شنبه 91 مهر 15 , ساعت 11:19 صبح
بیانات مقام معظم رهبری در دیدار شرکتکنندگان در ششمین همایش ملی نخبگان جوان به گزارش حلقه شهید علیرضا شبانی به نقل از دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیت الله العظمی خامنه ای
بسماللهالرّحمنالرّحیم
اولاً به همهى شما عزیزان که واقعاً فرزندان عزیز این ملت هستید و نور چشمان ما هستید، باید مبارکباد بگوئیم، به خاطر حضور در مجموعهى نخبگانى کشور. البته این «مبارکباد» مثل مبارکبادهاى جشن تولد است، که در جشن تولد به آن شخص مبارکباد میگویند، در حالى که او در تعیین زمان تولد و تاریخ تولد و اصل تولد هیچ نقشى نداشته. پس این به معناى این است که خداى متعال یک فرصتى را به شما داده، خوشبختانه توفیق هم پیدا کردهاید که از این فرصت تا اینجا استفاده کنید و جزو مجموعهى نخبگانى واقع شوید؛ این مبارک است بر شما؛ لیکن این استعداد، این توانائى، این فعلیتى که تا امروز پیدا کردهاید، ورود در یک راه است، آغاز یک راه است، پایان یک راه نیست؛ این را باید همهى نخبگان عزیز جوان ما در نظر داشته باشند.
ما قانع نیستیم، شما هم قانع نباشید به این که جوانِ بااستعدادِ برجستهى ما توانست در یک بخشى، در یک آزمون بزرگى، نخبگى خودش را نشان بدهد؛ به این مقدار، نه من قانعم، نه شما قانع باشید. توقع من و توقع شما باید این باشد که این بذرِ بهثمرنشسته تبدیل شود به یک نهال برومند، و تبدیل شود به یک شجرهى طیبهاى که «تؤتى اکلها کلّ حین باذن ربّها»؛(1) درخت ثمربخشى شوید که در همهى زمانها، در همهى موقعیتها، بتوانید میوهى شیرین خودتان را به کام این کشور، این ملت، این تاریخ و در نهایت به کام بشریت بچشانید؛ این باید هدف باشد.
اما در مورد جلسهى امروز. من با دقت به مطالبى که این عزیزان آمدند اینجا بیان کردند، گوش کردم. تصدیق میکنم که نظرات، نظرات سنجیده و خوبى بود؛ نه به معناى اینکه از نگاه کارشناسى، انسان بتواند همهى این پیشنهادها را تصدیق کند - این نیاز به بررسى دارد - اما از این نظر که انسان احساس میکند و مىبیند که این نظرات و این پیشنهادها، با فکر و با سنجیدگى مورد مطالعه قرار گرفته و بیان شده؛ این خیلى براى من ارزشمند است.
خب، مسئولین محترم در مجلس حضور دارند - چند نفر از وزراى محترم و رئیس محترم بنیاد نخبگان - من انتظارم این است که نظراتى که این جوانهاى عزیز بیان کردند، مورد توجه قرار بگیرد، روى اینها کار شود، بررسى شود. اى بسا جرقههائى که میتواند منتهى شود به یک نور بزرگ و شعلهاى فراگیر که فضا را روشن کند. و توجه شود به این که این نظرات از دلهاى صادق صادر شده؛ این هم خیلى مهم است. در همهى این مطالبى که دوستان گفتند و من رئوس مطالب را یادداشت کردم، انسان همین نکته را مشاهده میکند: برخاستهى از صدق و صفا و احساس شیرینِ موجود در ذهن جوان و دل جوان، که احساس مسئولیت میکند و با امید و با نشاط حرف میزند. این از آن چیزهائى است که اصلاً فضا را شیرین میکند. وقتى جوانها با آن امید و با آن نشاط و با آن روحیه حرف میزنند، فضا، فضاى پرنشاطى میشود؛ این پیشنهادها غالباً اینجور است. البته این مطالب، سنجیده هم هست؛ یعنى آنچه دوستان بیان کردند، پیشنهادهاى خامى به نظرم نرسید.
خب، اصلىترین محور پیشرفت کشور، همین است. امام بزرگوار ما در یک حادثهى مهم جنگى - که خیلى از شماها آن وقت شاید متولد هم نشده بودید - در قضیهى یکى از عملیات که پیروزىاى به دست رزمندگان آمده بود، یک پیامى دادند. در آن پیام این نکته وجود داشت که فتحالفتوح انقلاب اسلامى، تربیت این جوانهاست. همه توقع داشتند که امام بگوید این پیروزىاى که شما به دست آوردید، فتحالفتوح است؛ از آن پیروزى ستایش کند؛ امام نه، از رزمندگان تشکر کردند. اما گفتند فتحالفتوح انقلاب ما تربیت این جوانهاست؛ که در آن شرائط دشوارى که همهى دنیا در مقابل ما با چهرهى دژم و سلاحِ آمادهى شلیک ایستاده بودند، اینها توانستند یک چنین پیروزى بزرگى را به دست آورند؛ عملیات طریقالقدس بود. من همین را تکرار میکنم: فتحالفتوح انقلاب اسلامى اینهاست. پیشرفت واقعى این است که جوانهاى ما، نخبگان ما نسبت به آینده احساس مسئولیت کنند؛ براى خودشان دیدگاه تعریف کنند؛ براى کشور آیندهاى را تصویر کنند و مجسم کنند و احساس کنند و این احساس را اظهار کنند؛ که آمادهاند براى رسیدن به این آینده، تلاش کنند. این چیزى است که امروز وجود دارد؛ این را باید تقویت کرد، این را باید پیش برد. این احساس و روحیهى نشاط را باید روزبهروز در جامعهى ما تشدید کرد. اگر این شد، آن وقت این دارائىِ شخصى شما - این استعداد و این نخبگى که یک دارائى شخصى است - تبدیل خواهد شد به دارائى ملى؛ ببینید چقدر خوب است. یک نفر سرمایهى خودش را به طلا و ارز تبدیل میکند و میرود توى صندوقخانهى منزلِ خودش پنهان میکند؛ این کجا، آن که مىآید سرمایه را تبدیل میکند به یک صنعت، به یک کارخانه، به یک کار تولیدىِ باارزش، و کشور را پیش میبرد، این کجا؟ شما با حرکت در راه این هدفها، این کار دوم را دارید میکنید؛ یعنى سرمایهى شخصى خودتان را تبدیل میکنید به یک سرمایهى ملى، به سرمایهى ملت ایران؛ این خیلى باارزش است.
