بنابراین از این مسئله مأیوسند. رهبر انقلاب در همین زمینه خاطرنشان کردند: یک بار برخی تلاش کردند که انتخابات را حتی اگر شده دو هفته به عقب بیاندازند اما ما تأکید کردیم که انتخابات حتی یک روز هم نباید عقب بیافتد به همین علت راه تعویق یا برگزار نشدن انتخابات کاملاً مسدود است. حضرت آیت الله خامنه ای مانع تراشی در راه حضور پرشور و همگانی مردم در انتخابات را هدف ملموس دشمنان برشمردند و افزودند: همه، حتی کسانی که ممکن است از سردلسوزی درباره انتخابات توصیه های عمومی کنند حواسشان باشد که به این مقصود دشمن کمک نکنند. ایشان با انتقاد از برخی که بطور مکرر می گویند انتخابات باید آزاد برگزار شود افزودند: معلوم است که انتخابات باید آزاد باشد، مگر بیش از سی انتخابات سه دهه اخیر آزاد نبوده است؟ در کدام کشور انتخابات از ایران آزادتر است؟ مراقب باشید این حرفها ی شما مردم را از انتخابات مأیوس نکند. حضرت آیت الله خامنه ای در ادامه ی بیان روشهایی که به تحقق هدف دشمن در انتخابات کمک می کند خاطرنشان کردند: در کدام کشور درباره صلاحیتها، ملاحظات لازم اعمال نمی شود؟ چرا اینقدر بر این مسئله تکیه و تلاش می کنید در ذهن مردم این تصور بوجود بیاید که شرکت در انتخابات فایده ندارد؟ رهبر انقلاب به اشخاصی که خواسته یا ناخواسته در ا ین چارچوب حرکت می کنند تأکید کردند: مبادا دچار غفلت شوید و جدول مورد نظر دشمن را پر کنید. ایشان با انتقاد از کسانی که سعی می کنند به مردم تلقین کنند که انتخابات سلامت لازم را ندارد اینگونه رفتارها و سخنان را از دیگر روشهایی برشمردند که به تحقق اهداف دولتهای مستکبر کمک می کند. رهبر انقلاب تأکید کردند: البته بنده نیز اصرار و تأکید دارم که انتخابات باید با سلامت و امانتداری کامل انجام شود و مسئولان دولتی و غیردولتی با رعایت کامل قوانین و تقوا و پاک دستی،‌انتخابات سالمی را برگزار کنند که مطمئناً همینجور خواهد شد. حضرت آیت الله خامنه ای با اشاره به راهها و روشهای بسیار خوبی که در قوانین برای سالم برگزار شدن انتخابات پیش بینی شده است افزودند: پایبندی همه به این راهها و قوانین سلامت انتخابات را تضمین می کند مگر اینکه کسانی بخواهند از راههای غیرقانونی عمل کنند همچنانکه برخی در سال 88 اینطور عمل کردند و برای مردم و کشور مزاحمت و ضرر بوجود آوردند و برای خودشان نیز در زمین و در ملاءاعلی، اسباب سرشکستگی و بدبختی فراهم کردند. رهبر انقلاب اسلامی در تشریح بیشتر روشهایی که به هدف اصلی دشمن در انتخابات یعنی حضور کمرنگ مردم کمک می کند افزودند: ممکن است کسانی سعی کنند در ایام انتخابات با بوجود آوردن حادثه ای یا ماجرایی اقتصادی، سیاسی یا امنیتی سر مردم را به چیزهای دیگری گرم کنند که این هم جزو نقشه هاست البته بنده مطمئنم که ملت ایران بسیار با بصیرت تر و با هوش تر از این است که با چنین ترفندهای خصمانه دشمنان یا عوامل آنها فریب بخورد. رهبر انقلاب در ادامه سخنانشان نکاتی را درباره نامزدهای احتمالی انتخابات ریاست جمهوری آینده بیان کردند. ایشان شرکت در انتخابات را یک حق و یک وظیفه دانستند و افزودند: فردفرد ملت که به نظام جمهوری اسلامی معتقدند و قانون اساسی را قبول دارند می خواهند از حق خود استفاده کنند و یا وظیفه شان را انجام دهند و در این میان عده ای هم می خواهند صلاحیتهای خود را در معرض انتخاب مردم قرار دهند. رهبر انقلاب با اشاره به سنگین بودن کار اداره اجرایی کشور افزودند: اداره مملکت، کار اجرایی کوچکی نیست بلکه کار سنگینی است که بر دوش مجریان سطح بالا قرار می گیرد بنابراین کسانی به میدان نامزدی بیایند که این توانایی را در خود احساس می کنند و کار اجرایی را بلدند. ایشان در همین زمینه افزودند: ممکن است کسانی که در سطوح دیگری کار می کنند بعضاً تشخیص ندهند که اداره کشور چقدر بار سنگینی است بنابراین اشخاصی نامزد شوند که توان انجام دادن این وظیفه را در خود می بینند. رهبر انقلاب اسلامی افزودند: افرادی که می خواهند نامزد شوند علاوه بر درک سنگینی کار، صلاحیتهای لازم در قانون اساسی را که شورای نگهبان نیز بر آنها تکیه خواهد کرد، در خود ملاحظه کنند. ایشان افزودند: نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری باید واقعاً وابسته و دلبسته نظام و قانون اساسی باشند و بخواهند حقیقتاً قانون اساسی را اجرا کنند چرا که رئیس جمهور در این زمینه قسم می خورد و طبعاً نمی تواند قسم دروغ بخورد. حضرت آیت الله خامنه ای در پایان سخنانشان درباره انتخابات آینده تأکید کردند: انشاءالله به اذن الهی و فضل پروردگار، در خرداد 92 انتخاباتی خوب و پرشور برگزار خواهد شد. رهبر انقلاب اسلامی در جمع هزاران نفر از مردم قم، همچنین با تجلیل از نقش تأثیرگذار مردم این شهر در حوادث قبل و بعد از انقلاب افزودند: خاطره قیام 19 دی را نباید فراموش کرد چرا که بیان اینگونه مسائل ضمن اینکه نسل جوان را با سابقه تاریخی خود آشنا می کند موجب قدرشناسی از مجاهدتهای افتخار آفرین این ملت خواهد شد و به جوانان امروز می آموزد که هوشیاری و ایستادگی در مقابل دشمنان به ظاهر قدرتمند، حتماً به پیروزی منجر خواهد شد.


سه شنبه 91 آبان 9 , ساعت 1:21 عصر
سیدهادی سیدافقهی گفت: نگاه جمهوری اسلامی نسبت به حماس قطعا تغییر خواهد یافت چرا که ایران با کسی رابطه خویشاوندی ندارد.
به گزارش حلقه شهید علیرضا شبانی به نقل از «خبرگزاری دانشجو»سید هادی سیدافقهی در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی ، در خصوص زمان اتمام درگیری‌ها در سوریه گفت: زمان در این موقعیت مفهوم کیفی دارد نه کمی و هر زمان گفتمان‌ها و توافق‌های پشت پرده و تصمیم قدرتی که بین حکومت فعلی و معارضین در قالب حکومت انتقالی شکل بگیرد میتوان امیدوار بود.
 
وی قالب حکومت انتقالی را پیشنهاد جمهوری اسلامی ایران دانست و ادامه داد: با حفظ مقام و موقعیت بشار اسد که برای روس‌ها و ایران حیثیتی شده است، حکومت انتقالی در مسیر خود قرار می‌گیرد.
 
وی به برگزاری انتخابات پارلمانی در سوریه اشاره کرد و افزود:‌در دل پارلمان هیئت تدوین قانون اساسی پدید می‌آید که با قانون اساسی جدید، انتخابات ریاست جمهوری در سال 2014 برگزار خواهد شد.
  
این کارشناس مسائل خاورمیانه گفت: در حال حاضر اکثر موقعیت‌های مهم و شهرهای بزرگ و حساس در اختیار دولت است، البته بخش‌هایی از حومه شهرهای بزرگ و برخی روستاها نیز در اختیار گروه‌های مسلح است که در مذاکرات سیاسی روی آنها حسابی باز نمی‌شود، بلکه این مکان‌های استراتژیک است که سرنوشت‌ساز است.
 
سیدافقهی بازپس‌گیری مناطق استراتژیک توسط بشار اسد را برگ برنده در مذاکرات دانست و افزود: بشار اسد 70 تا 80 درصد در این زمینه موفق عمل کرده است.
 
این کارشناس امور بین الملل سخنان خالد مشعل در ترکیه را دهن کجی به سوریه دانست و یادآور شد: نمی‌دانم خالد مشعل با زدن این حرف که اردوغان رهبر جهان اسلام است کجا را هدف قرار داده، اما موضع خوبی نبوده؛ چرا که در جبهه مخالف و کشور عضو ناتو این حرف را زده است.
 
وی افزود: اردوغان وقتی رژیم صهیونیستی 9 نفر از شهروندانش را کشت، به پارلمان ترکیه نرفت تا مجوز جنگ بگیرد، اما وقتی دو خمپاره از سوریه به خاک ترکیه آمد به پارلمان مراجعه کرد.
 
سیدافقهی تاکید کرد: حماس به نوعی سلاح را زمین گذاشته است و در درگیری‌های مسلحانه اسمی از حماس نیست و طیف بیرون با رویکرد سیاسی عرفاتی حرکت می‌کند.
 
این کارشناس مسائل خاورمیانه تغییر نگاه ایران نسبت به حماس را قطعی دانست و افزود: ما با کسی رابطه خویشاوندی نداریم و شاخص ما فلسطین است.
 
وی تصریح کرد: حقانیت بیداری اسلامی در کشورها به شاخص فلسطین بستگی دارد و متاسفانه اولین کنفرانس دوستان سوریه در تونس برگزار شد که اعضای ناتو و جنگجویان آنجا جمع شدند و به این دلیل تونس سیگنال خوبی از بیداری اسلامی نبود.
 
سیدافقهی ادامه داد: کادر رهبری قوه مجریه در مصر در دستان اخوان‌المسلمین است و این نشانه خوبی نیست.
 
این کارشناس مسائل خاورمیانه فشار مردمی در مصر را سبب تغییر رویه اخوان‌المسلمین در مصر دانست و گفت: فشار مردم دو حالت را رقم خواهد زد؛ یکی اینکه مسئولین مصری با اعتقاد به مبارزه با اسرائیل و عدم نیاز به امتیازدهی به آنها  تغییر رویه در پیش گیرند و دیگر اینکه عقب‌نشینی تاکتیکی بدون اعتقاد و تنها به دلیل فشار مردمی را در دستور کار خود قرار می دهند.
 
وی با اشاره به اینکه مرسی در امتیازدهی هنرمند است و در امتیازگیری شکست خورده است، تصریح کرد: پس از ریاست جمهوری، مرسی خواستار شروع به کار پارلمان شد که شورای عالی قضایی مصر و دادستان عالی مصر قبول با این موضوع مخالفت کردند و شورای نظامی از شورای قضایی حمایت کرد و این سبب عقب‌نشینی مصر شد.
 
سیدافقهی به عزل دادستان کل کشور توسط مرسی اشاره و خاطرنشان کرد: به محض تظاهرات و درگیری مرسی این حرف خود را پس گرفت که این نکته نشانگر این مسئله است که مرسی در امتیازدهی هنرمند و در امتیازگیری بی کفایت است.

سه شنبه 91 مهر 25 , ساعت 7:17 عصر

چند تا شعر در مورد وجود مقدس جوادالائمه از شاعران اهلبیت.

از پشت درب بسته کسی آه می کشد

یوسف دوباره ناله زیک چاه می کشد

در زیر پای هلهله ها این صدای کیست؟

این پای کوب و دست فشانی برای کیست؟

از ظرف آب ریخته بر این زمین بپرس

 


جمعه 91 مهر 21 , ساعت 12:43 عصر

 امروز، دحوالارض

 

گروه دین و اندیشه «حلقه شهید علیرضا شبانی»؛ بیست و پنجم ذیقعده، هم زمان با دحوالارض یعنی گسترش یافتن زمین است. از امیرالمومنین (ع) روایت شده است که فرمودند:
 
«نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در بیست وپنج ذی القعده بود. کسی که در این روز روزه بگیرد و شبش را به عبادت بایستد، عبادت صد سال را که روزش را روزه و شبش را عبادت کرده است خواهد داشت.»
 
