سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
چهارشنبه 91 مهر 19 , ساعت 10:49 عصر

ریاض کوک کننده ساز آمریکا

نحوه برخورد عربستان با مسئله فلسطین و رژیم صهیونیستی با برخورد ایران متفاوت است. این تفاوت تا حدی است که عربستان نگرش ها و رفتارهای جمهوری اسلامی را برخلاف صلح در این مسئله می داند. حمایت از گروه های مختلف و متضاد در فلسطین کاملاً نشان دهنده این اختلاف است. حال اگر نظام سیاسی سوریه تغییر کند، به طور قطع، نظام جانشین، مواضعی نزدیک به مواضع عربستان خواهد داشت. پس طبیعی است که ...
به گزارش حلقه شهید علیرضا شبانی اگر به اتفاقات ماه های اخیر در کشورهای عربی که شاهد قیام های مردمی بوده اند نگاه کنیم این سوال در ذهن ایجاد می شود که چرا برخی بازیگران، تصمیمات و رفتارهای یکسان و مشابه ای نسبت به همه آنها ندارند و رفتارشان در مورد برخی از این قیام ها و اعتراضات مردمی متفاوت است؟ عربستان یکی از این بازیگران است که در سطح منطقه نقش تأثیرگذاری دارد. آیا نوع قیام ها، جنس و نژاد مردم به پاخاسته در این کشورها و یا خواسته های آنها با هم فرق می کند که عربستان با حوادث مصر، بحرین و یمن یک جور، و با حوادث سوریه جور دیگر رفتار می کند؟ به عبارت ساده تر، چرا عربستان از مخالفان حاکمیت تونس، مصر، بحرین و یمن نه تنها حمایت نمی کند، بلکه هر کاری که بتواند برای سرکوب آنها نیز می کند، اما از مخالفان حاکمیت سوریه، نه تنها حمایت می کند، بلکه هرکاری که بتواند برای سرکوب حاکمیت سوریه انجام می دهد.

طبیعی است که فقط منافع می تواند سبب شود که بازیگران عرصه بین الملل در خصوص حوادث و رخدادهای مشابه چنین رفتارهای متضادی از خود بروز دهند. منافع، هم می تواند واقعی باشد و هم می تواند صرفاً تصور آن باشد. یعنی دولت مورد نظر تصور می کند که اگر چنین و چنان رفتاری داشته باشد، منافعش تأمین می شود.منافع عربستان چیست که سبب چنین رفتارهایی می شود؟ کشورهای عربی که با اعتراضات و خیزش های مردمی مواجه بوده و هستند روابط اقتصادی خاصی با عربستان ندارند، لذا برای عربستان توجیه اقتصادی ندارند که بخواهیم برای تبیین رفتار عربستان، پای منافع اقتصادی را به میان بکشیم. بنابراین صرفاً بحث امنیت عربستان و نفوذ آن در منطقه باقی می ماند. یعنی به خطر افتادن امنیت عربستان و نفوذ منطقه ای آن را می توان عاملی دانست که سیاستگذاران سعودی را واداشته است در مورد سوریه، رفتار متفاوتی نسبت به سایرین داشته باشند.

کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس از جمله عربستان به محافظه کار بودن مشهور هستند. این خصلت از نظام پادشاهی آنها ناشی می شود. بر این اساس، آنها تغییرهای اساسی را بر نمی تابند. تغییراتی که ساختار نظام سیاسی و اجتماعی را به هم بزند مخالفت این حکومت ها را برمی انگیزد. از طرف دیگر باید این نکته را نیز مورد توجه قرار داد که تغییراتی در این حد که ساختار را متحول کند در جوار مرزها، توانایی نفوذ به آن سوی مرزها را نیز دارد. به عبارت دیگر، به صورت دومینو به داخل عربستان نیز کشیده می شود، همچنان که برخی ناآرامی ها در عربستان به وجود آمد. کشورهایی همچون مصر، تونس، بحرین و یمن از این جهت شباهت هایی با عربستان دارند، یعنی محافظه کارند و تغییر و تحول را قبول نمی کنند.