خوشبختانه فضاى گفتمانى در کشور در جهت پیشرفت علم است؛ این دیگر بحمدالله تثبیت شده و جاافتاده است. حرکت علمى در کشور، یک حرکت پرشتابى است - همین طور که آمارهاى جهانى هم این را نشان میدهد - ولى نگرانى من از این است که احساس رضایتى که از این موقعیت و از این وضعیت به ما دست میدهد، ما را بىخیال کند، همت ما را کم کند. برمیگردم به آن حرف اول، که عزیزان من! هم شما در آغاز یک راهید، هم کشور در آغاز یک راه است. ببینید، ما به خاطر خباثت و سستى و استبداد و وابستگى حکومتهاى گوناگونى که در طول دورانهاى اخیر داشتیم، از قافلهى علمى جهان عقبیم. تقریباً شاید بشود گفت سه قرن، ما عقبیم. ما غفلت کردیم. رهبران سیاسى کشور، زمامداران کشور غرق در عیش و نوش و رسیدگى به نیازهاى شخصى و تکبر و استکبار نسبت به مردم شدند؛ از اوضاع و احوال دنیا غافل شدند؛ هم از لحاظ سیاسى ضرر کردیم، هم خسارتبارتر، از لحاظ پیشرفت علمى ضرر کردیم. در این میدان مسابقه که در قرنهاى گذشته ما جلوتر از دیگران بودیم، بعد از آنکه همهى دنیا تقریباً یک جور حرکت میکردند، ملتهائى توانستند به یک وسیلهى نقلیهى سریعالسیرى دست پیدا کنند، از ما جلو افتادند؛ لذا فاصلهى ما هى زیاد شد. آنها چون جلوتر از ما بودند، جلوتر از ما به وسیلهى نقلیهى سریعالسیرترى دست پیدا کردند؛ لذا فاصله بیشتر شد - این یک تمثیل است - ما که متوقف بودیم، یا حداکثر به پسماندههاى کارهاى دیگران و ساختههاى دیگران اکتفاء میکردیم، فاصلهى ما با دنیائى که روزبهروز میدانهاى جدیدى را کشف میکرد، بیشتر شد. انقلاب اسلامى آمد، همهى ماها را بیدار کرد، همتها را در ما برانگیخت، استعدادها به میدان آمدند. شتابى که ما امروز داریم، ده برابر، یازده برابر، سیزده برابر شتاب متعارف و متوسط علمى در دنیاست. این خیلى خوب است، اما فاصله زیاد است. اگر چنانچه مثلاً بیست سال - حالا من که میگویم بیست سال، روى محاسبهى دقیق نمیگویم؛ همین طور حدسى میگویم - ما همین شتابِ ده برابر را، دوازده برابر نسبت به پیشرفت علمى جهان را ادامه دهیم، خواهیم رسید به آن نقطهاى که متناسب ملت ایران است؛ متناسب تاریخ ماست، گذشتهى ماست، مواریث علمى ماست، و متناسب اهمیت ماست. بنابراین نباید بگذاریم این حرکت از دوْر بیفتد. اگر حرکت از دوْر افتاد، بازیابى و بازسازى آن دشوارتر خواهد بود. و این کارِ شما جوانهاست. جوانها باید همتهاى خود را زیاد کنند. احساس کنید که هم شما در آغاز یک راه طولانى و مهمید، هم کشور در آغاز یک راه طولانى و مهم است.
البته من به هیچ وجه توصیه نمیکنم که شما مرعوب پیشرفتهاى غرب شوید - ابدا - آن پیشرفتها به خاطر زودتر وارد یک مرحله شدن و متکى به ظلم و استکبار و استعمار است. اگر انگلیسىها هند را، برمه را، آن منطقهى ثروتمند آسیا را استعمار نمیکردند، غصب نمیکردند، ثروتهایش را بالا نمیکشیدند - که خود هندىها در یک دورهى تاریخى، خیلى خوب این وضع را ترسیم کردند - مسلّماً نمیتوانستند به اینجا برسند. اینها مثل زالو از دیگران مکیدند و خودشان را فربه کردند؛ ما نمیخواهیم این کار را بکنیم. ما به هیچ وجه به دنبال مکیدن دیگران نیستیم. ما درونزائى و درونجوشى را تقویت میکنیم، و معتقدیم میشود، و انشاءالله پیش خواهیم رفت. بنابراین، این نکتهى اول، که نگذارید حرکت از دوْر بیفتد.
نکتهى دوم اینکه، هم مسئولین و مدیران دستگاههاى ذىربط با حرکت علمى مسئولیتهائى دارند، هم خود نخبگان مسئولیتهائى دارند. من خرسند شدم از اینکه دیدم چند نفر از جوانهاى عزیز ما اینجا تصریح کردند که نخبه خودش را طلبگار از نظام نمیداند، طلبگار از مردم نمیداند - به این مضمون بیان کردند - خودش را کسى میداند که میتواند به این مردم خدمت کند و موظف است که این خدمت را انجام دهد. این خیلى روحیهى خوبى است. در عین حال مسئولیتهائى وجود دارد.
البته مسئولان، خوب کار کردند. من بررسى کردم و گزارشهاى نزدیک را گرفتم. میدانید من معمولاً به گزارشهائى که دوستان و مدیران مىآیند ابراز میکنند، اکتفاء نمیکنم. خب، گزارشهائى که به طور رسمى گفته میشود، غالباً گزارشهاى مطلوب و رنگآمیزى شدهى قشنگى است؛ انسان از راههاى دیگر میتواند کشف کند. علاوه بر اینکه گزارشهائى که مدیران دادند، گزارشهاى خوبى بود و امروز هم خانم رئیس بنیاد مطرح کردند، من از طرق دیگر هم تحقیق کردم، دیدم انصافاً در بنیاد نخبگان دارد خوب کار میشود و تلاش، تلاش بسیار خوبى است.
خب، یک نکته این است که در حوزهى علوم فنى و حوزهى علوم انسانى، معیارها دوگانه است. البته حالا یک جوان عزیزى باز در مورد علوم فنى هم تفکیک قائل میشوند بین علوم محض و علوم صنعتى و فنى؛ که این هم نکتهى قابل توجهى است. اما به هر حال مایزى وجود دارد بین معیارهاى نخبگى و زبدگى در علوم فنى و علوم انسانى. مترها یک اندازه نیست، معیارها یک جور نیست؛ به این نکته توجه شود. ما لازم داریم که در زمینهى علوم انسانى - که امروز یک نیاز بسیار اساسى کشور ماست - به تازهها، برجستگىها و نوآورىها دست پیدا کنیم؛ این کلید اساسى پیشرفت نهائى و بنیادى و ریشهدار کشور است. بنابراین لازم است معیارها درست انتخاب شود.
یک نکتهى دیگر این است که حمایت از نخبه، در درجهى اول باید به معناى ایجاد فرصت پژوهش و تحصیل و پیشرفت باشد. البته من به هیچ وجه مخالف حمایتهاى مالى و مادى و اینها نیستم، بلکه لازم است آن کارها انجام بگیرد؛ لیکن مهمتر از آن این است که نخبه احساس کند فضاى تنفس علمى دارد. آن چیزى که مکرر به ما منتقل میشود، این است که نخبگان و برجستگان مایلند یک میدان وسیعى باشد که بتوانند به اقتضاى نخبگى و استعداد برتر، در آن بتازند؛ این را باید فراهم کرد. البته این، راههاى گوناگونى دارد. تشخیص راهها، ارائهى راهها و پیشنهادها کار ما نیست؛ کارِ کارشناسهاى ذىربط است. البته امروز جوانها نظراتى هم دادند. این را باید تأمین کرد تا نخبه بتواند احساس کند که میدان کار و پیشرفت براى او وجود دارد.