همچنین در برخی از روایات این روز به عنوان روز قیام امام زمان مهدی موعود(عج) معرفی شده و خاتم المحدثین، شیخ عباس قمی (ره) روز دحوالارض را از چهار روز معروفی ذکر کرده که روزه آن ثواب هفتاد سال عبادت را دارد. 
 
معنای دحوالارض
 
«دَحو» به معنای گسترش است و برخی نیز آن را به معنای تکان دادن چیزی از محلِ اصلی اش تفسیر کرده اند. منظور از دحوالارض (گسترده شدن زمین) این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آب های حاصل از باران های سیلابیِ نخستین فراگرفته بود. این آب ها، به تدریج در گودال های زمین جای گرفتند و خشکی ها از زیر آب سر برآوردند و روز به روز گسترده تر شدند. 
 
از سوی دیگر، زمین در آغاز به صورت پستی ها و بلندی ها یا شیب های تند و غیرقابل سکونت بود. بعدها باران های سیلابی مداوم باریدند، ارتفاعات زمین را شستند و دره ها گستردند. اندک اندک زمین هایِ مسطح و قابل استفاده برای زندگی انسان و کشت و زرع پدید آمد. مجموع این گسترده شدن، «دَحو الارض» نام گذاری می شود. 
 
زمین، گاهواره زندگی انسان و همه موجوداتِ زنده است، که با تمام کوه ها، دریاها، درّه ها، جنگل ها، چشمه ها، رودخانه ها، معادن و منابع گرانبهایش، نشانه ای از نشانه های آفریدگار به شمار می آید که آن را گسترانیده است. روز دحوالارض ـ روز گسترش زمین ـ روز بسیار مبارکی است.
 
دحوالارض در قرآن
 
در قرآن کریم به دحوالارض اشاره شده است. خداوند در آیه 30 سوره نازعات می فرماید: «و زمین را پس از آن (آفرینش آسمان و زمین) گسترش داد». بر پایه نظر بیشتر مفسران، منظور از «دَحیها» در این آیه، همان دحوالارض است.
 
آداب و اعمال ویژه دحوالارض: 
 
1. روزه داشتن که ثواب هفتاد سال عبادت را دارد.
2. احیا و شب زنده داری شب دحوالارض که برابر با یک سال عبادت است.
3. ذکر و دعا.
4. انجام غسل به نیت روزِ دحوالارض و نماز مخصوص آن. 
 
روزه:
 
روز دحوالارض از چهار روزی است که در تمام سال به فضیلت روزه گرفتن، ممتاز است و در روایتى آمده است که روزه‏اش مثل روزه هفتاد سال است ؛ و در روایت دیگر کفاره هفتاد سال است و هر که این روز را روزه بدارد و شبش را به عبادت بسر آورد از براى او عبادت صد سال نوشته شود ؛ و هر چه در میان آسمان و زمین وجود دارد براى کسی که در این روز روزه‏دار باشد استغفار می‌کنند. و این روزى است که رحمت خدا در آن منتشر گردیده و از براى عبادت و اجتماع به ذکر خدا در این روز اجر بسیارى است و از براى این روز به غیر از روزه و عبادت و ذکر خدا و غسل دو عمل وارد است .
 
نماز:
 
نمازى که در کتب شیعه قمیین روایت شده به این شرح است:
 
و آن دو رکعت است در وقت قبل از ظهر. در هر رکعت بعد از حمد پنج مرتبه سوره و الشمس بخواند و بعد از سلام نماز بخواند لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إِلا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ پس دعا کند و بخواند یَا مُقِیلَ الْعَثَرَاتِ أَقِلْنِی عَثْرَتِی یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ أَجِبْ دَعْوَتِی یَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ اسْمَعْ صَوْتِی وَ ارْحَمْنِی وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَیِّئَاتِی وَ مَا عِنْدِی یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرَامِ .

توبه، استغفار، عبادت و شب زنده داری از اعمالی است که در شب دحو الارض سفارش و تأکید بسیاری برای انجام دادن آنها شده است.
 
دعای روز دحوالأرض
 
یکی از برنامه های پیشنهادی در روز مبارک گسترده شدن زمین، خواندن دعای ویژه این روز است. در بخشی از این دعا، به مسأله دحوالأرض چنین اشاره شده است: «ای خدایی که خانه کعبه را گسترانیدی و دانه را شکافتی و سختی را برطرف ساختی، از تو می خواهم در این روز از روزهایت که حق آن را بزرگ نمودی، هر گرفتاری و مشکلی را برطرف سازی».
 
مناسبت های دیگر این روز
 
گذشته از واقعه دحوالارض، رویدادهای دیگری نیز در این روز رخ داده اند که اهمیت آن را دوچندان کرده اند؛ از جمله:
 
- میلاد ابوالانبیاء حضرت ابراهیم علی نبینا و آله و علیه السلام.
 
- میلاد حضرت عیسی مسیح (علیه السلام)
 
- خروج رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) از مدینه به همراه هزاران حاجی به سوی مکه، به قصد حجة الوداع. در این سفر وجود مقدس امیرالمؤمنین و حضرت زهرا (سلام الله علیهما) و نیز همه همسران و بسیاری از اصحاب پیامبر (ص) نیز ایشان را همراهی می‌کردند.
 
- در روایتی نیز آمده است که قائم (عج) در همین روز قیام خواهد کرد. 
 
زیارت حضرت امام رضا (علیه السلام) بهترین و با فضیلت‌ترین عمل مستحبی این روز است. 

شنبه 91 مهر 15 , ساعت 5:27 عصر

تعلیم و تعلّم و إِعمال سحر، در ردیف کفر است و براى مقابله با علوم مضرّ و عقاید انحرافى، آگاهى صالحان از آنها لازم است.

و هر معلّمی در مقام تعلیم، باید نسبت به کاربردهاى منفى علوم هشدار دهد چرا که همواره انسان در بین دو آموزش قرار داد: هم وسوسه های شیطانى و هم الهامات الهى.

 


 

 

جادو

 


تعلیم و تعلّم و إِعمال سحر، در ردیف کفر است!!

وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلى‏ مُلْکِ سُلَیْمانَ وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ وَ لکِنَّ الشَّیاطِینَ کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ بِبابِلَ هارُوتَ وَ مارُوتَ وَ ما یُعَلِّمانِ مِنْ أَحَدٍ حَتَّى یَقُولا إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ وَ زَوْجِهِ وَ ما هُمْ بِضارِّینَ بِهِ مِنْ أَحَدٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ وَ لَقَدْ عَلِمُوا لَمَنِ اشْتَراهُ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ وَ لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ ( بقره 102)

و (یهود) آنچه (از افسون و سحر که) شیاطین (از جنّ و انس) در عصر سلیمان مى‏خواندند، پیروى مى‏کردند و سلیمان هرگز (دست به سحر نیالود و) کافر نشد و لکن شیاطین، کفر ورزیدند که به مردم سحر و جادو مى‏آموختند و (نیز) از آنچه بر دو فرشته، هاروت و ماروت، در شهر بابل نازل شده بود (پیروى نمودند. آنها سحر را براى آشنایى به طرز ابطال آن به مردم مى‏آموختند.) و به هیچ کس چیزى نمى‏آموختند، مگر اینکه قبلًا به او مى‏گفتند ما وسیله آزمایش شما هستیم، (با بکار بستن سحر) کافر نشوید (و از این تعلیمات سوء استفاده نکنید،) ولى آنها از آن دو فرشته مطالبى را مى‏آموختند که بتوانند به وسیله آن میان مرد و همسرش جدایى بیفکنند (نه اینکه از آن براى ابطال سحر استفاده کنند). ولى هیچگاه بدون خواست خدا، نمى‏توانند به کسى ضرر برسانند. آنها قسمت‏هایى را فرا مى‏گرفتند که براى آنان زیان داشت و نفعى نداشت، و مسلّماً مى‏دانستند هر کس خریدار اینگونه متاع باشد، بهره‏اى در آخرت نخواهد داشت و به راستى خود را به بد چیزى فروختند، اگر مى‏فهمیدند.

 

نکته‏های آیه

آنچه از روایات استفاده مى‏شود آن است که حضرت سلیمان علیه السلام براى جلوگیرى از انحراف یا سوء استفاده، دستور داد اوراق ساحران را جمع‏آورى و نگهدارى کنند. ولى بعد از وفات او گروهى به آن نوشته‏ها دست یافته و مشغول تعلیم و اشاعه سحر (سحر، به فن ظریف و دقیقى گفته مى‏شود که امور را از مسیر عادّى خود منحرف مى‏سازد و گاهى سحر به معنى خدعه، و باطل را در شکل و قالب حقّ آوردن، آمده است) در میان مردم شدند.

ساحر با داشتن علمِ سحر، از دایره‏ى قدرت الهى خارج نیست و بدون اراده‏ى خدا قادر به انجام کارى نیست و به کسى نمى‏تواند ضررى برساند، ولى از آنجایى که خداوند براى هر چیز اثرى قرار داده است، سحر و جادو نیز مى‏تواند اثرات سویى داشته باشد که از آن جمله تأثیر آن بر روابط زناشویى و خانوادگى است

 

آنان حتّى معجزات حضرت سلیمان را سحر معرّفى کرده و پیامبرى او را منکر شدند. و برخى از بنى اسرائیل نیز به جاى پیروى از تورات به سراغ سحر و جادو رفتند. این کار چنان شهرت و گسترش یافت که یهود زمان پیامبر اسلام صلى اللَّه علیه و آله نیز سلیمان را ساحرى زبردست مى‏دانستند و او را به عنوان پیامبر نمى‏شناختند!

این آیه، گناه و انحراف رها کردن تورات و پیروى از شیاطین سحرآموز را بیان مى‏کند که یهود به جاى تورات از آنچه شیاطین در زمان سلیمان بر مردم مى‏خواندند، پیروى مى‏کردند. آنان براى توجیه کار خویش، نسبت سحر به سلیمان نیز مى‏دادند، در حالى که سلیمان مرد خدا بود و کارش معجزه، و شیاطین در جهت مخالف او و کارشان سحر بود.

علاوه بر آنچه گذشت، یهود از منبع دیگرى نیز به سحر دست یافتند. بدین طریق که خداوند دو فرشته را به نام «هاروت» و «ماروت» به صورت انسان در شهر «بابل» («بابل» نام منطقه‏اى حدود نجف و کربلاى فعلى بوده است) در میان مردم قرار داد که روش ابطال و خنثى سازى سحر و جادو را به آنان بیاموزند. امّا براى اینکار لازم بود ابتدا آنان را با سحر آشنا سازند. چون انسان تا فرمول ترکیبى چیزى را نداند، نمى‏تواند آن را خنثى نماید.

لذا فرشته‏ها، ابتدا طریق سحر و سپس طریقه ابطال آن را مى‏آموختند و قبل از آموزش با شاگردان خود شرط مى‏کردند که از آن سوء استفاده نکنند و مى‏گفتند: این کار مایه‏ى فتنه و آزمایش است، مبادا در مسیر مبارزه و خنثى سازى، خودتان گرفتار شوید. امّا یهود از آن آموزش سوء استفاده نموده و از آن براى مقاصد ناشایست بهره بردند و حتّى براى جدایى میان مرد و همسرش بکار گرفتند.

جادو

 

قرآن در اینجا نکته‏اى را یادآور مى‏شود که جاى دقت و تأمل است. مى‏فرماید:

ساحر با داشتن علمِ سحر، از دایره‏ى قدرت الهى خارج نیست و بدون اراده‏ى خدا قادر به انجام کارى نیست و به کسى نمى‏تواند ضررى برساند، ولى از آنجایى که خداوند براى هر چیز اثرى قرار داده است، سحر و جادو نیز مى‏تواند اثرات سویى داشته باشد که از آن جمله تأثیر آن بر روابط زناشویى و خانوادگى است.