این محافظه کاری به نوعی در روابط خارجی آنها نیز دیده می شود، بالاخص در موضوعی که به ظاهر برای اعراب مهم و اساسی است و آن، مسئله فلسطین می باشد. سوریه در مسئله فلسطین و رژیم صهیونیستی تغییرات را بیشتر می پذیرد، یعنی با حمایت از جبهه مقاومت خود را خواهان تغییر وضع موجود نشان داده است. هم مرز بودن سوریه با سرزمین های اشغالی، یکی از دلایل اصلی این دیدگاه سوریه است، چرا که حاکمیت سرزمینی خود را در خطر می بیند و با وجود رژیمی همچون رژیم صهیونیستی احساس خطر، کاملاً قابل توجیه است که مقابله با این رژیم اسرائیل را باید علاوه بر پیگیری مصالح سوریه، به عنوان اهرمی برای جمهوری اسلامی ایران نیز دانست.

شاید کمتر تحلیلگری باشد که یکی از دلایل اصلی این نوع رفتار عربستان را جلوگیری از افزایش قدرت و حوزه نفوذ ایران نداند. سوریه نسبت به سایر کشورهای عربی، همسویی بیشتری با ایران دارد. این همسویی در حدی است که توافقنامه های زیادی در زمینه اقتصادی و نظامی میان این دو کشور را سبب شده است. بیشترین مزیت سوریه برای ایران، تفکرات ضدصهیونیستی و ژئوپلیتیک آن است. سوریه از هر دو منظر، ایران را به صورت شمشیری بالای سر رژیم صهیونیستی قرار می دهد. این درحالی است که نحوه برخورد عربستان با مسئله فلسطین و رژیم صهیونیستی با برخورد ایران متفاوت است. علاوه بر اینکه، عربستان نمی تواند سیاستی متعارض با سیاست های آمریکا در این خصوص اتخاذ کند، قدرت گرفتن شیعیان و حتی احتمال افزایش نفوذ آنان به پشتیبانی ایران مزید بر علت است. این تفاوت تا حدی است که عربستان نگرش ها و رفتارهای جمهوری اسلامی را برخلاف صلح در این مسئله می داند. حمایت از گروه های مختلف و متضاد در فلسطین کاملاً نشان دهنده این اختلاف است. حال اگر نظام سیاسی سوریه تغییر کند، به طور قطع، نظام جانشین، مواضعی نزدیک به مواضع عربستان خواهد داشت. پس طبیعی است که عربستان از مخالفان بشار اسد حمایت همه جانبه به عمل آورد.

گذشته از تمام این نکات که به نوعی دیگران نیز اظهار کرده اند، نکته ای وجود دارد که کمترکسی به آن پرداخته است. عربستان یکی از منابع اصلی پرورش افراطی گری مذهبی است که حتی منافع مادی و غیرمادی غرب را نیز مورد حمله قرار می دهد. ایالات متحده اساساً با این پدیده مشکل دارد. برای آمریکا فرق نمی کند افراطی گری در افغانستان و پاکستان باشد، یا در عربستان و کشورهای عربی دیگر. عربستان باید بداند کشورهای عربی خاورمیانه به طور خصوصی برای آمریکا و به طور عمومی برای تفکر غرب «ورشکسته» به حساب می آیند. ورشکسته به این معنا که این کشورها از لحاظ ساختار سیاسی و اجتماعی بسیار عقب مانده اند و از این جهت، و در درازمدت، نه تنها به تفکر غرب کمک نمی کنند، بلکه برای آن مشکل آفرین نیز خواهند بود. وقایعی که طی یکی- دو سال اخیر در مصر، تونس، لیبی، بحرین و یمن و سوریه رخ داده، برای عربستان نیز به وقوع خواهد پیوست. عربستان در فازهای بعدی قرار دارد. شاید گفته شود نظام سیاسی عربستان در مقابل تظاهرات مقاوم تر از این کشورها است، اما واقعیت این است که این مقاومت نیز حد و حدودی دارد، فلذا ماجرای تغییر ساختار سیاسی برای عربستان نیز وجود دارد، دیر و زود دارد، سوخت و سوز ندارد.

با آگاهی از این نکته، عربستان با حمایت از جریان براندازی نظام سوریه در کنار سیاست های دیگرش در کوتاه مدت آمریکا را به خود نزدیک تر می کند تا مانع از تغییر ساختار خود شود. اما این حمایت آمریکا نیز تا آخر نخواهد بود و آل سعود مثل مبارک و بن علی و عبدالله صالح و ... رفتنی هستند.
 



لیست کل یادداشت های این وبلاگ