نکتهى دیگر این است که ما مسئلهى رعایت نخبگان و نگاه به نخبگان را به یک حالت شبکهاى در بیاوریم. ما نخبه را شناسائى میکنیم، انتخاب میکنیم، کمک میکنیم و ثبات در حرکت نخبگى به او میدهیم؛ این کافى نیست. باید یک حرکت شبکهاىِ سازنده و یک چرخه به وجود بیاید، که از پرورش و ساخت نخبه آغاز میشود؛ یعنى مربیگرى. ریشه و پایه هم در آموزش و پرورش است؛ همچنان که یکى از جوانها گفت. ما باید استعدادهاى نخبه را شناسائى کنیم و تربیت کنیم، بعد در میان اینها گزینش و انتخاب لازم است؛ بعضى نخبهترند، بعضى استعدادهاى برترند؛ انتخاب بهترینها. بعد از آن، نگهدارى و ارتقاء است؛ نه فقط نگهدارى، بلکه نگهدارى همراه با ارتقاء و پیشرفت. کمک کنید این نخبه اگر امروز در رتبهى دهم است، در آیندهى نه چندان دورى به رتبهى اول برسد؛ ارتقاء پیدا کند. بعد این نخبه، خود وارد چرخهى نخبهسازى شود - یعنى حالت شبکهاى پیدا کند - خود این نخبه، نخبهساز و نخبهپرور شود. در این صورت، حالت درونزائى به وجود خواهد آمد و حرکت مضاعف خواهد شد. اگر ما یک چنین شیوهاى را در پیش بگیریم، به نظر میرسد که کار پیشرفت خواهد کرد.
یک نکتهى دیگر که مربوط به مسئولین محترم است، مربوط میشود به سند راهبردى نخبگان؛ که این پیشنهاد شد. خوشبختانه چیز خوبى تهیه شده. من خودم ندیدم، اما دوستانى که بررسى کردند، قضاوتشان این است که این سند راهبردى، بسیار خوب و جامع تهیه شده. خب، در مرحلهاى از شوراى عالى انقلاب فرهنگى هم تصویب شده، اما باید سریعاً به تصویب نهائى برسد و سریعاً ابلاغ شود. وقتى ابلاغ شد، همهى دستگاهها در اجراى آن همکارى و همافزائى کنند. اگر چنانچه سند راهبردى نخبگان - آنطورى که براى من نقل کردند تهیه شده - تصویب شود و ابلاغ شود، بسیارى از این سؤالات و نقاط ابهام به خودى خود برطرف خواهد شد.
اما در مورد مسئولیت شما نخبگان عزیز. عرض کردیم خود را در آغاز راه بدانید. سعى کنید در طراز نخبگى باقى بمانید. امروز شما نخبهاید، اما مسابقه است؛ ممکن است سطح علمى کشور به حدى برسد که این مقدار، نصاب نخبگى نباشد؛ لازم باشد انسان به نصاب بالاترى دست پیدا کند. ما در سند چشمانداز بیست ساله آوردیم که در سال 1404 از لحاظ علمى، در رتبهى اول منطقه باشیم. بعضى از مسئولین میگویند آقا شما گفتید سال 1404، اما حالا که 1391 است، از لحاظ علمى در رتبهى اول منطقه هستیم. خب، این حرف درست است؛ اما این، آن حرف نیست. حالا آخر راه نیست، وسط راهیم، اول کاریم. باید بتوانید این رتبهى اوّلى را از 1391 - که امسال است - تا 1404 نگه دارید؛ ببینید اقتضاى این نگهدارى چیست؟ خیلى کار لازم دارد. یک یاعلى گفتید و یک جهشى کردید؛ خیلى خوب، رسیدید به رتبهى اول؛ اما دیگران که بیکار ننشستهاند. در منطقه، دیگران هم میخواهند رتبهى اول باشند، رتبهى بالاتر باشند؛ آنها هم دارند تلاش میکنند. بنابراین باید بتوانید این نخبگى را حفظ کنید. در مورد اشخاصِ شما هم عیناً این صدق میکند؛ باید اثرگذارى داشته باشید. همان طور که عرض کردیم، در این شبکهى نخبگانى، باید بتوانید فضاى پیرامون خودتان را به سمت نخبه شدن سوق دهید؛ این یک کار مهمى است، جزو وظائف مهم نخبگان است.
یک مسئولیت دیگرى که من یادداشت کردم، این است که تلاش خودتان را معطوف به نیازهاى کشور کنید. البته در بیانات دوستان هم هست؛ در دیدارهاى دانشجوئى و دانشگاهى هم که من ماه رمضان و غیر ماه رمضان گاهى داشتم، این را تکرار میکنند؛ اما باید این تحقق پیدا کند، باید عملى شود. الان به ما گزارش میدهند که هفتاد درصد مقالههاى علمى ما ناظر به نیازهاى کشور نیست. نمیدانم چقدر این آمار دقیق است، اما به من اینجور گزارش میشود. این همه شما زحمت بکشید، مقالهى علمى تهیه کنید، از این مقالات علمى سى درصد ناظر به نیازهاى کشور باشد، هفتاد درصد نه! خب، انسان احساس خسارت میکند. باید صددرصد کار علمى، تلاش علمى، تهیهى مقالهى علمى ناظر باشد به نیازهاى شما. شما با I.S.I هم بر این اساس همکارى کنید. آنجائى که مقالهى مورد قبول I.S.Iچیزى است که شما میتوانید در کشور از آن استفاده کنید، آن را دنبال کنید. ما معیار اساسى در دست داریم؛ معیار ما این است که کشور ما صدها خلل و مشکل و خلا دارد، میخواهیم اینها را پر کنیم. این هم یک نکتهى بسیار اساسى است. البته این بیش از همه احتیاج دارد به همان روش سیستمى که یکى از دوستان اشاره کردند، و تلاشى که بنیاد نخبگان باید در این زمینه انجام دهد.