  

  

هیچ کس بدون اذن خدا قادر بر انجام کارى نیست‏!!

در آیه خواندیم که ساحران نمى‏توانستند بدون اذن پروردگار به کسى زیان برسانند این به آن معنى نیست که جبر و اجبارى در کار باشد، بلکه‏ اشاره به یکى از اصول اساسى توحید است که همه قدرت ها در این جهان از قدرت پروردگار سرچشمه مى‏گیرد، حتى سوزندگى آتش و برندگى شمشیر بى اذن و فرمان او نمى‏باشد، چنان نیست که ساحر بتواند بر خلاف اراده خدا در عالم آفرینش دخالت کند و چنین نیست که خدا را در قلمرو حکومتش محدود نماید بلکه اینها خواص و آثارى است که او در موجودات مختلف قرار داده، بعضى از آن حسن استفاده مى‏کنند و بعضى سوء استفاده، و این آزادى و اختیار که خدا به انسانها داده نیز وسیله‏اى است براى آزمودن و تکامل آنها.

 

پیام‏های آیه:

1ـ در حکومت حقّ و زمامدارى حاکم الهى نیز همه‏ى مردم اصلاح نمى‏شوند، گروهى کجروى مى‏کنند.«وَ اتَّبَعُوا ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلى‏ مُلْکِ سُلَیْمانَ»

2ـ شیاطین، در حکومت سلیمان نیز بیکار نمى‏نشینند و پى در پى القاى سوء مى‏کنند. «ما تَتْلُوا الشَّیاطِینُ عَلى‏ مُلْکِ سُلَیْمانَ»

ساحر دست به کارهایى مى‏زند، ولى تمام تأثیر و تأثرات زیر نظر خداست. مى‏توان از طریق پناه بردن به خداوند و استعاذه و توکّل و دعا و صدقه از توطئه‏ها نجات یافت. «وَ ما هُمْ بِضارِّینَ»

 

3ـ حکومت، با نبوّت منافات ندارد. برخى انبیا حکومت داشته‏اند. «مُلْکِ سُلَیْمانَ»

4ـ ساحران براى مقدّس جلوه دادن و توجیه کار خود، سلیمان را نیز ساحر معرّفى مى‏کردند. «وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ»

5ـ خداوند، از مقام انبیا در برابر تهمت دیگران دفاع مى‏کند. «وَ ما کَفَرَ سُلَیْمانُ»

6ـ تعلیم و تعلّم و إِعمال سحر، در ردیف کفر است.«کَفَرُوا یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ» (در روایات نیز وارد شده که ساحر، کافر و مجازاتش قتل است)

براى مقابله با علوم مضرّ و عقاید انحرافى، آگاهى صالحان از آنها لازم است. «ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَکَیْنِ»

8ـ در مقام تعلیم، معلّم باید نسبت به کاربردهاى منفى علوم هشدار دهد. «وَ ما یُعَلِّمانِ» ، «حَتَّى یَقُولا» ، «فَلا تَکْفُرْ»

9ـ انسان در بین دو آموزش قرار داد: هم وساوس شیطانى «یُعَلِّمُونَ النَّاسَ السِّحْرَ» و هم الهامات الهى. «وَ ما یُعَلِّمانِ»

10ـ فرشتگان نیز مى‏توانند معلّم انسان‏ها شوند. «ما یُعَلِّمانِ» ، «حَتَّى یَقُولا»

11ـ گاهى علم و دانش، وسیله آزمایش است. «إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ»

12ـ تفرقه انداختن میان زن و شوهر، کارى شیاطینى و در حدّ کفر است. «فَلا تَکْفُرْ فَیَتَعَلَّمُونَ مِنْهُما ما یُفَرِّقُونَ بِهِ بَیْنَ الْمَرْءِ»

13ـ دانش و آموزش همیشه مفید نیست، گاهى مضرّ و زیان‏آور نیز مى‏باشد.  «یَتَعَلَّمُونَ ما یَضُرُّهُمْ وَ لا یَنْفَعُهُمْ»

14ـ سحر و جادو واقعیّت دارد و در زندگى انسان م?ثّر است. «یُفَرِّقُونَ بِهِ»

15ـ ساحر دست به کارهایى مى‏زند، ولى تمام تأثیر و تأثرات زیر نظر خداست. مى‏توان از طریق پناه بردن به خداوند و استعاذه و توکّل و دعا و صدقه از توطئه‏ها نجات یافت. «وَ ما هُمْ بِضارِّینَ»

16ـ ساحران شاید به پول و شهرتى برسند، ولى در قیامت بهره‏اى ندارند. «ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ خَلاقٍ»

17ـ کسى که به سراغ تفرقه اندازى و سحر مى‏رود، انسانیّت خود را از دست مى‏دهد. «لَبِئْسَ ما شَرَوْا بِهِ أَنْفُسَهُمْ»

 

منابع:

1-  تفسیر نورج 1

2-  تفسیر نمونه ج1


شنبه 91 مهر 15 , ساعت 11:41 صبح

راه نجات از فقر و تنگدستی

امر به معروف و نهی از منکر

فقیر بودن به خودی خود عیب نیست؛ آنچه ناپسند است این است که انسان با سوء اختیار خویش مبتلا به فقر شده، خود و دیگران را به زحمت بیندازد. کم نیستند کسانی که مدام با فقر و نداری دست و پنجه نرم می کنند و با وام بعدی قسطهای قبلی را می دهند؛ همیشه هشت شان گرو نُهشان است و اینگونه روزگار می گذرانند.

علاج این معضل چیست؟ و چگونه می توان از چنگال آن نجات پیدا کرد؟

 

پاسخ این سوال در آموزه های اسلامی

 

مردم با سه نوع فقر دست در گریبانند اول فقری که در اثر سوء تدبیر و یا ترک برخی از دستورات دینی نصیبشان شده است؛ دوم فقری که کفاره گناهان مومنین است 1 و سوم فقری که محصول کم کاری و یا بی دینی آنها نیست بلکه قرار است از تحمل آن پاداش و ترفیع درجه نصیبشان شود. 2

فقری که در سوال این نوشتار مطرح است از جنس اول است و ما برآنیم تا به پاسخ آن بپردازیم.

در متون دینی به سوء رفتارهایی اشاره شده که هر یک عاملی هستند برای فقر و تنگدستی و انسان می تواند با ترک آنها از چنگال فقر نجات یابد.

مهمترین چیزی که انسان را زمینگیر فقر می کند آلوده شدن به گناه و معصیت است. قرآن وعده داد که اگر مردم اهل تقوا و دوری از گناه باشند خداوند خیر و برکت آسمان و زمین را به سوی آنها سرازیر می کند؛ وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض .3

و در سوره طلاق فرمود هر کس از گناه بپرهیزد خداوند روزی او را از جایی که هیچ گمان نمی کند تامین خواهد کرد؛ در کارش گشایش ایجاد کرده و سختی آن را برایش آسان می گرداند؛ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یجَْعَل لَّهُ مخَْرَجًا وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یحَْتَسِبُ ... وَ مَن یَتَّقِ اللَّهَ یجَْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ یُسْرًا .4

تاثیر گناه در فقیر کردن انسان چنان جدی است که امیرالمومنین علی علیه السلام به ما آموخت تا در دعا اینگونه بخوانیم:

اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ یَدْعُو إِلَى الْکُفْرِ وَ یُطِیلُ الْفِکْرَ وَ یُورِثُ الْفَقْرَ وَ یَجْلِبُ الْعُسْرَ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْهُ لِی یَا خَیْرَ الْغَافِرِین 5 خداوندا از تو طلب آمرزش می کنم نسبت به هر گناهی که مرا به کفر می کشاند و توان فکر کردن را از من می گیرد و باعث فقر من شده و زندگی مرا به سختی می اندازد.

و نیز می فرماید:

اللَّهُمَّ وَ أَسْتَغْفِرُکَ لِکُلِّ ذَنْبٍ یَکُونُ فِی اجْتِرَاحِهِ قَطْعُ الرِّزْق 6؛ پروردگارا! از تو طلب بخشش دارم نسبت به هر گناهی که باعث قطع رزق می شود.

از آنچه تا کنون نقل شد به دست می آید که اصولا گناه برکت را از زندگی انسان برده و او را گرفتار فقر و تهی دستی می گرداند. در روایات نام برخی از گناهان که تاثیر جدی تری در فقر و تنگدستی دارند ذکر شده است که ما نیز آنها را بازگو می کنیم.

مردم با سه نوع فقر دست در گریبانند اول فقری که در اثر سوء تدبیر و یا ترک برخی از دستورات دینی نصیبشان شده است؛ دوم فقری که کفاره گناهان مومنین است  و سوم فقری که محصول کم کاری و یا بی دینی آنها نیست بلکه قرار است از تحمل آن پاداش و ترفیع درجه نصیبشان شود

1. رابطه نامشروع

 

خطرناک ترین گناهی که چندین روایت به فقرآور بودن آن اشاره دارد رابطه نامشروع جنسی یا همان زنا است.

نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله فرمود: فِی الزِّنَا خَمْسُ خِصَالٍ یَذْهَبُ بِمَاءِ الْوَجْهِ وَ یُورِثُ الْفَقْرَ وَ یَنْقُصُ الْعُمُرَ وَ یُسْخِطُ الرَّحْمَنَ وَ یُخَلِّدُ فِی النَّار 7؛ زنا پنج ضرر دارد: آبرو را می برد؛ باعث فقر می شود؛ عمر را کوتاه می کند؛ خشم خداوند را بر می انگیزد و انسان را در جهنم جاودان می گرداند.

امام صادق علیه السلام فرمود: الذُّنُوبُ ... الَّتِی تَحْبِسُ الرِّزْقَ الزِّنَا 8؛ زنا از گناهانی است که جلوی نزول رزق را می گیرد.

 

2. قطع ارتباط با خویشاوندان نزدیک

 

از دیگر گناهانی که موجب فقر است قطع رحم یا همان قطع ارتباط با بستگان نزدیک مانند: پدر، مادر، برادر، خواهر و مانند آن است.

امیرالمومنین علی علیه السلام فرمودند: قَطِیعَةُ الرَّحِمِ تُورِثُ الْفَقْر 9؛ قطع ارتباط خویشاوندی فقرآور است.

 

3. اسراف

 

تهیه کالا بیش از حد نیاز و تلف کردن بخشی از نعمتهای خدادادی سبب می شود که انسان از همان مقدار ضروری هم محروم شود.

امام صادق علیه السلام فرمودند: إِنَّ السَّرَفَ یُورِثُ الْفَقْرَ وَ إِنَّ الْقَصْدَ یُورِثُ الْغِنَی 10؛ اسراف انسان را فقیر می کند و مدیریت صحیح اقتصادی باعث بی نیازی انسان می شود.

موسیقی حرام

4. گوش دادن به آواز و ترانه های حرام

 

در دین اسلام برخی آوازها و ترانه ها حرامند و ملاک تشخیص هم این است که اگر آن ترانه مطرب بود؛ یعنی مناسب با مجالس بزن و برقص بود می شود حرام وگرنه از نظر شرعی گوش دادن به آن مانعی ندارد.

به هر حال یکی از گناهانی که سایه نحس فقر را بر روی زندگی انسان می گستراند همین گوش دادن به چنین آواز و ترانه هائیست که متاسفانه امروز رواج زیادی هم دارد. امام صادق علیه السلام فرمودند: الغِناءُ یُورِثُ الفَقر  11

 

5. سبک شمردن نماز و اهمیت کم دادن به آن

 

گاهی نماز خواندن و گاهی نخواندن، بی توجهی به نماز اول وقت، ترک نماز جماعت، فرار از شرکت در نماز مسجد و مانند آن همگی از مصادیق کاهلی در نماز است که در روایات از آن به الاستخفاف بالصلاة 12 تعبیر شده است. این کارها نیز بنا بر تصریح روایات باعث فقر می شوند.