توصیهى دیگر من این است که عزیزان! از خودتان مراقبت کنید. مراد من مراقبت فیزیکى نیست. مراقبت کنید در معنویت، در تهذیب نفس؛ این به شما کمک خواهد کرد. باید بتوانیم چهرهى مقبولى در پیشگاه الهى براى خودمان درست کنیم. شما جوانید؛ دلهاتان پاک است، روحهاتان شفاف است. دست یافتن به رتبهها و مقامات معنوى و روحى در سنینى که شما هستید، شاید بشود گفت ده برابر آسانتر است براى کسى در سنین من. میتوانید توجه پیدا کنید، میتوانید توسل پیدا کنید، میتوانید با خدا انس پیدا کنید، میتوانید خودتان را از گناهان دور نگه دارید؛ یکى از خصوصیات جوان همین است. شما مثلاً جسم یک ژیمناست جوان را در تحرکات گوناگونش نگاه کنید، ببینید چقدر عضلات و بندهاى بدن او قابل انعطافند؛ که یک آدم مسنّى مثل بنده، بههیچوجه یکصدم آن را هم نمیتواند براى خودش به وجود بیاورد. این قدرت انعطاف، یک توانائى است. عین همین، در روح وجود دارد؛ در جان انسان، در دل انسان وجود دارد. شما میتوانید خودتان را متوجه به معانى مترقى و متعالى معنوى کنید؛ این را براى خودتان در نظر بگیرید. توجه به نماز، اهتمام به نماز، خیلى تأثیر دارد. نماز را با توجه خواندن، اول وقت خواندن، با حضور قلب خواندن، با تمرکز خواندن، خیلى خیلى اثر دارد. انس با قرآن، خیلى خوب است. هر روزى یک مقدار قرآن بخوانید، ولو نیم صفحه؛ مواظب باشید ترک نشود. قرآن را باز کنید؛ نیم صفحه، دو آیه، با توجه بخوانید. اینها مستمرند. این، آن مراقبت از معنویت و تهذیب نفس است. بگذارید یک نخبهى علمى - که انشاءالله یک روزى در اوج قلههاى علم خواهد بود - آنچنان در معنویت غرق باشد که بتواند این دانش را به طور خالص و صددرصد به نفع بشریت به کار ببرد. وقتى دل شما با خدا بود، دانش شما دیگر در خدمت بمب اتم یا سلاح سمّى یا شیوههاى اقتصادىِ نابود کنندهى ثروت ملتها به کار نمیرود. امروز دانشمند اقتصادى دنیا، دانشمند اتمى دنیا، دانشمندهاى گوناگون علوم زیستى در دنیا، بسیارى از فرآوردههاى علمىشان در اهلاک بشریت، نابودى جسم بشر یا روح بشر دارد به کار میرود. علم است که میتواند مادهى مخدرِ کشندهاى مثل این موادى که امروز وجود دارد، به وجود بیاورد؛ اینها هم از راه علم به وجود آمده؛ اینها خیانتهاى بزرگ صاحبان علم است؛ به خاطر دلهاى غافل، چشمهاى حریص به پول و زندگى دنیا و مادیت، که بکلى معنویات را فراموش میکنند. شما وقتى مهذب بودید، دانش شما به طور صددرصد به نفع انسانها تمام میشود. این مراقبت اول.
مراقبت بعدى، مراقبت در تفکر است. فرمودهاند بزرگترین عبادت، تفکر است؛ تفکر در آفرینش، تفکر در وظائف انسان، تفکر در زندگى دنیا، تفکر دربارهى آخرت، تفکر در اوضاع سیاسى عالم، تفکر در مسائل اصولى و اساسى زندگى بشر. ما تحول در علم و پیشرفت در علم داریم، پیشرفت در فکر هم باید پیدا کنیم. اندیشه و تفکر است که خط و جهت و سمت تلاشهاى علمى و اقتصادى و اجتماعى و سیاسى جوامع را ترسیم میکند. این هم مراقبت دوم.
بعد هم مراقبت نسبت به وضعیت کشورتان؛ نگاه درست و دقیق به مسائل کشور، تحلیل مسائل کشور. امروز نخبگان ما میتوانند در این زمینهها خیلى کارهاى خوبى انجام دهند. ما امروز در یک میدان وسیعى در مقابلهى با جبههى دشمن قرار گرفتهایم؛ آن جبهه، جبههى ضعیفى نیست؛ جبههى تهیدستى نیست؛ پول دارد، تبلیغات دارد، رسانه دارد، علم دارد، سیاست و توانائىهاى سیاسى دارد؛ اما ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى در مقابل همهى فشارهاى او ایستاده. همه جور هم فشار وارد میکنند؛ از فشار امنیتى و نظامى و ترور و ایجاد اغتشاش و غیره بگیرید، تا فشار سیاسى، تا فشار اقتصادى، تا تحریم، و از این قبیل کارها. ملت در مقابل همهى اینها ایستاده و پیش رفته. سى و سه سال است که این فشارها وجود دارد و ملت ایران و انقلاب اسلامى و نظام جمهورى اسلامى، با رشادت و با توانائى ایستاده؛ هم فشارها را خنثى کرده، هم خودش را قوى کرده.
در نقشهى کنونى دنیا، در این کالکى که امروز وضعیت جایگاه و موقعیت نیروهاى سیاسى دنیا و جغرافیاى سیاسى دنیا را ترسیم کرده و وجود دارد، جایگاه خودمان را، جایگاه ملت ایران را، جایگاه نظام جمهورى اسلامى را گم نکنیم؛ ما کجائیم؟ در چه وضعیتى هستیم؟ زورآزمائىها را ببینید، فشارها را ببینید، ناکامىهاى دشمن را مشاهده کنید. البته فشارها خیلى زیاد است - از جوانب مختلف - اما اینکه ما تصور کنیم با فلان تصمیم، با فلان تدبیر و اقدام، موجب شدیم که دشمنى به طرف ما جلب شود، این غلط است؛ این درست نیست. ملت ایران به خاطر جایگاه مستقل خودش، به خاطر تسلیم نشدن در مقابل نظام سلطهى بینالمللى، مورد این تهاجمهاست. چون ملت در مقابل این نظام سلطه تسلیم نشده، فشار مىآورند که تسلیمش کنند. نه تنها نتوانستند او را وادار به تسلیم کنند، بلکه او در جایگاه خودش پافشارىاش هم بیشتر شده، قدرت و توانائىاش هم بیشتر شده. این، دشمنان را دچار عصبانیت و هیجانهائى میکند که اشتباهاتى هم بر اثر این هیجانها از آنها سر میزند؛ که انسان از اشتباهات آنها هم میتواند منتفع شود. بنابراین نخبگان عزیز ما جایگاه نظام جمهورى اسلامى را بدانند.
و من به شما عرض بکنم؛ با ثروت نیروى انسانى که امروز خوشبختانه کشور ما از آن برخوردار است، خواهیم توانست از تمام این گردنههاى دشوار عبور کنیم. رسیدن به قله، بدون عبور از گردنهها، یک خیال باطل است. گاهى شما در خانه نشستهاید - من بارها مثال میزنم - از پنجرهى خانه نگاه میکنید، کوههاى البرز را مىبینید که افراد دارند روز جمعه یا غیر جمعه از یک جا بالا میروند. انسان از درون همان اتاقى که نشسته، خودش را کنار اینها و در قله مشاهده میکند؛ در حالى که در قله نیست. اگر بخواهید به قله برسید، باید بروید از همین پائین کوه شروع کنید، حرکت کنید، سختىها را تحمل کنید، عرق بریزید، خسته بشوید، مشکلات فراوانى را در راه تحمل کنید، بالاخره هم به قله برسید. رسیدن به قله در مثال کوهپیمائى، صرفاً یک ورزش است؛ رسیدن به هواى آزاد و احساس رضایت و دلشادى است؛ اما در حرکت یک ملت، رسیدن به قله، یعنى رسیدن به سعادت دنیا و آخرت، رسیدن به آرامش، به آسایش، به همهى خوشبختىهائى که یک ملت میتواند براى خودش ترسیم کند. با این ثروتى که کشور ما دارد - هم ثروت انسانى، هم ثروت طبیعى - به توفیق الهى ملت ایران از همهى این گذرگاههاى خطرناک و پیچهاى دشوار و سربالائىهاى سخت عبور خواهد کرد و انشاءالله به قله خواهد رسید.
امیدوارم خداوند متعال همهى شماها را محفوظ بدارد؛ مسئولین را هم بر وظائف مهمى که برعهدهشان هست، موفق بدارد و انشاءالله روزبهروز ما شما را در پیشرفت و در ترقى ببینیم و انشاءالله خداى متعال کشور ما را و ملت ما را از همهى این میدانها سربلند بیرون بیاورد.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
1) ابراهیم: 25
اولاً به همهى شما عزیزان که واقعاً فرزندان عزیز این ملت هستید و نور چشمان ما هستید، باید مبارکباد بگوئیم، به خاطر حضور در مجموعهى نخبگانى کشور. البته این «مبارکباد» مثل مبارکبادهاى جشن تولد است، که در جشن تولد به آن شخص مبارکباد میگویند، در حالى که او در تعیین زمان تولد و تاریخ تولد و اصل تولد هیچ نقشى نداشته. پس این به معناى این است که خداى متعال یک فرصتى را به شما داده، خوشبختانه توفیق هم پیدا کردهاید که از این فرصت تا اینجا استفاده کنید و جزو مجموعهى نخبگانى واقع شوید؛ این مبارک است بر شما؛ لیکن این استعداد، این توانائى، این فعلیتى که تا امروز پیدا کردهاید، ورود در یک راه است، آغاز یک راه است، پایان یک راه نیست؛ این را باید همهى نخبگان عزیز جوان ما در نظر داشته باشند.
ما قانع نیستیم، شما هم قانع نباشید به این که جوانِ بااستعدادِ برجستهى ما توانست در یک بخشى، در یک آزمون بزرگى، نخبگى خودش را نشان بدهد؛ به این مقدار، نه من قانعم، نه شما قانع باشید. توقع من و توقع شما باید این باشد که این بذرِ بهثمرنشسته تبدیل شود به یک نهال برومند، و تبدیل شود به یک شجرهى طیبهاى که «تؤتى اکلها کلّ حین باذن ربّها»؛(1) درخت ثمربخشى شوید که در همهى زمانها، در همهى موقعیتها، بتوانید میوهى شیرین خودتان را به کام این کشور، این ملت، این تاریخ و در نهایت به کام بشریت بچشانید؛ این باید هدف باشد.
اما در مورد جلسهى امروز. من با دقت به مطالبى که این عزیزان آمدند اینجا بیان کردند، گوش کردم. تصدیق میکنم که نظرات، نظرات سنجیده و خوبى بود؛ نه به معناى اینکه از نگاه کارشناسى، انسان بتواند همهى این پیشنهادها را تصدیق کند - این نیاز به بررسى دارد - اما از این نظر که انسان احساس میکند و مىبیند که این نظرات و این پیشنهادها، با فکر و با سنجیدگى مورد مطالعه قرار گرفته و بیان شده؛ این خیلى براى من ارزشمند است.
خب، مسئولین محترم در مجلس حضور دارند - چند نفر از وزراى محترم و رئیس محترم بنیاد نخبگان - من انتظارم این است که نظراتى که این جوانهاى عزیز بیان کردند، مورد توجه قرار بگیرد، روى اینها کار شود، بررسى شود. اى بسا جرقههائى که میتواند منتهى شود به یک نور بزرگ و شعلهاى فراگیر که فضا را روشن کند. و توجه شود به این که این نظرات از دلهاى صادق صادر شده؛ این هم خیلى مهم است. در همهى این مطالبى که دوستان گفتند و من رئوس مطالب را یادداشت کردم، انسان همین نکته را مشاهده میکند: برخاستهى از صدق و صفا و احساس شیرینِ موجود در ذهن جوان و دل جوان، که احساس مسئولیت میکند و با امید و با نشاط حرف میزند. این از آن چیزهائى است که اصلاً فضا را شیرین میکند. وقتى جوانها با آن امید و با آن نشاط و با آن روحیه حرف میزنند، فضا، فضاى پرنشاطى میشود؛ این پیشنهادها غالباً اینجور است. البته این مطالب، سنجیده هم هست؛ یعنى آنچه دوستان بیان کردند، پیشنهادهاى خامى به نظرم نرسید.
خب، اصلىترین محور پیشرفت کشور، همین است. امام بزرگوار ما در یک حادثهى مهم جنگى - که خیلى از شماها آن وقت شاید متولد هم نشده بودید - در قضیهى یکى از عملیات که پیروزىاى به دست رزمندگان آمده بود، یک پیامى دادند. در آن پیام این نکته وجود داشت که فتحالفتوح انقلاب اسلامى، تربیت این جوانهاست. همه توقع داشتند که امام بگوید این پیروزىاى که شما به دست آوردید، فتحالفتوح است؛ از آن پیروزى ستایش کند؛ امام نه، از رزمندگان تشکر کردند. اما گفتند فتحالفتوح انقلاب ما تربیت این جوانهاست؛ که در آن شرائط دشوارى که همهى دنیا در مقابل ما با چهرهى دژم و سلاحِ آمادهى شلیک ایستاده بودند، اینها توانستند یک چنین پیروزى بزرگى را به دست آورند؛ عملیات طریقالقدس بود. من همین را تکرار میکنم: فتحالفتوح انقلاب اسلامى اینهاست. پیشرفت واقعى این است که جوانهاى ما، نخبگان ما نسبت به آینده احساس مسئولیت کنند؛ براى خودشان دیدگاه تعریف کنند؛ براى کشور آیندهاى را تصویر کنند و مجسم کنند و احساس کنند و این احساس را اظهار کنند؛ که آمادهاند براى رسیدن به این آینده، تلاش کنند. این چیزى است که امروز وجود دارد؛ این را باید تقویت کرد، این را باید پیش برد. این احساس و روحیهى نشاط را باید روزبهروز در جامعهى ما تشدید کرد. اگر این شد، آن وقت این دارائىِ شخصى شما - این استعداد و این نخبگى که یک دارائى شخصى است - تبدیل خواهد شد به دارائى ملى؛ ببینید چقدر خوب است. یک نفر سرمایهى خودش را به طلا و ارز تبدیل میکند و میرود توى صندوقخانهى منزلِ خودش پنهان میکند؛ این کجا، آن که مىآید سرمایه را تبدیل میکند به یک صنعت، به یک کارخانه، به یک کار تولیدىِ باارزش، و کشور را پیش میبرد، این کجا؟ شما با حرکت در راه این هدفها، این کار دوم را دارید میکنید؛ یعنى سرمایهى شخصى خودتان را تبدیل میکنید به یک سرمایهى ملى، به سرمایهى ملت ایران؛ این خیلى باارزش است.