 

6. عادت بر دروغگویی

 

برخی از بس که دروغ گفته اند این گناه به صورت عادتی زشت برای آنها تبدیل شده است. روایات به ما هشدار می دهند که این کار موجب فقر و تنگدستی می شود.

امیر المومنین علی علیه السلام فرمود: اعْتِیَادُ الْکَذِبِ یُورِثُ الْفَقْر  13عادت بر دروغگویی فقرآور است.

مهمترین چیزی که انسان را زمینگیر فقر می کند آلوده شدن به گناه و معصیت است. قرآن وعده داد که اگر مردم اهل تقوا و دوری از گناه باشند خداوند خیر و برکت آسمان و زمین را به سوی آنها سرازیر می کند؛ وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى‏ آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْض

7. قسم دروغ خوردن

 

این هم از جمله کارهای ناشایستی است که برکت را از زندگی برده و انسان را گرفتار فقر می کند.

امیر المومنین علی علیه السلام فرمود: الْیَمِینُ الْفَاجِرَةُ تُورِثُ الْفَقْرَ  14

 

8. لعنت کردن فرزند

لعنت فرزند

گاهی پدر و مادرها برای آنکه آب خنکی بر جگر تفتیده شده خود بپاشند دست به نفرین فرزند سرکش خود می زنند غافل از این که این کار پیامد ناگواری برای خودشان دارد به نام فقر.

رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند یکی از کارهایی که باعث تنگدستی می شود اللَّعْنُ عَلَى الْأَوْلَاد یعنی لعنت کردن فرزندان است. 15

در نهایت باز به همان سخن نخست بر می گردیم و می گوییم: اصلی ترین کار برای فقر زدایی از صحنه زندگی زدودن هر نوع گناه از صفحه دل است و نفس کشیدن در فضای پاک و فرح بخش دین است و بس.

این نوشتار را با نقل پرسش و پاسخی از محضر حضرت آیت الله العظمی مظاهری دامت برکاته به پایان می بریم:

 

سوال:

 

به خاطر مسائلی دچار مشکلات مادی بسیار بسیار شدیدی شده ام. آیا این به خاطر عذاب الهی است یا رحمت الهی که خودم از فهم آن عاجز هستم؟  آیا این امتحان الهی است؟ چگونه بر این امتحان بسیار مشکل غلبه کنم؟ چرا دست به هر کاری می زنم خراب می شود؟ استاد عزیز هزاران و هزاران سئوال دارم ولی واقعاً دلم پر از خون است و واقعاً مستاصل شده ام. وظیفه من چیست؟ 

پاسخ معظم له:

 

رضا به داده بده وز جبین گره بگشا

 

 که بر من و تو در اختیار نگشودند

 

 

 

ما باید بدانیم که خداوند قادر و عالم و جواد و حکیم است و هرچه جلو می آید از روی حکمت است. ولی ما برای رفع گرفتاری ها باید تلاش و کوشش کنیم. اگر گناهکاریم بدانیم گرفتاری ها از آنجا سرچشمه می گیرد، توبه کنیم و گناه را ترک کنیم. و اگر گناهکار نیستیم برای رفع گرفتاری ها تلاش کنیم، اگر رفع نشد، گله نکنیم و بدانیم مصلحتی در کار است. البته خداوند پاداش بزرگی در دنیا و آخرت عنایت می کند. 16

پی نوشت ها:

1 - بحارالانوار، ج 50، ص 229

2-  بحارالانوار، ج 69، ص 66

3-  اعراف / 96

4-  طلاق /2-4

5-  بحارالانوار، ج 84، ص 334

6-  همان.

7-  الکافی، ج 5، ص542

8-  الکافی، ج 2، ص447

9-  وسائل‏ الشیعة، ج 15، ص 347

10-من‏لایحضره‏ الفقیه، ج 3، ص 174

11-دعائم‏الإسلام، ج 2، ص 20

12-بحارالانوار، ج 73 ، ص 315

13-وسائل‏ الشیعة، ج 15، ص 347

14-همان

15-بحارالانوار، ج 73 ، ص 315

16-به نقل از پایگاه اطلاع رسانی معظم له

 


شنبه 91 مهر 15 , ساعت 11:36 صبح

برای عبور موفقیّت آمیز از منزل احتضار که منزل اوّل مرگ است، باید چاره‌ای اندیشید. در طول زندگی باید رفتارها اصلاح شوند تا انسان بتواند هنگام مرگ با سلامتی در دین از دنیا برود .

مرگ

 



یادآوری مسأله مهم مرگ و منازل پس از آن، یکی از موانع سقوط و انحراف انسان در زندگی است. در این جلسه به بیان مصادیقی از سرنوشت انسان‌ها در هنگام مرگ اشاره می‌شود. قرآن کریم در آیات بسیاری و نیز اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» در روایات فراوانی به موضوع مرگ و منازل پس از آن پرداخته‌اند که این حقیقت، نشانگر اهمیّت موضوع مرگ و قیامت از منظر تعالیم دینی و حاکی از آن است که یاد مرگ و قیامت، از بزرگترین عوامل کنترل کننده و موانع سقوط انسان‌ها به شمار می‌رود

. حالت احتضار و منتقل شدن از این دنیا به عالم آخرت، انصافاً حالت سخت و مشکلی است.البته اگر انسان نیکوکار باشد، مرگ برای او مبارک و میمون خواهد بود:

 

 

 

«الَّذینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَةُ طَیِّبینَ یَقُولُونَ سَلامٌ عَلَیْکُمْ»[1]

ولی اگر بدکار و زشت کردار باشد، قبض روح او با شدائد و سختی‌های فراوانی همراه است:

«یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ وَ أَدْبارَهُمْ»[2]

 

حالت احتضار، ناشی از ملکات نفسانی

استاد بزرگوار ما حضرت امام خمینی«قدّس‌سرّه‌الشّریف» جمله تکان دهنده‌ای داشتند و می‌فرمودند: «افرادی که به دنیا دلبستگی دارند و برای آخرت کاری نکرده‌اند، هنگام مرگ نمی‌خواهند از دنیا بروند. لذا وقتی عزرائیل یا ملائکه الهی برای قبض روح نزد او می‌آیند، با آنان دشمنی می‌کند و با بغض آنها از دنیا می‌رود.» حضرت امام«قدّس‌سرّه‌الشّریف» گاهی جمله بالاتری را می‌‌فرمودند و می‌گفتند: «بدون اذن امیرالم?منین علی«سلام‌الله‌علیه» ملائکه نمی‌توانند کاری انجام دهند و باید همه کارها با اذن ایشان باشد، بنابراین اگر محتضر، انسانی بدکار و وابسته به تعلّقات دنیوی باشد، وقتی می‌بیند که با امر و اذن امیرالم?منین«سلام‌الله‌علیه» او را قبض روح می‌کنند، کینه ایشان را به دل می‌گیرد و آنگاه با دشمنی امیرالم?منین علی«سلام‌الله‌علیه» از دنیا می‌رود. وای به حال کسی که دشمن حضرت علی«سلام‌الله‌علیه» باشد.»

اگر انسان نیکوکار و سلیم النفس باشد، مرگ و احتضار نیز برای او گوارا و همراه با سلامتی خواهد بود. کردار زشت و تبعیّت از هوای نفس نیز احتضار سخت و زشتی برای انسان رقم خواهد خورد .

 

بنابراین برای عبور موفقیّت آمیز از منزل احتضار که منزل اوّل مرگ است، باید چاره‌ای اندیشید. در طول زندگی باید رفتارها اصلاح شوند تا انسان بتواند هنگام مرگ با سلامتی در دین از دنیا برود. قطع دلبستگی‌های مادی، اندیشیدن به قبر و قیامت و همچنین توسّل‌ به اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» از جمله راه‌کارهای نجات از حالات انحرافی در هنگام احتضار هستند.

یکی از بزرگان مورد وثوق چنین نقل می‌کرد: پیرمردی را می‌شناختم که سواد الفبا نداشت، ولی از تقدّس و سلامت نفس بالایی برخوردار بود. روزی مریض شد و کسی را به دنبال من فرستاد. وقتی نزد او رفتم، گفت: من امشب می‌میرم و می‌خواهم تو بالای سر من باشی. من قبول کردم و در کنار پیرمرد ماندم. پیرمرد گفت: من الان نمی‌میرم، برو بخواب و هنگام سحر کنارم بیا. آن عالم می‌گوید: خوابیدم و برای نماز شب نزد او آمدم، دیدم نمی‌تواند بلند شود و خوابیده نماز شب می‌خواند. پس از آن، نماز صبحش را نیز به صورت خوابیده به من اقتدا کرد. وقتی نماز صبح تمام شد، یک دفعه دیدم که می‌گوید: السّلام علیک یا رسول‌الله، السّلام علیک یا امیرالم?منین، السّلام علیکِ یا سیدة نساء‌العالمین، تا به نام امام زمان«ارواحنافداه» رسید، می‌خواست بلند شود، ولی نتوانست، لذا در حالت خوابیده دست روی سر گذاشت و گفت: السّلام علیک یا بقیّة‌الله، السّلام علیک یا حجة‌الله؛ آنگاه از دنیا رفت. من فهمیدم که چهارده معصوم«سلام‌الله‌علیهم» بالای سر او آمده‌اند تا روح مقدّس این پیرمرد را با خود ببرند.

ایمان

 

همچنین یکی از علمای اصفهان می‌گفت: با یکی از دوستان وارسته‌ در سفر بودیم و در راه بازگشت تصادف کردیم. من سالم ماندم ولی حال او در اثر تصادف وخیم شد و حالتی شبیه کما به او دست داد. او را در ماشین قرار دادیم تا به بیمارستان منتقل کنیم. من بالای سرش بودم که یکباره دیدم شروع به خواندن زیارت جامعه کرد. زیارت جامعه را خواند تا به اصفهان رسیدیم، وقتی وارد اصفهان شدیم، شروع به قرائت سوره یس کرد. هنگامی که ماشین به بیمارستان رسید، آیه «سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحیمٍ»[3] را گفت و از دنیا رفت.

اگر انسان نیکوکار و سلیم النفس باشد، مرگ و احتضار نیز برای او گوارا و همراه با سلامتی خواهد بود. کردار زشت و تبعیّت از هوای نفس نیز احتضار سخت و زشتی برای انسان رقم خواهد. فردی که انسان بد زبان و فحّاشی بود، هنگام مرگ شروع به فحش و بیان کلمات رکیک به خانواده و فرزندان خود کرد، به قدری فحش‌های او زشت بود که خانواده او خجالت کشیدند و از نزد او بیرون رفتند تا از دنیا رفت و مرد.

در واقع هنگام احتضار، ملکات و روحیّات انسان که در مدّت عمر در اثر کردار خود پدید آورده است، بروز و ظهور می‌یابد. ملکات نفسانی زنده می‌شوند و خواهش‌ها و آمال و آرزوها تجلّی پیدا می‌کنند. در این حالت اگر انسان به راستی در زندگی اهل عبادت و ارتباط با خداوند به خصوص اهل نماز باشد و با قرآن انس گرفته باشد، در هنگام مرگ قرآن تلاوت می‌کند، ولی اگر دنیاطلب و پست باشد، در آن هنگام بازهم بر کارهای زشت خود تأکید می‌کند و رذائل اخلاقی او بروز می کند. در تاریخ می‌خوانیم که فردی قصد داشت زنی را فریب دهد و آدرسی را به اشتباه به او داد تا وی را گرفتار سازد، داستان طولانی است و ما فقط به منظور خود از این داستان اشاره می‌کنیم که بالاخره خداوند به آن زن عنایت کرد و قصد آن مرد را فهمید و به طریقی از دست او فرار کرد و مرد گرفتار عشق شیطانی شد. در نتیجه، هنگام مرگ، علی‌رغم اینکه مکرراً ذکر «لااله الاّ الله» را به او تلقین می‌کردند، شعری به این مضمون می‌خواند که کجاست آن کسی که می‌خواستم فریبش دهم و مرا فریب داد؟ کجاست آن زن؟ و ... و مرتّب این اشعار را می‌گفت تا به درک واصل شد.

قبض روح

 

استاد بزرگوار ما حضرت امام خمینی«قدّس‌سرّه‌الشّریف» می‌گفتند: یکی از اهل علم، بیمار شد و در حالت احتضار بود، وقتی برای دیدن او رفتیم، او می‌گفت: خدا عجب ظالمی است! می‌خواهد بین من و زن و فرزندانم فاصله بیندازد. او با این حالت از دنیا رفت! گرچه اهل علم بود، امّا دنیاپرستی و دلبستگی به دنیا، باعث شده بود شیطان به او الهام کند و نسبت به خداوند جسارت نماید و سخنان کفرآمیزی بگوید.

حضرت آیت الله العظمی آقای گلپایگانی«رحمةالله‌علیه» نیز به من می‌گفتند: دم مرگ یکی از رفقای قدیمی بر بالین او حاضر شدم، او چشمانش را باز کرد و گفت: خداوند چقدر ظالم است، من و تو هر دو طلبه بودیم و هر دو درس مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری می‌رفتیم و هر دو باسواد بودیم، ولی تو به اینجا رسیدی و مرجع تقلید شدی و من هیچ مقامی پیدا نکردم! بعد از آن از دنیا رفت.

قبل از آنکه از انسان کاری بر نیاید، باید به فکر فردا باشد. هرچه در هنگام احتضار برای انسان رخ می‌دهد، ناشی از اعمال دوران حیات خود اوست. اگر کردار، گفتار و رفتار نیک و پسندیده‌ای داشته، احتضار و جان دادن او نیز با راحتی همراه خواهد بود، ولی اگر بدکار باشد، قبض روح او با سختی همراه است. آیه شریفه «جَزاءً بِما کانُوا یَعْمَلُونَ»[4] که در قرآن شریف با عبارات مختلفی تکرار شده و مشابه آن فراوان است، نشانگر اهمیّت اثرات رفتار و کردار زندگی، در حالت احتضار می‌باشد.

در واقع هنگام احتضار، ملکات و روحیّات انسان که در مدّت عمر در اثر کردار خود پدید آورده است، بروز و ظهور می‌یابد. ملکات نفسانی زنده می‌شوند و خواهش‌ها و آمال و آرزوها تجلّی پیدا می‌کنند. در این حالت اگر انسان به راستی در زندگی اهل عبادت و ارتباط با خداوند به خصوص اهل نماز باشد و با قرآن انس گرفته باشد، در هنگام مرگ قرآن تلاوت می‌کند، ولی اگر دنیاطلب و پست باشد، در آن هنگام بازهم بر کارهای زشت خود تأکید می‌کند و رذائل اخلاقی او بروز می کند

 

توجّه در حیات کوتاه دنیوی

مرگ برای همگان حتمی و قطعی است و زندگی دنیا به نسبت آخرت، یک لحظه بیشتر نیست. در روز قیامت وقتی از کسی که در دنیا عمر طولانی نیز داشته است، س?ال می‌شود که چقدر در دنیا ماندی، پاسخ می‌دهد:

«قالُوا لَبِثْنا یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ»[5] نصف روز و یا یک روز مانده‌ایم.

برخی از مفسّرین در معنای این آیه شریفه می‌گویند این افراد می‌خواهند دروغ بگویند و تهمت بزنند؛ امّا حقیقت نیز همین است و به راستی عالم دنیا نسبت به عالم برزخ، یک لحظه بیش نیست، حتّی عالم بزرخ که بسیار طولانی است، در برابر قیامت، لحظه‌ای بیش نیست. در این دنیا که خود لحظه‌ای در برابر جهان آخرت است، انسان می‌تواند به خود بیاید و لحظات خود را با یاد خداوند و توجّه به مرگ و قیامت، مقدّس و باارزش کند. یک لحظه غفلت در دنیا می‌تواند انسان را به ورطه سقوط بکشد و یک لحظه توجّه، ممکن است انسان را نجات دهد. استاد بزرگوار ما علامه طباطبائی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در آخرین لحظان حیات، به همه ما وصیّت می‌کردند: توجّه! توجّه! توجّه!

 فردی که انسان متشخّصی بود، نقل می‌کرد که در اوایل آدم خوبی نبودم. دختر کوچکی داشتم که از دنیا رفت. شبی در خواب دیدم که مرده‌ام و مرا در قبر گذاشتند. ناگهان حفره‌ای در قبرم گشوده شد و اژدهایی از آن بیرون آمد و به دنبال من ‌‌‌آمد. متوجّه شدم که این اژدها اثر اعمال من است. من از او فرار می‌کردم و او به دنبال من بود، تا اینکه به در باغی رسیدم و داخل آن شدم. اژدها دم در باغ ماند. دیدم که دخترم در باغ است و آن باغ، به دختر کوچکم که تازه از دنیا رفته بود، اختصاص دارد. دخترم جلو آمد و در دامان من نشست و این آیه شریفه را خواند: «أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ»[6] و گفت: پدرجان وقتش نشده که آدم شوی! وقتش نشده که انس با خدا و قرآن پیدا کنی؟ آن شخص می‌گوید ناگهان از خواب بیدار شدم و پس از آن از خواب غفلت نیز بیدار شدم.

 

پی‌نوشت‌ها:

1.‌ نحل / 32

2.‌ انفال / 50

3.‌ یس / 58

4.‌ سجدة / 17؛ همچنین ر.ک: نور / 24 ؛ سجدة / 19 ؛ أحقاف / 14 ؛ واقعة / 24 و ...

5.‌ م?منون / 113

6.‌ حدید / 16


شنبه 91 مهر 15 , ساعت 11:19 صبح

بیانات مقام معظم رهبری در دیدار شرکت‌کنندگان در ششمین همایش ملی نخبگان جوان به گزارش حلقه شهید علیرضا شبانی به نقل از دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای

بسماللهالرّحمنالرّحیم
اولاً به همهى شما عزیزان که واقعاً فرزندان عزیز این ملت هستید و نور چشمان ما هستید، باید مبارکباد بگوئیم، به خاطر حضور در مجموعهى نخبگانى کشور. البته این «مبارکباد» مثل مبارکبادهاى جشن تولد است، که در جشن تولد به آن شخص مبارکباد میگویند، در حالى که او در تعیین زمان تولد و تاریخ تولد و اصل تولد هیچ نقشى نداشته. پس این به معناى این است که خداى متعال یک فرصتى را به شما داده، خوشبختانه توفیق هم پیدا کردهاید که از این فرصت تا اینجا استفاده کنید و جزو مجموعهى نخبگانى واقع شوید؛ این مبارک است بر شما؛ لیکن این استعداد، این توانائى، این فعلیتى که تا امروز پیدا کردهاید، ورود در یک راه است، آغاز یک راه است، پایان یک راه نیست؛ این را باید همهى نخبگان عزیز جوان ما در نظر داشته باشند.
ما قانع نیستیم، شما هم قانع نباشید به این که جوانِ بااستعدادِ برجستهى ما توانست در یک بخشى، در یک آزمون بزرگى، نخبگى خودش را نشان بدهد؛ به این مقدار، نه من قانعم، نه شما قانع باشید. توقع من و توقع شما باید این باشد که این بذرِ بهثمرنشسته تبدیل شود به یک نهال برومند، و تبدیل شود به یک شجرهى طیبهاى که «تؤتى اکلها کلّ حین باذن ربّها»؛(1) درخت ثمربخشى شوید که در همهى زمانها، در همهى موقعیتها، بتوانید میوهى شیرین خودتان را به کام این کشور، این ملت، این تاریخ و در نهایت به کام بشریت بچشانید؛ این باید هدف باشد.
 اما در مورد جلسهى امروز. من با دقت به مطالبى که این عزیزان آمدند اینجا بیان کردند، گوش کردم. تصدیق میکنم که نظرات، نظرات سنجیده و خوبى بود؛ نه به معناى اینکه از نگاه کارشناسى، انسان بتواند همهى این پیشنهادها را تصدیق کند - این نیاز به بررسى دارد - اما از این نظر که انسان احساس میکند و مىبیند که این نظرات و این پیشنهادها، با فکر و با سنجیدگى مورد مطالعه قرار گرفته و بیان شده؛ این خیلى براى من ارزشمند است.
 خب، مسئولین محترم در مجلس حضور دارند - چند نفر از وزراى محترم و رئیس محترم بنیاد نخبگان - من انتظارم این است که نظراتى که این جوانهاى عزیز بیان کردند، مورد توجه قرار بگیرد، روى اینها کار شود، بررسى شود. اى بسا جرقههائى که میتواند منتهى شود به یک نور بزرگ و شعلهاى فراگیر که فضا را روشن کند. و توجه شود به این که این نظرات از دلهاى صادق صادر شده؛ این هم خیلى مهم است. در همهى این مطالبى که دوستان گفتند و من رئوس مطالب را یادداشت کردم، انسان همین نکته را مشاهده میکند: برخاستهى از صدق و صفا و احساس شیرینِ موجود در ذهن جوان و دل جوان، که احساس مسئولیت میکند و با امید و با نشاط حرف میزند. این از آن چیزهائى است که اصلاً فضا را شیرین میکند. وقتى جوانها با آن امید و با آن نشاط و با آن روحیه حرف میزنند، فضا، فضاى پرنشاطى میشود؛ این پیشنهادها غالباً اینجور است. البته این مطالب، سنجیده هم هست؛ یعنى آنچه دوستان بیان کردند، پیشنهادهاى خامى به نظرم نرسید.
 خب، اصلىترین محور پیشرفت کشور، همین است. امام بزرگوار ما در یک حادثهى مهم جنگى - که خیلى از شماها آن وقت شاید متولد هم نشده بودید - در قضیهى یکى از عملیات که پیروزىاى به دست رزمندگان آمده بود، یک پیامى دادند. در آن پیام این نکته وجود داشت که فتحالفتوح انقلاب اسلامى، تربیت این جوانهاست. همه توقع داشتند که امام بگوید این پیروزىاى که شما به دست آوردید، فتحالفتوح است؛ از آن پیروزى ستایش کند؛ امام نه، از رزمندگان تشکر کردند. اما گفتند فتحالفتوح انقلاب ما تربیت این جوانهاست؛ که در آن شرائط دشوارى که همهى دنیا در مقابل ما با چهرهى دژم و سلاحِ آمادهى شلیک ایستاده بودند، اینها توانستند یک چنین پیروزى بزرگى را به دست آورند؛ عملیات طریقالقدس بود. من همین را تکرار میکنم: فتحالفتوح انقلاب اسلامى اینهاست. پیشرفت واقعى این است که جوانهاى ما، نخبگان ما نسبت به آینده احساس مسئولیت کنند؛ براى خودشان دیدگاه تعریف کنند؛ براى کشور آیندهاى را تصویر کنند و مجسم کنند و احساس کنند و این احساس را اظهار کنند؛ که آمادهاند براى رسیدن به این آینده، تلاش کنند. این چیزى است که امروز وجود دارد؛ این را باید تقویت کرد، این را باید پیش برد. این احساس و روحیهى نشاط را باید روزبهروز در جامعهى ما تشدید کرد. اگر این شد، آن وقت این دارائىِ شخصى شما - این استعداد و این نخبگى که یک دارائى شخصى است  - تبدیل خواهد شد به دارائى ملى؛ ببینید چقدر خوب است. یک نفر سرمایهى خودش را به طلا و ارز تبدیل میکند و میرود توى صندوقخانهى منزلِ خودش پنهان میکند؛ این کجا، آن که مىآید سرمایه را تبدیل میکند به یک صنعت، به یک کارخانه، به یک کار تولیدىِ باارزش، و کشور را پیش میبرد، این کجا؟ شما با حرکت در راه این هدفها، این کار دوم را دارید میکنید؛ یعنى سرمایهى شخصى خودتان را تبدیل میکنید به یک سرمایهى ملى، به سرمایهى ملت ایران؛ این خیلى باارزش است.
 خوشبختانه فضاى گفتمانى در کشور در جهت پیشرفت علم است؛ این دیگر بحمدالله تثبیت شده و جاافتاده است. حرکت علمى در کشور، یک حرکت پرشتابى است - همین طور که آمارهاى جهانى هم این را نشان میدهد - ولى نگرانى من از این است که احساس رضایتى که از این موقعیت و از این وضعیت به ما دست میدهد، ما را بىخیال کند، همت ما را کم کند. برمیگردم به آن حرف اول، که عزیزان من! هم شما در آغاز یک راهید، هم کشور در آغاز یک راه است. ببینید، ما به خاطر خباثت و سستى و استبداد و وابستگى حکومتهاى گوناگونى که در طول دورانهاى اخیر داشتیم، از قافلهى علمى جهان عقبیم. تقریباً شاید بشود گفت سه قرن، ما عقبیم. ما غفلت کردیم. رهبران سیاسى کشور، زمامداران کشور غرق در عیش و نوش و رسیدگى به نیازهاى شخصى و تکبر و استکبار نسبت به مردم شدند؛ از اوضاع و احوال دنیا غافل شدند؛ هم از لحاظ سیاسى ضرر کردیم، هم خسارتبارتر، از لحاظ پیشرفت علمى ضرر کردیم. در این میدان مسابقه که در قرنهاى گذشته ما جلوتر از دیگران بودیم، بعد از آنکه همهى دنیا تقریباً یک جور حرکت میکردند، ملتهائى توانستند به یک وسیلهى نقلیهى سریعالسیرى دست پیدا کنند، از ما جلو افتادند؛ لذا فاصلهى ما هى زیاد شد. آنها چون جلوتر از ما بودند، جلوتر از ما به وسیلهى نقلیهى سریعالسیرترى دست پیدا کردند؛ لذا فاصله بیشتر شد - این یک تمثیل است - ما که متوقف بودیم، یا حداکثر به پسماندههاى کارهاى دیگران و ساختههاى دیگران اکتفاء میکردیم، فاصلهى ما با دنیائى که روزبهروز میدانهاى جدیدى را کشف میکرد، بیشتر شد. انقلاب اسلامى آمد، همهى ماها را بیدار کرد، همتها را در ما برانگیخت، استعدادها به میدان آمدند. شتابى که ما امروز داریم، ده برابر، یازده برابر، سیزده برابر شتاب متعارف و متوسط علمى در دنیاست. این خیلى خوب است، اما فاصله زیاد است. اگر چنانچه مثلاً بیست سال - حالا من که میگویم بیست سال، روى محاسبهى دقیق نمیگویم؛ همین طور حدسى میگویم - ما همین شتابِ ده برابر را، دوازده برابر نسبت به پیشرفت علمى جهان را ادامه دهیم، خواهیم رسید به آن نقطهاى که متناسب ملت ایران است؛ متناسب تاریخ ماست، گذشتهى ماست، مواریث علمى ماست، و متناسب اهمیت ماست. بنابراین نباید بگذاریم این حرکت از دوْر بیفتد. اگر حرکت از دوْر افتاد، بازیابى و بازسازى آن دشوارتر خواهد بود. و این کارِ شما جوانهاست. جوانها باید همتهاى خود را زیاد کنند. احساس کنید که هم شما در آغاز یک راه طولانى و مهمید، هم کشور در آغاز یک راه طولانى و مهم است.
 البته من به هیچ وجه توصیه نمیکنم که شما مرعوب پیشرفتهاى غرب شوید - ابدا - آن پیشرفتها به خاطر زودتر وارد یک مرحله شدن و متکى به ظلم و استکبار و استعمار است. اگر انگلیسىها هند را، برمه را، آن منطقهى ثروتمند آسیا را استعمار نمیکردند، غصب نمیکردند، ثروتهایش را بالا نمیکشیدند - که خود هندىها در یک دورهى تاریخى، خیلى خوب این وضع را ترسیم کردند - مسلّماً نمیتوانستند به اینجا برسند. اینها مثل زالو از دیگران مکیدند و خودشان را فربه کردند؛ ما نمیخواهیم این کار را بکنیم. ما به هیچ وجه به دنبال مکیدن دیگران نیستیم. ما درونزائى و درونجوشى را تقویت میکنیم، و معتقدیم میشود، و انشاءالله پیش خواهیم رفت. بنابراین، این نکتهى اول، که نگذارید حرکت از دوْر بیفتد.
 نکتهى دوم اینکه، هم مسئولین و مدیران دستگاههاى ذىربط با حرکت علمى مسئولیتهائى دارند، هم خود نخبگان مسئولیتهائى دارند. من خرسند شدم از اینکه دیدم چند نفر از جوانهاى عزیز ما اینجا تصریح کردند که نخبه خودش را طلبگار از نظام نمیداند، طلبگار از مردم نمیداند - به این مضمون بیان کردند - خودش را کسى میداند که میتواند به این مردم خدمت کند و موظف است که این خدمت را انجام دهد. این خیلى روحیهى خوبى است. در عین حال مسئولیتهائى وجود دارد.
 البته مسئولان، خوب کار کردند. من بررسى کردم و گزارشهاى نزدیک را گرفتم. میدانید من معمولاً به گزارشهائى که دوستان و مدیران مىآیند ابراز میکنند، اکتفاء نمیکنم. خب، گزارشهائى که به طور رسمى گفته میشود، غالباً گزارشهاى مطلوب و رنگآمیزى شدهى قشنگى است؛ انسان از راههاى دیگر میتواند کشف کند. علاوه بر اینکه گزارشهائى که مدیران دادند، گزارشهاى خوبى بود و امروز هم خانم رئیس بنیاد مطرح کردند، من از طرق دیگر هم تحقیق کردم، دیدم انصافاً در بنیاد نخبگان دارد خوب کار میشود و تلاش، تلاش بسیار خوبى است.
 خب، یک نکته این است که در حوزهى علوم فنى و حوزهى علوم انسانى، معیارها دوگانه است. البته حالا یک جوان عزیزى باز در مورد علوم فنى هم تفکیک قائل میشوند بین علوم محض و علوم صنعتى و فنى؛ که این هم نکتهى قابل توجهى است. اما به هر حال مایزى وجود دارد بین معیارهاى نخبگى و زبدگى در علوم فنى و علوم انسانى. مترها یک اندازه نیست، معیارها یک جور نیست؛ به این نکته توجه شود. ما لازم داریم که در زمینهى علوم انسانى - که امروز یک نیاز بسیار اساسى کشور ماست - به تازهها، برجستگىها و نوآورىها دست پیدا کنیم؛ این کلید اساسى پیشرفت نهائى و بنیادى و ریشهدار کشور است. بنابراین لازم است معیارها درست انتخاب شود.
 یک نکتهى دیگر این است که حمایت از نخبه، در درجهى اول باید به معناى ایجاد فرصت پژوهش و تحصیل و پیشرفت باشد. البته من به هیچ وجه مخالف حمایتهاى مالى و مادى و اینها نیستم، بلکه لازم است آن کارها انجام بگیرد؛ لیکن مهمتر از آن این است که نخبه احساس کند فضاى تنفس علمى دارد. آن چیزى که مکرر به ما منتقل میشود، این است که نخبگان و برجستگان مایلند یک میدان وسیعى باشد که بتوانند به اقتضاى نخبگى و استعداد برتر، در آن بتازند؛ این را باید فراهم کرد. البته این، راههاى گوناگونى دارد. تشخیص راهها، ارائهى راهها و پیشنهادها کار ما نیست؛ کارِ کارشناسهاى ذىربط است. البته امروز جوانها نظراتى هم دادند. این را باید تأمین کرد تا نخبه بتواند احساس کند که میدان کار و پیشرفت براى او وجود دارد.
 نکتهى دیگر این است که ما مسئلهى رعایت نخبگان و نگاه به نخبگان را به یک حالت شبکهاى در بیاوریم. ما نخبه را شناسائى میکنیم، انتخاب میکنیم، کمک میکنیم و ثبات در حرکت نخبگى به او میدهیم؛ این کافى نیست. باید یک حرکت شبکهاىِ سازنده و یک چرخه به وجود بیاید، که از پرورش و ساخت نخبه آغاز میشود؛ یعنى مربیگرى. ریشه و پایه هم در آموزش و پرورش است؛ همچنان که یکى از جوانها گفت. ما باید استعدادهاى نخبه را شناسائى کنیم و تربیت کنیم، بعد در میان اینها گزینش و انتخاب لازم است؛ بعضى نخبهترند، بعضى استعدادهاى برترند؛ انتخاب بهترینها. بعد از آن، نگهدارى و ارتقاء است؛ نه فقط نگهدارى، بلکه نگهدارى همراه با ارتقاء و پیشرفت. کمک کنید این نخبه اگر امروز در رتبهى دهم است، در آیندهى نه چندان دورى به رتبهى اول برسد؛ ارتقاء پیدا کند. بعد این نخبه، خود وارد چرخهى نخبهسازى شود - یعنى حالت شبکهاى پیدا کند - خود این نخبه، نخبهساز و نخبهپرور شود. در این صورت، حالت درونزائى به وجود خواهد آمد و حرکت مضاعف خواهد شد. اگر ما یک چنین شیوهاى را در پیش بگیریم، به نظر میرسد که کار پیشرفت خواهد کرد.
 یک نکتهى دیگر که مربوط به مسئولین محترم است، مربوط میشود به سند راهبردى نخبگان؛ که این پیشنهاد شد. خوشبختانه چیز خوبى تهیه شده. من خودم ندیدم، اما دوستانى که بررسى کردند، قضاوتشان این است که این سند راهبردى، بسیار خوب و جامع تهیه شده. خب، در مرحلهاى از شوراى عالى انقلاب فرهنگى هم تصویب شده، اما باید سریعاً به تصویب نهائى برسد و سریعاً ابلاغ شود. وقتى ابلاغ شد، همهى دستگاهها در اجراى آن همکارى و همافزائى کنند. اگر چنانچه سند راهبردى نخبگان - آنطورى که براى من نقل کردند تهیه شده - تصویب شود و ابلاغ شود، بسیارى از این سؤالات و نقاط ابهام به خودى خود برطرف خواهد شد.
 اما در مورد مسئولیت شما نخبگان عزیز. عرض کردیم خود را در آغاز راه بدانید. سعى کنید در طراز نخبگى باقى بمانید. امروز شما نخبهاید، اما مسابقه است؛ ممکن است سطح علمى کشور به حدى برسد که این مقدار، نصاب نخبگى نباشد؛ لازم باشد انسان به نصاب بالاترى دست پیدا کند. ما در سند چشمانداز بیست ساله آوردیم که در سال 1404 از لحاظ علمى، در رتبهى اول منطقه باشیم. بعضى از مسئولین میگویند آقا شما گفتید سال 1404، اما حالا که 1391 است، از لحاظ علمى در رتبهى اول منطقه هستیم. خب، این حرف درست است؛ اما این، آن حرف نیست. حالا آخر راه نیست، وسط راهیم، اول کاریم. باید بتوانید این رتبهى اوّلى را از 1391 - که امسال است - تا 1404 نگه دارید؛ ببینید اقتضاى این نگهدارى چیست؟ خیلى کار لازم دارد. یک یاعلى گفتید و یک جهشى کردید؛ خیلى خوب، رسیدید به رتبهى اول؛ اما دیگران که بیکار ننشستهاند. در منطقه، دیگران هم میخواهند رتبهى اول باشند، رتبهى بالاتر باشند؛ آنها هم دارند تلاش میکنند. بنابراین باید بتوانید این نخبگى را حفظ کنید. در مورد اشخاصِ شما هم عیناً این صدق میکند؛ باید اثرگذارى داشته باشید. همان طور که عرض کردیم، در این شبکهى نخبگانى، باید بتوانید فضاى پیرامون خودتان را به سمت نخبه شدن سوق دهید؛ این یک کار مهمى است، جزو وظائف مهم نخبگان است.
 یک مسئولیت دیگرى که من یادداشت کردم، این است که تلاش خودتان را معطوف به نیازهاى کشور کنید. البته در بیانات دوستان هم هست؛ در دیدارهاى دانشجوئى و دانشگاهى هم که من ماه رمضان و غیر ماه رمضان گاهى داشتم، این را تکرار میکنند؛ اما باید این تحقق پیدا کند، باید عملى شود. الان به ما گزارش میدهند که هفتاد درصد مقالههاى علمى ما ناظر به نیازهاى کشور نیست. نمیدانم چقدر این آمار دقیق است، اما به من اینجور گزارش میشود. این همه شما زحمت بکشید، مقالهى علمى تهیه کنید، از این مقالات علمى سى درصد ناظر به نیازهاى کشور باشد، هفتاد درصد نه! خب، انسان احساس خسارت میکند. باید صددرصد کار علمى، تلاش علمى، تهیهى مقالهى علمى ناظر باشد به نیازهاى شما. شما با I.S.I هم بر این اساس همکارى کنید. آنجائى که مقالهى مورد قبول  I.S.Iچیزى است که شما میتوانید در کشور از آن استفاده کنید، آن را دنبال کنید. ما معیار اساسى در دست داریم؛ معیار ما این است که کشور ما صدها خلل و مشکل و خلا دارد، میخواهیم اینها را پر کنیم. این هم یک نکتهى بسیار اساسى است. البته این بیش از همه احتیاج دارد به همان روش سیستمى که یکى از دوستان اشاره کردند، و تلاشى که بنیاد نخبگان باید در این زمینه انجام دهد.
 توصیهى دیگر من این است که عزیزان! از خودتان مراقبت کنید. مراد من مراقبت فیزیکى نیست. مراقبت کنید در معنویت، در تهذیب نفس؛ این به شما کمک خواهد کرد. باید بتوانیم چهرهى مقبولى در پیشگاه الهى براى خودمان درست کنیم. شما جوانید؛ دلهاتان پاک است، روحهاتان شفاف است. دست  یافتن به رتبهها و مقامات معنوى و روحى در سنینى که شما هستید، شاید بشود گفت ده برابر آسانتر است براى کسى در سنین من. میتوانید توجه پیدا کنید، میتوانید توسل پیدا کنید، میتوانید با خدا انس پیدا کنید، میتوانید خودتان را از گناهان دور نگه دارید؛ یکى از خصوصیات جوان همین است. شما مثلاً جسم یک ژیمناست جوان را در تحرکات گوناگونش نگاه کنید، ببینید چقدر عضلات و بندهاى بدن او قابل انعطافند؛ که یک آدم مسنّى مثل بنده، بههیچوجه یکصدم آن را هم نمیتواند براى خودش به وجود بیاورد. این قدرت انعطاف، یک توانائى است. عین همین، در روح وجود دارد؛ در جان انسان، در دل انسان وجود دارد. شما میتوانید خودتان را متوجه به معانى مترقى و متعالى معنوى کنید؛ این را براى خودتان در نظر بگیرید. توجه به نماز، اهتمام به نماز، خیلى تأثیر دارد. نماز را با توجه خواندن، اول وقت خواندن، با حضور قلب خواندن، با تمرکز خواندن، خیلى خیلى اثر دارد. انس با قرآن، خیلى خوب است. هر روزى یک مقدار قرآن بخوانید، ولو نیم صفحه؛ مواظب باشید ترک نشود. قرآن را باز کنید؛ نیم صفحه، دو آیه، با توجه بخوانید. اینها مستمرند. این، آن مراقبت از معنویت و تهذیب نفس است. بگذارید یک نخبهى علمى - که انشاءالله یک روزى در اوج قلههاى علم خواهد بود - آنچنان در معنویت غرق باشد که بتواند این دانش را به طور خالص و صددرصد به نفع بشریت به کار ببرد. وقتى دل شما با خدا بود، دانش شما دیگر در خدمت بمب اتم یا سلاح سمّى یا شیوههاى اقتصادىِ نابود کنندهى ثروت ملتها به کار نمیرود. امروز دانشمند اقتصادى دنیا، دانشمند اتمى دنیا، دانشمندهاى گوناگون علوم زیستى در دنیا، بسیارى از فرآوردههاى علمىشان در اهلاک بشریت، نابودى جسم بشر یا روح بشر دارد به کار میرود. علم است که میتواند مادهى مخدرِ کشندهاى مثل این موادى که امروز وجود دارد، به وجود بیاورد؛ اینها هم از راه علم به وجود آمده؛ اینها خیانتهاى بزرگ صاحبان علم است؛ به خاطر دلهاى غافل، چشمهاى حریص به پول و زندگى دنیا و مادیت، که بکلى معنویات را فراموش میکنند. شما وقتى مهذب بودید، دانش شما به طور صددرصد به نفع انسانها تمام میشود. این مراقبت اول.
 مراقبت بعدى، مراقبت در تفکر است. فرمودهاند بزرگترین عبادت، تفکر است؛ تفکر در آفرینش، تفکر در وظائف انسان، تفکر در زندگى دنیا، تفکر دربارهى آخرت، تفکر در اوضاع سیاسى عالم، تفکر در مسائل اصولى و اساسى زندگى بشر. ما تحول در علم و پیشرفت در علم داریم، پیشرفت در فکر هم باید پیدا کنیم. اندیشه و تفکر است که خط و جهت و سمت تلاشهاى علمى و اقتصادى و اجتماعى و سیاسى جوامع را ترسیم میکند. این هم مراقبت دوم.
 بعد هم مراقبت نسبت به وضعیت کشورتان؛ نگاه درست و دقیق به مسائل کشور، تحلیل مسائل کشور. امروز نخبگان ما میتوانند در این زمینهها خیلى کارهاى خوبى انجام دهند. ما امروز در یک میدان وسیعى در مقابلهى با جبههى دشمن قرار گرفتهایم؛ آن جبهه، جبههى ضعیفى نیست؛ جبههى تهیدستى نیست؛ پول دارد، تبلیغات دارد، رسانه دارد، علم دارد، سیاست و توانائىهاى سیاسى دارد؛ اما ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى در مقابل همهى فشارهاى او ایستاده. همه جور هم فشار وارد میکنند؛ از فشار امنیتى و نظامى و ترور و ایجاد اغتشاش و غیره بگیرید، تا فشار سیاسى، تا فشار اقتصادى، تا تحریم، و از این قبیل کارها. ملت در مقابل همهى اینها ایستاده و پیش رفته. سى و سه سال است که این فشارها وجود دارد و ملت ایران و انقلاب اسلامى و نظام جمهورى اسلامى، با رشادت و با توانائى ایستاده؛ هم فشارها را خنثى کرده، هم خودش را قوى کرده.
 در نقشهى کنونى دنیا، در این کالکى که امروز وضعیت جایگاه و موقعیت نیروهاى سیاسى دنیا و جغرافیاى سیاسى دنیا را ترسیم کرده و وجود دارد، جایگاه خودمان را، جایگاه ملت ایران را، جایگاه نظام جمهورى اسلامى را گم نکنیم؛ ما کجائیم؟ در چه وضعیتى هستیم؟ زورآزمائىها را ببینید، فشارها را ببینید، ناکامىهاى دشمن را مشاهده کنید. البته فشارها خیلى زیاد است - از جوانب مختلف - اما اینکه ما تصور کنیم با فلان تصمیم، با فلان تدبیر و اقدام، موجب شدیم که دشمنى به طرف ما جلب شود، این غلط است؛ این درست نیست. ملت ایران به خاطر جایگاه مستقل خودش، به خاطر تسلیم نشدن در مقابل نظام سلطهى بینالمللى، مورد این تهاجمهاست. چون ملت در مقابل این نظام سلطه تسلیم نشده، فشار مىآورند که تسلیمش کنند. نه تنها نتوانستند او را وادار به تسلیم کنند، بلکه او در جایگاه خودش پافشارىاش هم بیشتر شده، قدرت و توانائىاش هم بیشتر شده. این، دشمنان را دچار عصبانیت و هیجانهائى میکند که اشتباهاتى هم بر اثر این هیجانها از آنها سر میزند؛ که انسان از اشتباهات آنها هم میتواند منتفع شود. بنابراین نخبگان عزیز ما جایگاه نظام جمهورى اسلامى را بدانند.
 و من به شما عرض بکنم؛ با ثروت نیروى انسانى که امروز خوشبختانه کشور ما از آن برخوردار است، خواهیم توانست از تمام این گردنههاى دشوار عبور کنیم. رسیدن به قله، بدون عبور از گردنهها، یک خیال باطل است. گاهى شما در خانه نشستهاید - من بارها مثال میزنم - از پنجرهى خانه نگاه میکنید، کوههاى البرز را مىبینید که افراد دارند روز جمعه یا غیر جمعه از یک جا بالا میروند. انسان از درون همان اتاقى که نشسته، خودش را کنار اینها و در قله مشاهده میکند؛ در حالى که در قله نیست. اگر بخواهید به قله برسید، باید بروید از همین پائین کوه شروع کنید، حرکت کنید، سختىها را تحمل کنید، عرق بریزید، خسته بشوید، مشکلات فراوانى را در راه تحمل کنید، بالاخره هم به قله برسید. رسیدن به قله در مثال کوهپیمائى، صرفاً یک ورزش است؛ رسیدن به هواى آزاد و احساس رضایت و دلشادى است؛ اما در حرکت یک ملت، رسیدن به قله، یعنى رسیدن به سعادت دنیا و آخرت، رسیدن به آرامش، به آسایش، به همهى خوشبختىهائى که یک ملت میتواند براى خودش ترسیم کند. با این ثروتى که کشور ما دارد - هم ثروت انسانى، هم ثروت طبیعى - به توفیق الهى ملت ایران از همهى این گذرگاههاى خطرناک و پیچهاى دشوار و سربالائىهاى سخت عبور خواهد کرد و انشاءالله به قله خواهد رسید.
 امیدوارم خداوند متعال همه‌ى شماها را محفوظ بدارد؛ مسئولین را هم بر وظائف مهمى که برعهدهشان هست، موفق بدارد و انشاءالله روزبهروز ما شما را در پیشرفت و در ترقى ببینیم و انشاءالله خداى متعال کشور ما را و ملت ما را از همهى این میدانها سربلند بیرون بیاورد.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
 