خوشبختانه فضاى گفتمانى در کشور در جهت پیشرفت علم است؛ این دیگر بحمدالله تثبیت شده و جاافتاده است. حرکت علمى در کشور، یک حرکت پرشتابى است - همین طور که آمارهاى جهانى هم این را نشان میدهد - ولى نگرانى من از این است که احساس رضایتى که از این موقعیت و از این وضعیت به ما دست میدهد، ما را بىخیال کند، همت ما را کم کند. برمیگردم به آن حرف اول، که عزیزان من! هم شما در آغاز یک راهید، هم کشور در آغاز یک راه است. ببینید، ما به خاطر خباثت و سستى و استبداد و وابستگى حکومتهاى گوناگونى که در طول دورانهاى اخیر داشتیم، از قافلهى علمى جهان عقبیم. تقریباً شاید بشود گفت سه قرن، ما عقبیم. ما غفلت کردیم. رهبران سیاسى کشور، زمامداران کشور غرق در عیش و نوش و رسیدگى به نیازهاى شخصى و تکبر و استکبار نسبت به مردم شدند؛ از اوضاع و احوال دنیا غافل شدند؛ هم از لحاظ سیاسى ضرر کردیم، هم خسارتبارتر، از لحاظ پیشرفت علمى ضرر کردیم. در این میدان مسابقه که در قرنهاى گذشته ما جلوتر از دیگران بودیم، بعد از آنکه همهى دنیا تقریباً یک جور حرکت میکردند، ملتهائى توانستند به یک وسیلهى نقلیهى سریعالسیرى دست پیدا کنند، از ما جلو افتادند؛ لذا فاصلهى ما هى زیاد شد. آنها چون جلوتر از ما بودند، جلوتر از ما به وسیلهى نقلیهى سریعالسیرترى دست پیدا کردند؛ لذا فاصله بیشتر شد - این یک تمثیل است - ما که متوقف بودیم، یا حداکثر به پسماندههاى کارهاى دیگران و ساختههاى دیگران اکتفاء میکردیم، فاصلهى ما با دنیائى که روزبهروز میدانهاى جدیدى را کشف میکرد، بیشتر شد. انقلاب اسلامى آمد، همهى ماها را بیدار کرد، همتها را در ما برانگیخت، استعدادها به میدان آمدند. شتابى که ما امروز داریم، ده برابر، یازده برابر، سیزده برابر شتاب متعارف و متوسط علمى در دنیاست. این خیلى خوب است، اما فاصله زیاد است. اگر چنانچه مثلاً بیست سال - حالا من که میگویم بیست سال، روى محاسبهى دقیق نمیگویم؛ همین طور حدسى میگویم - ما همین شتابِ ده برابر را، دوازده برابر نسبت به پیشرفت علمى جهان را ادامه دهیم، خواهیم رسید به آن نقطهاى که متناسب ملت ایران است؛ متناسب تاریخ ماست، گذشتهى ماست، مواریث علمى ماست، و متناسب اهمیت ماست. بنابراین نباید بگذاریم این حرکت از دوْر بیفتد. اگر حرکت از دوْر افتاد، بازیابى و بازسازى آن دشوارتر خواهد بود. و این کارِ شما جوانهاست. جوانها باید همتهاى خود را زیاد کنند. احساس کنید که هم شما در آغاز یک راه طولانى و مهمید، هم کشور در آغاز یک راه طولانى و مهم است.
البته من به هیچ وجه توصیه نمیکنم که شما مرعوب پیشرفتهاى غرب شوید - ابدا - آن پیشرفتها به خاطر زودتر وارد یک مرحله شدن و متکى به ظلم و استکبار و استعمار است. اگر انگلیسىها هند را، برمه را، آن منطقهى ثروتمند آسیا را استعمار نمیکردند، غصب نمیکردند، ثروتهایش را بالا نمیکشیدند - که خود هندىها در یک دورهى تاریخى، خیلى خوب این وضع را ترسیم کردند - مسلّماً نمیتوانستند به اینجا برسند. اینها مثل زالو از دیگران مکیدند و خودشان را فربه کردند؛ ما نمیخواهیم این کار را بکنیم. ما به هیچ وجه به دنبال مکیدن دیگران نیستیم. ما درونزائى و درونجوشى را تقویت میکنیم، و معتقدیم میشود، و انشاءالله پیش خواهیم رفت. بنابراین، این نکتهى اول، که نگذارید حرکت از دوْر بیفتد.
نکتهى دوم اینکه، هم مسئولین و مدیران دستگاههاى ذىربط با حرکت علمى مسئولیتهائى دارند، هم خود نخبگان مسئولیتهائى دارند. من خرسند شدم از اینکه دیدم چند نفر از جوانهاى عزیز ما اینجا تصریح کردند که نخبه خودش را طلبگار از نظام نمیداند، طلبگار از مردم نمیداند - به این مضمون بیان کردند - خودش را کسى میداند که میتواند به این مردم خدمت کند و موظف است که این خدمت را انجام دهد. این خیلى روحیهى خوبى است. در عین حال مسئولیتهائى وجود دارد.
البته مسئولان، خوب کار کردند. من بررسى کردم و گزارشهاى نزدیک را گرفتم. میدانید من معمولاً به گزارشهائى که دوستان و مدیران مىآیند ابراز میکنند، اکتفاء نمیکنم. خب، گزارشهائى که به طور رسمى گفته میشود، غالباً گزارشهاى مطلوب و رنگآمیزى شدهى قشنگى است؛ انسان از راههاى دیگر میتواند کشف کند. علاوه بر اینکه گزارشهائى که مدیران دادند، گزارشهاى خوبى بود و امروز هم خانم رئیس بنیاد مطرح کردند، من از طرق دیگر هم تحقیق کردم، دیدم انصافاً در بنیاد نخبگان دارد خوب کار میشود و تلاش، تلاش بسیار خوبى است.
خب، یک نکته این است که در حوزهى علوم فنى و حوزهى علوم انسانى، معیارها دوگانه است. البته حالا یک جوان عزیزى باز در مورد علوم فنى هم تفکیک قائل میشوند بین علوم محض و علوم صنعتى و فنى؛ که این هم نکتهى قابل توجهى است. اما به هر حال مایزى وجود دارد بین معیارهاى نخبگى و زبدگى در علوم فنى و علوم انسانى. مترها یک اندازه نیست، معیارها یک جور نیست؛ به این نکته توجه شود. ما لازم داریم که در زمینهى علوم انسانى - که امروز یک نیاز بسیار اساسى کشور ماست - به تازهها، برجستگىها و نوآورىها دست پیدا کنیم؛ این کلید اساسى پیشرفت نهائى و بنیادى و ریشهدار کشور است. بنابراین لازم است معیارها درست انتخاب شود.
یک نکتهى دیگر این است که حمایت از نخبه، در درجهى اول باید به معناى ایجاد فرصت پژوهش و تحصیل و پیشرفت باشد. البته من به هیچ وجه مخالف حمایتهاى مالى و مادى و اینها نیستم، بلکه لازم است آن کارها انجام بگیرد؛ لیکن مهمتر از آن این است که نخبه احساس کند فضاى تنفس علمى دارد. آن چیزى که مکرر به ما منتقل میشود، این است که نخبگان و برجستگان مایلند یک میدان وسیعى باشد که بتوانند به اقتضاى نخبگى و استعداد برتر، در آن بتازند؛ این را باید فراهم کرد. البته این، راههاى گوناگونى دارد. تشخیص راهها، ارائهى راهها و پیشنهادها کار ما نیست؛ کارِ کارشناسهاى ذىربط است. البته امروز جوانها نظراتى هم دادند. این را باید تأمین کرد تا نخبه بتواند احساس کند که میدان کار و پیشرفت براى او وجود دارد.
نکتهى دیگر این است که ما مسئلهى رعایت نخبگان و نگاه به نخبگان را به یک حالت شبکهاى در بیاوریم. ما نخبه را شناسائى میکنیم، انتخاب میکنیم، کمک میکنیم و ثبات در حرکت نخبگى به او میدهیم؛ این کافى نیست. باید یک حرکت شبکهاىِ سازنده و یک چرخه به وجود بیاید، که از پرورش و ساخت نخبه آغاز میشود؛ یعنى مربیگرى. ریشه و پایه هم در آموزش و پرورش است؛ همچنان که یکى از جوانها گفت. ما باید استعدادهاى نخبه را شناسائى کنیم و تربیت کنیم، بعد در میان اینها گزینش و انتخاب لازم است؛ بعضى نخبهترند، بعضى استعدادهاى برترند؛ انتخاب بهترینها. بعد از آن، نگهدارى و ارتقاء است؛ نه فقط نگهدارى، بلکه نگهدارى همراه با ارتقاء و پیشرفت. کمک کنید این نخبه اگر امروز در رتبهى دهم است، در آیندهى نه چندان دورى به رتبهى اول برسد؛ ارتقاء پیدا کند. بعد این نخبه، خود وارد چرخهى نخبهسازى شود - یعنى حالت شبکهاى پیدا کند - خود این نخبه، نخبهساز و نخبهپرور شود. در این صورت، حالت درونزائى به وجود خواهد آمد و حرکت مضاعف خواهد شد. اگر ما یک چنین شیوهاى را در پیش بگیریم، به نظر میرسد که کار پیشرفت خواهد کرد.
یک نکتهى دیگر که مربوط به مسئولین محترم است، مربوط میشود به سند راهبردى نخبگان؛ که این پیشنهاد شد. خوشبختانه چیز خوبى تهیه شده. من خودم ندیدم، اما دوستانى که بررسى کردند، قضاوتشان این است که این سند راهبردى، بسیار خوب و جامع تهیه شده. خب، در مرحلهاى از شوراى عالى انقلاب فرهنگى هم تصویب شده، اما باید سریعاً به تصویب نهائى برسد و سریعاً ابلاغ شود. وقتى ابلاغ شد، همهى دستگاهها در اجراى آن همکارى و همافزائى کنند. اگر چنانچه سند راهبردى نخبگان - آنطورى که براى من نقل کردند تهیه شده - تصویب شود و ابلاغ شود، بسیارى از این سؤالات و نقاط ابهام به خودى خود برطرف خواهد شد.
اما در مورد مسئولیت شما نخبگان عزیز. عرض کردیم خود را در آغاز راه بدانید. سعى کنید در طراز نخبگى باقى بمانید. امروز شما نخبهاید، اما مسابقه است؛ ممکن است سطح علمى کشور به حدى برسد که این مقدار، نصاب نخبگى نباشد؛ لازم باشد انسان به نصاب بالاترى دست پیدا کند. ما در سند چشمانداز بیست ساله آوردیم که در سال 1404 از لحاظ علمى، در رتبهى اول منطقه باشیم. بعضى از مسئولین میگویند آقا شما گفتید سال 1404، اما حالا که 1391 است، از لحاظ علمى در رتبهى اول منطقه هستیم. خب، این حرف درست است؛ اما این، آن حرف نیست. حالا آخر راه نیست، وسط راهیم، اول کاریم. باید بتوانید این رتبهى اوّلى را از 1391 - که امسال است - تا 1404 نگه دارید؛ ببینید اقتضاى این نگهدارى چیست؟ خیلى کار لازم دارد. یک یاعلى گفتید و یک جهشى کردید؛ خیلى خوب، رسیدید به رتبهى اول؛ اما دیگران که بیکار ننشستهاند. در منطقه، دیگران هم میخواهند رتبهى اول باشند، رتبهى بالاتر باشند؛ آنها هم دارند تلاش میکنند. بنابراین باید بتوانید این نخبگى را حفظ کنید. در مورد اشخاصِ شما هم عیناً این صدق میکند؛ باید اثرگذارى داشته باشید. همان طور که عرض کردیم، در این شبکهى نخبگانى، باید بتوانید فضاى پیرامون خودتان را به سمت نخبه شدن سوق دهید؛ این یک کار مهمى است، جزو وظائف مهم نخبگان است.
یک مسئولیت دیگرى که من یادداشت کردم، این است که تلاش خودتان را معطوف به نیازهاى کشور کنید. البته در بیانات دوستان هم هست؛ در دیدارهاى دانشجوئى و دانشگاهى هم که من ماه رمضان و غیر ماه رمضان گاهى داشتم، این را تکرار میکنند؛ اما باید این تحقق پیدا کند، باید عملى شود. الان به ما گزارش میدهند که هفتاد درصد مقالههاى علمى ما ناظر به نیازهاى کشور نیست. نمیدانم چقدر این آمار دقیق است، اما به من اینجور گزارش میشود. این همه شما زحمت بکشید، مقالهى علمى تهیه کنید، از این مقالات علمى سى درصد ناظر به نیازهاى کشور باشد، هفتاد درصد نه! خب، انسان احساس خسارت میکند. باید صددرصد کار علمى، تلاش علمى، تهیهى مقالهى علمى ناظر باشد به نیازهاى شما. شما با I.S.I هم بر این اساس همکارى کنید. آنجائى که مقالهى مورد قبول I.S.Iچیزى است که شما میتوانید در کشور از آن استفاده کنید، آن را دنبال کنید. ما معیار اساسى در دست داریم؛ معیار ما این است که کشور ما صدها خلل و مشکل و خلا دارد، میخواهیم اینها را پر کنیم. این هم یک نکتهى بسیار اساسى است. البته این بیش از همه احتیاج دارد به همان روش سیستمى که یکى از دوستان اشاره کردند، و تلاشى که بنیاد نخبگان باید در این زمینه انجام دهد.
توصیهى دیگر من این است که عزیزان! از خودتان مراقبت کنید. مراد من مراقبت فیزیکى نیست. مراقبت کنید در معنویت، در تهذیب نفس؛ این به شما کمک خواهد کرد. باید بتوانیم چهرهى مقبولى در پیشگاه الهى براى خودمان درست کنیم. شما جوانید؛ دلهاتان پاک است، روحهاتان شفاف است. دست یافتن به رتبهها و مقامات معنوى و روحى در سنینى که شما هستید، شاید بشود گفت ده برابر آسانتر است براى کسى در سنین من. میتوانید توجه پیدا کنید، میتوانید توسل پیدا کنید، میتوانید با خدا انس پیدا کنید، میتوانید خودتان را از گناهان دور نگه دارید؛ یکى از خصوصیات جوان همین است. شما مثلاً جسم یک ژیمناست جوان را در تحرکات گوناگونش نگاه کنید، ببینید چقدر عضلات و بندهاى بدن او قابل انعطافند؛ که یک آدم مسنّى مثل بنده، بههیچوجه یکصدم آن را هم نمیتواند براى خودش به وجود بیاورد. این قدرت انعطاف، یک توانائى است. عین همین، در روح وجود دارد؛ در جان انسان، در دل انسان وجود دارد. شما میتوانید خودتان را متوجه به معانى مترقى و متعالى معنوى کنید؛ این را براى خودتان در نظر بگیرید. توجه به نماز، اهتمام به نماز، خیلى تأثیر دارد. نماز را با توجه خواندن، اول وقت خواندن، با حضور قلب خواندن، با تمرکز خواندن، خیلى خیلى اثر دارد. انس با قرآن، خیلى خوب است. هر روزى یک مقدار قرآن بخوانید، ولو نیم صفحه؛ مواظب باشید ترک نشود. قرآن را باز کنید؛ نیم صفحه، دو آیه، با توجه بخوانید. اینها مستمرند. این، آن مراقبت از معنویت و تهذیب نفس است. بگذارید یک نخبهى علمى - که انشاءالله یک روزى در اوج قلههاى علم خواهد بود - آنچنان در معنویت غرق باشد که بتواند این دانش را به طور خالص و صددرصد به نفع بشریت به کار ببرد. وقتى دل شما با خدا بود، دانش شما دیگر در خدمت بمب اتم یا سلاح سمّى یا شیوههاى اقتصادىِ نابود کنندهى ثروت ملتها به کار نمیرود. امروز دانشمند اقتصادى دنیا، دانشمند اتمى دنیا، دانشمندهاى گوناگون علوم زیستى در دنیا، بسیارى از فرآوردههاى علمىشان در اهلاک بشریت، نابودى جسم بشر یا روح بشر دارد به کار میرود. علم است که میتواند مادهى مخدرِ کشندهاى مثل این موادى که امروز وجود دارد، به وجود بیاورد؛ اینها هم از راه علم به وجود آمده؛ اینها خیانتهاى بزرگ صاحبان علم است؛ به خاطر دلهاى غافل، چشمهاى حریص به پول و زندگى دنیا و مادیت، که بکلى معنویات را فراموش میکنند. شما وقتى مهذب بودید، دانش شما به طور صددرصد به نفع انسانها تمام میشود. این مراقبت اول.