1) ابراهیم: 25

 


جمعه 91 مهر 14 , ساعت 9:14 عصر

برای فرج یار

ظهور

 

.


دنیای پیچیده امروز با جذابیتها و مشغولیتهای خاص خودش ، بسیاری از ما انسانها را از امور مهم و ضروری غافل کرده و دچار روزمرگی نموده است ، یکی از این امور فوق العاده مهم که در متون اسلامی ما به کرات مورد اشاره قرار گرفته و بخش قابل توجهی از روایات و ادعیه وارد شده اهل بیت علیهم السلام را به خود اختصاص داده است ، امر ظهور امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف می باشد


عظمت و ضرورت امر ظهور کاملاً روشن است، اما مع الاسف شاهدیم در سطوح مختلف جامعه حق این مطلب ادا نمی شود خواندن مجموعه ای از دعا ها و انجام اعمالی بسیار موثر در جهت سرعت بخشیدن به ظهور سریع السیر حضرت حجت عجل الله تعالی فرجه الشریف است که توصیه میشود:

 

1. خواندن روزانه دو رکعت نماز به نیت تعجیل در فرج آقا امام زمان علیه السلام به نیابت از فرشتگان و ملائک خداوند.

2. خواندن روزانه دو رکعت نماز به نیت تعجیل در فرج آقا امام زمان ارواحنا له الفداه به نیابت از حضرت محمدصلی الله علیه و اله و سلم و پیامبران الهی و امامان معصوم .

3. خواندن روزانه دو رکعت نماز به نیت تعجیل در فرج آقا امام زمان عج الله تعالی  به نیابت از تمامی م?منین.