مراقبت بعدى، مراقبت در تفکر است. فرمودهاند بزرگترین عبادت، تفکر است؛ تفکر در آفرینش، تفکر در وظائف انسان، تفکر در زندگى دنیا، تفکر دربارهى آخرت، تفکر در اوضاع سیاسى عالم، تفکر در مسائل اصولى و اساسى زندگى بشر. ما تحول در علم و پیشرفت در علم داریم، پیشرفت در فکر هم باید پیدا کنیم. اندیشه و تفکر است که خط و جهت و سمت تلاشهاى علمى و اقتصادى و اجتماعى و سیاسى جوامع را ترسیم میکند. این هم مراقبت دوم.
بعد هم مراقبت نسبت به وضعیت کشورتان؛ نگاه درست و دقیق به مسائل کشور، تحلیل مسائل کشور. امروز نخبگان ما میتوانند در این زمینهها خیلى کارهاى خوبى انجام دهند. ما امروز در یک میدان وسیعى در مقابلهى با جبههى دشمن قرار گرفتهایم؛ آن جبهه، جبههى ضعیفى نیست؛ جبههى تهیدستى نیست؛ پول دارد، تبلیغات دارد، رسانه دارد، علم دارد، سیاست و توانائىهاى سیاسى دارد؛ اما ملت ایران و نظام جمهورى اسلامى در مقابل همهى فشارهاى او ایستاده. همه جور هم فشار وارد میکنند؛ از فشار امنیتى و نظامى و ترور و ایجاد اغتشاش و غیره بگیرید، تا فشار سیاسى، تا فشار اقتصادى، تا تحریم، و از این قبیل کارها. ملت در مقابل همهى اینها ایستاده و پیش رفته. سى و سه سال است که این فشارها وجود دارد و ملت ایران و انقلاب اسلامى و نظام جمهورى اسلامى، با رشادت و با توانائى ایستاده؛ هم فشارها را خنثى کرده، هم خودش را قوى کرده.
در نقشهى کنونى دنیا، در این کالکى که امروز وضعیت جایگاه و موقعیت نیروهاى سیاسى دنیا و جغرافیاى سیاسى دنیا را ترسیم کرده و وجود دارد، جایگاه خودمان را، جایگاه ملت ایران را، جایگاه نظام جمهورى اسلامى را گم نکنیم؛ ما کجائیم؟ در چه وضعیتى هستیم؟ زورآزمائىها را ببینید، فشارها را ببینید، ناکامىهاى دشمن را مشاهده کنید. البته فشارها خیلى زیاد است - از جوانب مختلف - اما اینکه ما تصور کنیم با فلان تصمیم، با فلان تدبیر و اقدام، موجب شدیم که دشمنى به طرف ما جلب شود، این غلط است؛ این درست نیست. ملت ایران به خاطر جایگاه مستقل خودش، به خاطر تسلیم نشدن در مقابل نظام سلطهى بینالمللى، مورد این تهاجمهاست. چون ملت در مقابل این نظام سلطه تسلیم نشده، فشار مىآورند که تسلیمش کنند. نه تنها نتوانستند او را وادار به تسلیم کنند، بلکه او در جایگاه خودش پافشارىاش هم بیشتر شده، قدرت و توانائىاش هم بیشتر شده. این، دشمنان را دچار عصبانیت و هیجانهائى میکند که اشتباهاتى هم بر اثر این هیجانها از آنها سر میزند؛ که انسان از اشتباهات آنها هم میتواند منتفع شود. بنابراین نخبگان عزیز ما جایگاه نظام جمهورى اسلامى را بدانند.
و من به شما عرض بکنم؛ با ثروت نیروى انسانى که امروز خوشبختانه کشور ما از آن برخوردار است، خواهیم توانست از تمام این گردنههاى دشوار عبور کنیم. رسیدن به قله، بدون عبور از گردنهها، یک خیال باطل است. گاهى شما در خانه نشستهاید - من بارها مثال میزنم - از پنجرهى خانه نگاه میکنید، کوههاى البرز را مىبینید که افراد دارند روز جمعه یا غیر جمعه از یک جا بالا میروند. انسان از درون همان اتاقى که نشسته، خودش را کنار اینها و در قله مشاهده میکند؛ در حالى که در قله نیست. اگر بخواهید به قله برسید، باید بروید از همین پائین کوه شروع کنید، حرکت کنید، سختىها را تحمل کنید، عرق بریزید، خسته بشوید، مشکلات فراوانى را در راه تحمل کنید، بالاخره هم به قله برسید. رسیدن به قله در مثال کوهپیمائى، صرفاً یک ورزش است؛ رسیدن به هواى آزاد و احساس رضایت و دلشادى است؛ اما در حرکت یک ملت، رسیدن به قله، یعنى رسیدن به سعادت دنیا و آخرت، رسیدن به آرامش، به آسایش، به همهى خوشبختىهائى که یک ملت میتواند براى خودش ترسیم کند. با این ثروتى که کشور ما دارد - هم ثروت انسانى، هم ثروت طبیعى - به توفیق الهى ملت ایران از همهى این گذرگاههاى خطرناک و پیچهاى دشوار و سربالائىهاى سخت عبور خواهد کرد و انشاءالله به قله خواهد رسید.
امیدوارم خداوند متعال همهى شماها را محفوظ بدارد؛ مسئولین را هم بر وظائف مهمى که برعهدهشان هست، موفق بدارد و انشاءالله روزبهروز ما شما را در پیشرفت و در ترقى ببینیم و انشاءالله خداى متعال کشور ما را و ملت ما را از همهى این میدانها سربلند بیرون بیاورد.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
1) ابراهیم: 25
نوشته شده توسط احمد | نظرات دیگران [ نظر]