4. خواندن دعای جوشن کبیر به نیت تعجیل در فرج آقا امام زمان علیه السلام به نیابت از تمامی م?منین(حتی شبی 10 فصل )

اخیرا حضرت مهدی عج الله تعالی فرجه الشریف در عالم خواب به یکی از علما فرمودند دعای جوشن کبیر برای فرج من بخوانید و خداوند را به اسمای اعظمش برای صدور حکم فرج قسم بدهید.

تمام اعمال نیک و ثواب را به نیت تعجیل در فرج و به نیابت از امام زمان(عج) انجام دهیم اعم از : حج ، خواندن سوره های قرآن ، صدقه ، قرض الحسنه ،زیارت ائمه اطهار ، انبیا و اولیا علیه السلام ، دیدن روی پدر و مادر ، انفاق ، احسان ، زیارت اهل قبور و .... تمامی مستحبات را به نیت امام زمان عج الله تعالی انجام دهیم و اگر کوچکترین قدم خیری برمیداریم به نیابت از امام زمان علیه السلام باشد

5. برای سلامتی آقا امام زمان علیه السلام و تعجیل در فرجش صدقه بدهیم ؛ روضه بگیریم و قربانی نماییم .

6. حداقل روزی 14 مرتبه دعای ((اللهم عجل لولیک الفرج)) به نیت چهارده معصوم پاک و 100 مرتبه صلوات بفرستیم بر محمد و آل محمد و (( عجل فرجهم )) ، در قنوت و رکوع و سجود نمارها نیز دعای فرج بخوانیم و بعد از نماز فرشتگان و پیامبران الهی را به عزت و جلال خداوند به دعا برای ظهور حضرت قسم بدهیم .

7. با خواندن دعای عهد و زیارت آل یاسین در لشکر امام زمان علیه السلام حاضری بزنیم و با خواندن دعای ندبه و دعای عصر جمعه در غیبت آن حضرت اشک ماتم بریزیم. هر کجا آثاری از زندگی هست از برکت وجود امام زمان عج الله تعالی  ماست ...

ایشان مقسم الارزاق و همه عالم مهمان سفره او هستند. ولی نعمت خود را فراموش نکنیم گوش به زنگ فرج باشیم ، قرآن را که گشودیم شریک قرآن را فراموش نکنیم ، بیتاب زیارتش باشیم و برای آمدنش لحظه شماری کنیم .

تمام اعمال نیک و ثواب را به نیت تعجیل در فرج و به نیابت از امام زمان(عج) انجام دهیم اعم از : حج ، خواندن سوره های قرآن ، صدقه ، قرض الحسنه ،زیارت ائمه اطهار ، انبیا و اولیا علیه السلام ، دیدن روی پدر و مادر ، انفاق ، احسان ، زیارت اهل قبور و .... تمامی مستحبات را به نیت امام زمان عج الله تعالی  انجام دهیم و اگر کوچکترین قدم خیری برمیداریم به نیابت از امام زمان علیه السلام باشد .

منبع : کتاب وعده ی دیدار نزدیک است . مولف : سعید سبزکار


جمعه 91 مهر 14 , ساعت 9:12 عصر

اردهال

اردهال در فاصله 35 کیلومترى غرب کاشان واقع شده است. در دوران اسلامى مردم اردهال به سبب وجود چند مزار مقدّس از امامزادگان شیعه و نزدیکى و پیوند آن با قم و روایت‏هاى تاریخى و مذهبى که در وصف قم و اطراف آن آمده، سرزمین اردهال را مقدّس مى‏شمارند و رشته کوه‏ها و ارتفاعات آنجا را «اردهار» یا «اردهال» یعنى کوه یا رشته کوه مقدّس نامیده‏اند.

 


 

در توصیف مقام این دیار که به اردهال مشهور است، امام رضا علیه السلام به موسی بن خزرج فرمودند: نعِمَ المُوِضَع وَراردَهارْ،خوب مکانی است اردهار. (تاریخ قم)

 اردهال پس از شهادت حضرت سلطان على ‏علیه السلام به «مشهد اردهال» و به سبب حُرمت تخته قالى که تمثیلى از پیکر پاک امامزاده است و آن را براى غسل تمثیلى به کنار نهر حمل مى‏کنند و بر آن آب مى‏ریزند، به «مشهد قالى» یا «مشهد قالى شویان» شهرت یافته است.

 

 مراسم قالى شویان

دومین جمعه مهر ماه هر سال بزرگان فین در حرم امامزاده سلطان على بن محمدالباقر ‏علیهماالسلام قالی متبرکه را از بزرگان روستای خاوه (یکی از روستاهای اطراف) تحویل می گیرند. قالی را با شور و حال وصف ناپذیری از صحن صفا به سوی نهر تاریخی شاهزاده حسین حرکت می دهند. در آن مکان اهالی فین با چوب دست هایشان آب نهر را به قالی می‌پاشند، سپس از مسیر دیگری قالی را با شور و حال سابق به صحن فینی ها می آورند و آن را به بزرگان تحویل می‌دهند و آنان قالی را در محفظه یی تا سال بعد نگاه می دارند.

استقبال با شکوه مشتاقان در مسیر راه آن حضرت یاد آور استقبال مردم مدینه از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله بود که پیش کش نمودن بیش از نیمی از دشت سر سبز خوابق روستای خاوه اردهال به پای آن حضرت گواه این مدّعاست

 نزدیک به دوازده چوبدار در صحن شاهزاده حسین گرد هم می آیند و چوبهایشان را در هوا تکان می دهند و اشعار مذهبی می خوانند. به مرور اهالی فین با چوب هایشان برای شرکت در مراسم جمع می شوند. فینی ها وارد صحن صفا می شوند و با سر دادن ندای حسین حسین به خونخواهی امامزاده می پردازند. وقتی میزان نفرات به حد نصاب رسید هیات امنا گزارش هایی را در ارتباط با تعمیرات و سایر اقدامات عمرانی صورت گرفته به مردم ارایه می کنند. پس از قرائت گزارش ها، برنامه لغتنامه و مرثیه خوانی انجام می شود و بعد از آن مراسم قالیشویان آغاز می شود. گفتنی است از افرادی که مورد لعن قرار می گیرند یکی چراغ کوش کرمه  یا همان زرین کفش است که امامزاده را به شهادت رساند او بعد از شهید کردن حضرت به روستایی گریخت و به خانه پیرزنی رفت، چراغ خانه او را خاموش کرد و در تنور منزل او پنهان شد. اهالی بعد از مدتی او را یافته و به سزای عملش می رسانند.

شهید اردهال

 

بررسی های تاریخی نشان می دهد علت اینکه همه ساله دومین جمعه مهرماه جلالی مراسم قالیشویان برگزار می شود ریشه در آیین های مهرپرستی ایرانیان باستان دارد. با ظهور دین اسلام ، برخی از آیین های نیک ایرانیان همچون جشن نوروز در میان مسلمانان نیز رواج پیدا کرد و برخی از آیین ها در قالب ستنهای اسلامی ظهور کرد. واقعه شهادت حضرت علی بن محمدالباقر علیهماالسلام که در جمادی الثانی سال 106 قمری اتفاق افتاده همزمان با دومین هفته مهرماه سال شمسی بوده که آیین جشن و پایکوبی مهرگان در ایران برپا می شده است و همچنین مردم فین آیین خاصی به نام جشن آبریزان برگزار می کردند و به نظر می رسد به هنگام شهادت حضرت، مردم سرگرم برگزاری جشن بودند ولی به محض شنیدن خبر شهادت سراسیمه خود را به مشهد اردهال می رسانند و از آن سال به بعد همه ساله در همان تاریخ (دومین جمعه مهرماه) به احترام شهادت فرزند امام پنجم مراسم قالیشویان را که شباهتی با جشن آبریزان و آیین مهرگان دارد برگزار می کنند.

شهید اردهال

 


مردی از تبار حسین علیه السلام

سال 113 هجری قمری و در اوج خفقان حکومت بنی امیّه سلاسه ی امام محمّد باقر علیه السلام که «علی» نام داشت با دعوت اهالی منطقه «چهل حصاران» (کاشان امروزی) و «فین» به آن دیار نزول اجلال کرد تا شیعیان را مراد دل و خضر راه باشد. او فرزند بلافصل امام باقر علیه السلام و برادر امام صادق علیه السلام بود و در مدت اقامت خود از جانب دو امام مأمور به تبلیغ معارف اسلام بود. سنّ شریفش را تقریباً هنگام ورود به ایران مرکزی 30 سال ذکر کرده اند .

استقبال با شکوه مشتاقان در مسیر راه آن حضرت یاد آور استقبال مردم مدینه از پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله بود که پیش کش نمودن بیش از نیمی از دشت سرسبز خوابق روستای خاوه اردهال به پای آن حضرت گواه این مدّعاست .

سه سال در منطقه ی کاشان و فین به تبلیغ معارف اسلام پرداخت و فصل تابستان که هوای کویر گرم و طاقت فرسا بود به روستای خاوه ی اردهال کوچ می کردند و مهمان اهل آن دیار بودند. نماز جمعه را در محلّی به نام مصلّا اقامه می کردند که میعادگاه عاشقانی بود که از ولایات جاسب، قم، اردهال، فین و چهل حصاران می آمدند.

تا اینکه بالاخره شب سیرتان، فروغ خورشید را برنتافتند و به خاموشی اش توطئه چیدند. در 27 جمادی الثّانی سال 116 هجری قمری که مصادف با اوائل مهر ماه بود، عمّال بنی امیّه اطراف خیمه گاه آن حضرت را محاصره کردند و جنگی نابرابر آغاز شد که بنابر اقوال ، 13 روز به طول انجامید.

با وجودی که آن حضرت یکی از چهار امام مزاده بلافصل و دارای تاریخ مستند در ایران است و فضائل و کرامات بسیاری از او سر زده است اما به علّت قرار گرفتن زیارتش در مسیری که شاهراه نیست و از دیدگاه علمی و تحقیقی هم کاری بایسته و شایسته آن حضرت انجام نشده است ، ناشناخته مانده است

در این جنگ نیروهای امامزاده سلطانعلی بسیاری از افراد دشمن را از بین می برند و در نهایت زرین کفش (حاکم اردهال ) حیله می اندیشد و چهل تن از زنان و دختران کلجاری را برهنه به میدان جنگ می فرستد که امامزاده عقب نشینی می کند و در پناه سنگی در «درّه ی ازناوه» به نماز و دعا می پردازد. در این هنگام افراد دشمن به حضرت سلطانعلی و یارانش، حمله می کنند و عاقبت آن بزرگوار غریبانه و در حال سجده نماز وصال چونان جدّ غریبش حسین علیه السلام، سر از بدنش جدا می شود و به شهادت نائل می گردد.

خبر شهادت به مردم کاشان و محله فین می رسد. مردم فین کاشان چوب و چماق به دست راه می افتند و به منطقه می‌رسند و دشمنان را نابود می کنند و امامزاده سلطانعلی را در قالیچه ای می پیچند و در نهری کنار شاهزاده حسین غسل داده و سر و سینه زنان در حالی که چوب و چماق به دست دارند در اردهال به خاک می سپارند. این تشییع جنازه رسم هر ساله شد که در جمعه ی دوم پاییز که به جمعه قالیشویان معروف شده عاشقان آن حضرت از گوشه و کنار جمع می‌شوند و به سوگواری می پردازند .

با وجودی که آن حضرت یکی از چهار امامزاده بلافصل و دارای تاریخ مستند در ایران است و فضائل و کرامات بسیاری از او سر زده است اما به علّت قرار گرفتن زیارتش در مسیری که شاهراه نیست و از دیدگاه علمی و تحقیقی هم کاری بایسته و شایسته آن حضرت انجام نشده است، ناشناخته مانده است .

حــریم حــضرت سلطانعلی صـفادارد                                  نــسیــم تـربـت او عطـر کـربــلا دارد      

به آب دیـده بــشوییم گـر دقـالـی را                                که هر چه دارد از آن قطعه بوریا دارد


<      1   2   3   4      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